تحلیل هاشمی از انتخابات با تحلیل مقام معظم رهبری مغایرت کاملی داشت

فرارو- یک عضو ارشد موتلفه اسلامی می گوید: «تحلیل هاشمی از انتخابات با تحلیل های مقام معظم رهبری از انتخابات مغایرت کاملی داشت و نشان داد که ایشان تحت تاثیر فشار سیاسی اطرافیانشان چنین موضعی را مطرح کرده اند و عمدتا برای جلب رضایت اصلاح طلبان این گونه سخن گفتند.»

حمید رضا ترقی درباره ی سخنان هاشمی رفسنجانی در نماز جمعه  به خبرنگار "فرارو" گفت: «آقای هاشمی راهکاری اصلی را پیشنهاد دادند که آن راهکار تبعیت از قانون بود ایشان تاکید کردند که در مدار قانون باید حرکت کرد و قانون را فصل الخطاب قرار دادند ولی پیشنهادات هاشمی برای برون رفت از بحران یا خلاف قانون و یا فراتر از قانون گرایی بود، چه آزادی زندانیان و چه برگزاری مناظرات و اجازه برای تجمعات تماما راهکارهایی بودند که نشان دادند ایشان باز هم به قانون پایبند نیستند و مجرای قانونی را برای حل این مسائل در نظر نگرفته اند.»

وی افزود : «تحلیل هاشمی از انتخابات با تحلیل های مقام معظم رهبری از انتخابات مغایرت کاملی داشت و نشان  داد که ایشان تحت تاثیر فشار سیاسی اطرافیانشان چنین موضعی را مطرح کرده اند و عمدتا برای جلب رضایت اصلاح طلبان این گونه سخن گفتند.» 

ترقی درباره ی سخنان هاشمی که گفته بود این "نماز جمعه می تواند آغاز گر تحولات سیاسی در جمهوری اسلامی باشد" گفت: «از این سخنان دو برداشت را می توان صورت دا د یکی این که ایشان تصور کرده اند که مسئولان نظام پیشنهاد هایشان را می پذیرند و آن ها را عملی می کنند و بعد از اجرای این پیشنهادات تحولات خاصی در کشور پیش خواهد آمد که این نوع نگاه بسیار خوش بینانه است، برداشت دوم این است که ایشان به این دلیل این سخنان را مطرح کرده اند که می خواهند مسیری را طی کنند که اگر این پیشنهادات عملی نشد بتوانند موضع درگیری و مقابله با نظام را اتخاذ کنند.»

این عضو شورای مرکزی حزب موتلفه افزود: «من تصور می کنم که هیچ کدام از این راه ها راه خروج از بحران نیست، وبهتر بود هاشمی پیشنهادات مقام معظم رهبری را فصل الخطاب قرار می دادند و پیشنهادهای جدیدی را مطرح نمی کردند و تبعیت شان را از ولایت اثبات می کردند. این موضع گیری ها مورد اعتراض تمام اصولگرایان و مردم است.هاشمی مصداق همین سخنان مقام رهبری هستند که افرادی در هر پست و مقامی قرار باشد مسیری را طی کنند که به دخالت بیگانگان در کشور منجر شود و امنیت جامعه را خدشه دار کند و در مسیر خارج از قانون باشند زمینه ی سقوط خودشان را در افکار سیاسی جامعه فراهم خواهند کرد.»

ترقی در مورد موضع گیری های فقهی هاشمی و یزدی در مورد مشروعیت حکومت گفت: «این دیدگاه ها به فلسفه سیاسی اسلام و فلسفه ی حکومتی در اسلام بر می گردد ما در زمان پیامبر بعد از این که امیر المومنین توسط پیامبر به امامت رسیدند پیامبر از همه مردم برای همکاری با علی(ع) و پذیرش دستورات وی بیعت گرفتند، این بیعت زمینه ی مقبولیت رهبری جامعه را فراهم کرده بود در حالی که انتصاب از جانب خداوند و بوسیله وحی الهی به پیامبر صورت گرفته بود.

این فعال سیاسی اظهار داشت: «آن انتصاب الهی مشروعیت اصلی حکومت امیر المومنین بوده است و مقبولیت اجتماعی از طریق مردمی که با او بیعت کرده اند ایجاد شده است بنابراین در این جا مقبولیت اجتماعی را نباید با مشروعیت یکی بگیریم آن هایی که مقبولیت را با مشروعیت یکی می گیرند درسیستم حکومتی به انسان محوری اعتقاد دارند نه به خدا محوری در حالی که در فلسفه سیالسی اسلام، نظام اسلامی خدا محور است وانسان محور نیست، خدا محوری ایجاب می کند که مشروعیت از اتصال به خداوند ایجاد می شود، وقتی که خداوند می گوید "پیغمبر اولی است از خودتان بر نفس شما" مفهومش این است که این اذن را از جانب خداوند گرفته است در غیر این صورت نمی تواند به راحتی مردم را به جبهه جنگ بفرستد و بعد جوابگوی خون آن ها باشد زمانی می تواند جوابگوی خون مردم باشد که از طرف پروردگار اذن داشته باشد و این مشروعیتی است که خداوند به حکومت می دهد.»

وی افزود: «اگر دولتی از ولایت مشروعیت نگیرد و ولایت از امام معصوم که آن هم از خدا مشروعیت گرفته است با طاغوت فرقی ندارد، حال این طاغوت انتخابی باشد و یا غیر انتخابی باشد هیچ فرقی با هم ندارند، علت این که در قانون اساسی تنفیذ رییس جمهور وجود دارد این است که ولی فقیه با تنفیذ رای مردم مشروعیت دولت را تایید کند که در این صورت دولت حق تصرف در اموال مردم را دارد در غیر این صورت دولت چنین اذن و اجازه ای را ندارد مثلا دولت بدون اذن ولی فقیه نمی تواند فرماندهی نیروی انتظامی را داشته باشد چون که این حق ولی فقیه است و فقط با اذن ولی فقیه این انتقال قدرت صورت می گیرد و این فلسفه حکومتی اسلام است که هم امام به آن معتقد بود و هم همه ی فقهای معتقد به ولایت فقیه این حرف ها را قبول داشتند و این اختلاف نظر، ریشه اش غرب گرایان ملی گرایان و دموکراسی خواهان و لیبرال ها هستند که مبنای مشروعیت و مقبولیت را یکی می دانند که آن هم رای مردم است ولی در اسلام چنین چیزی وجود ندارد، رای مردم در اسلام مقبولیت حکومت را درپی دارد و اتصال به ولایت از طریق ولی فقیه مبنای مشروعیت است.»

ترقی در باره ی پیشنهاد مجمع روحانیون مبارز برای برگزاری رفراندوم گفت: «پیشنهاد مجمع بسیار عجیب بود اگر آقایون مجمع به همان روایتی که هاشمی در خطبه های نماز جمعه اشاره کردند معتقد و پایبند هستند باید ببینند که چهار بار مردم در انتخابات های گوناگون بعد از دوم خرداد به جناح اصلاح طلب، نه گفتند، این نشان می دهد که مردم اصلاح طلبان را برای اداره ی کشور نمی خواهند در این شرایط رفراندوم بعدی چه معنایی دارد، چندین بار مردم به این آقایان نه گفته اند، آیا می خواهند که مردم کاملا این ها را از کشور بیرون کنند؟ اگر می خواهند با طرح رفراندوم، مردم کاملا این ها را از صحنه ی سیاست اخراج کنند بیایند و پیشنهادشان را از مراجع قانونی پیگیری کنند و مطرح کنند.»

وی ادامه داد: «من تعجب می کنم از این که چگونه است که 5 بار ملت به یک جریان سیاسی نه می گویند و باز این ها می گویند نه مثل این که ملت ما را دوست دارد و به ما توجه دارد.»