فرارو- افشین داورپناه*؛ در روزهای اخیر، کلیپی به نام «ما ایستادهایم 2» از شبکههای سیما پخش میشود که پخش آن با حاشیههایی نیز همراه شده است؛ نقدهایی که به این کلیپ وارد است را میتوان در چند بخش مطرح کرد: ساختار، نوع روایت، تصاویر ارائه شده، زمان و هزینه ساختن این کلیپ و همچنین نوع (زمان و دفعات پخش)؛ در این جا صرفا برای نمونه به مواردی اشاره میشود:
1 ـ در پس زمینه تصویر یک مجتمع بزرگ و مدرن هستهای دیده میشود در حالی که در جلوی آن، مردمانی در «کپر» و در خانههایی محقر و فقیرانه زندگی میکنند و کودکانی که با یک توپ روی ماسهها بازی میکنند! این تصویر چه پیامی را به مخاطب القاء میکند؟
2ـ نوع مواجهه ایرانیها با دشمن در این کلیپ چگونه تصویر شده است؟ با نعره کشیدن و دل به دریا زدن؟ توان نظامی یا حتی نیروی اراده و ایمان ایرانی در مواجهه با دشمن، در کجای این کلیپ تصویر شده است؟
3ـ شکست دشمن در این کلیپ، شما را به یاد صحنههای اغراقگونه و دور از ذهن فیلمهای بالیوودی نمیاندازد؟ (توجه داشته باشیم که رعایت مرز میان تخیل و واقعیت و تلاش برای باورپذیری و در عین حال تاثیرگذاری یک اثر هنری است که مشخص میکند یک اثر هنری تا چه اندازه حرفهای (و موثر و ماندگار) ساخته شده است؛
4ـ توجه داشته باشیم که مهمتر از دفاع از آرمانها، ارزشها و حق و حقوق ملی، این «نوع بیان و چگونگی دفاع» از آنهاست که اهمیت دارد به ویژه زمانی که هدف بازنمایی یا دفاع از این آرمانها و حقوق ملی از طریق رسانه است! چه بسا آثاری که با اهدافی ارزشمند تولید میشوند اما به دلیل رعایت نکردن برخی نکات و ظرافتها، به اثری ضعیف و گاه ضد تبلیغ تبدیل میشوند.
صحنههای طراحی و تصویر شده، بیش از اینکه برانگیزاننده یا مقوم روحیه ملی باشد، ترکیبی است از بیان کاریکاتور وار و بسیار اغراقگونه، به نحوی که کمتر احساس همذاتپنداری را در مخاطب بر میانگیزاند!
5ـ سویه دیگر ساختن و نمایش این کلیپ، ارقام نامتناسبی است که درباره هزینهها و مدت زمان این کلیپ (7 دقیقه) ارائه شدهاست؛ الف ـ گفته شده که تهیه این کلیپ بیش از دو سال طول کشیده است! کدام کارشناس رسانه این مدت زمان طولانی را برای ساختن کلیپی در این قد و قواره میتواند منطقی و موجه تلقی کند؟
ب ـ گفته شده است بیش از یك میلیارد و ۲۰۰ میلیون تومان برای ساختن این کلیپ هزینه شده است! کدام کارشناس چنین هزینهای را برای تهیه کلیپی با این کیفیت و زمان، تائید میکند؟
6ـ پخش غیرحرفهای این کلیپ از شبکههای سیما نیز، به نقاط منفی این کلیپ تبدیل شده است! همچون بسیاری از سرودها یا کلیپهای ارزشی دیگر، دفعات پخش این کلیپ آن چنان پر تعداد و در زمانهای نامناسب بوده است که خواه ناخواه مخاطب را دل زده میکند! آیا دستگاه عریض و طویل صدا و سیما و کارشناسان پر تعداد آن تصور میکنند تکرار و پخش مکرر یک برنامه (سرود یا کلیپ) از شبکههای گوناگون بر محبوبیت یا ضریب تاثیرگذاری آن میافزاید؟
7ـ یک اثر هنری موفق الزاما اثری نیست که خوش رنگ و لعاب باشد و مثلا در ساخت آن از جلوههای ویژه، انیمیشن یا توانمندیهای کامپیوتری و ... استفاده شده باشد! بدون توجه لازم به محتوای اثر (نوع روایت، ساختار و اجزای آن) و بدون نظر داشتن به نوع مخاطبان و سلیقه و نگاه آنها نمیتوان یک اثر هنری (رسانهای) موفق تولید کرد!
8ـ این موضوع که کارشناسان و مخاطبان انتظار داشته باشند، نوع ساخت این نوع کلیپ از کیفیت بهتری برخوردار باشد اعتراض به یک کلیپ ارزشی است؟ این که کارشناسان و مخاطبان انتظار داشته باشند ساختن این نوع کلیپها اتفاقا به دلیل حساسیت آنها با دقت و ملاحظات روایی، هنری و رسانهای بیشتری ساخته شود اعتراض به یک کلیپ ارزشی است؟
9ـ روز 27 مرداد ماه، جلسه رونمایی نسبتا مفصلی برای این کلیپ برگزار شد که همراه بود با تعریف و تمجیدهای مرسوم (و غیر کارشناسی) اما این کار نیز نمیتواند نقاط ضعف آن را بپوشاند.
10ـ ویدئو کلیپها، یک قالب پذیرفته شده رسانهایاند به دلیل تلفیق موسیقی و تصویر و ایجاز، از پرطرفدارترین و محبوبترین برنامههای رسانهای این سالها به شمار میروند؛ تلاش برای ساختن ویدئو کلیپهای حرفهای که از سیاستهای رسانهای هدفمندی تبعیت میکند را باید از اقدامات اصولی، ارزشمند و قابل قدردانی تلقی کرد اما یقننا چگونه ساختن آنها و کیفیت محصول تولید شده، مهمتر از قصد و نیتی است که در پشت این هدف قرار دارد! مهم چیزی است که دیده میشود و مقبولیت و ضریب نفوذ و تاثیری است که میتواند در مخاطب داشته باشد.
*مدیر گروه پژوهش هنر پژوهشکده فرهنگ و هنر
من فکر می کنم این دوستان بنشینند تو کالسکه ما هل شون بدیم هزینه اش برای هر دو طرف کمتره.