روزنامه اعتماد نوشت: هنگامي كه رويدادهاي خاورميانه و شمال آفريقا را پيگيري ميكنيم، تقريبا در همه موارد ردي از مدفوع شيطان يا همان نفت را مشاهده ميكنيم. تقريبا نوعي اتفاق نظر است كه از كودتاي ٢٨ مرداد تا امروز هر اتفاقي كه در منطقه افتاده به نحوي مستقيم يا غيرمستقيم تحت تاثير تسلط بر منابع نفتي و قيمت آن بوده است. وضعيت امروز منطقه نيز بهطور كامل تحت تاثير نفت است.
اگر نفت بيزبان نبود، نه صدام در آن موقعيتي قرار ميگرفت كه ادعاي خدايي در منطقه كرده و در نهايت پاي غرب را به منطقه باز كند و نه عربستان و قطر بر درياي عظيم دلارهاي نفتي غوطهور ميشدند كه بتوانند دخالتهاي خود را از آفريقا تا آسياي جنوب شرقي و تا كل خاورميانه و حتي اروپا و آمريكا گسترش دهند. هماكنون نيز كاكل سياست خارجي عربستان بر درآمدهاي نفتي ميگردد. اين درآمدها دو وجه دارد، از يك سو درآمدهاي كلان نفتي آن و از سوي ديگر كوشش براي جلوگيري از دستيابي ايران به درآمدهاي نفتي است. در واقع عربستان گمان ميكند، هر دلاري كه صرف كند، احتمالا ١٠ دلار از درآمدهاي نفتي ايران كاسته ميشود و اين به نفع آن كشور است. به همين دليل بزرگترين دشمن برجام در سطح جهان و منطقه اسراييل و عربستان بودند و از تمام توان خود براي جلوگيري از تصويب برجام استفاده كردند، هرچند در اين راه موفق نشدند.
اسناد ويكيليكس شاهد گويايي براي اثبات اين سياست عربستان است. عربستان سعودي همزمان با مخالفت عليه تصويب برجام، اقدام به اشباع بازار نفت و كوشش براي جايگزين شدن بازارهاي صادراتي ايران كرد، و چون بر اثر نابخردي دولت احمدينژاد ايران در شرايط تحريم قرار گرفت و صادرات نفت به كمتر از يك ميليون رسيد، عربستان سعودي با قيمت پايينتر وارد ميدان شد تا مشتريهاي ايران را جذب خود كند. همچنين با عرضه بيشتر نفت كوشيد با كاهش قيمت آن ضربه نهايي را به ايران و روسيه بزند. خوشبختانه ايران اجازه نداد كه اين توطئه عربستان به سرانجام برسد و با شكل دادن برجام و توافق با ١+٥ تمام اين طرح خائنانه را نقش بر آب كرد. ولي مهمتر از همه اين بود كه ايران توانست در طول سه سال گذشته ظرفيت صادراتي خود را سالانه حدود ٥٠٠ هزار بشكه افزايش دهد و به سرعت به جايگاه خود پيش از تحريم بازگردد و اين موجب نگراني عربستان سعودي شد. به همين دليل سعوديها انجام دو اقدام همزمان را در دستور كار خود قرار دادند.
فروش ارزانتر نفت به مشتريان ايران و كوشش براي سنگاندازي در انعقاد قراردادهاي نفتي با ايران به منظور اكتشاف و بهرهبرداري و نگهداري از مخازن. از همين منظر است كه وزارت نفت براي خنثي كردن اين توطئهها به سرعت دست به كار شد و متن قابل قبولي را به عنوان چارچوب قراردادهاي نفتي تهيه كرد.
اين متن از سوي دو گروه مورد اعتراض واقع شد. برخي افراد از منظر كارشناسانه و دلسوزانه به برخي مفاد آن اعتراض داشتند و آن را به نفع كشور نميدانستند. دولت اين افتخار را پيدا كرد كه در جلسات گوناگون حرفهاي اين گروه را بشنود و ايرادات بحق آنان را در متن نهايي لحاظ كند. اين شيوه از رفتار براي اين دولت افتخارآميز است و آن را ميتوان با دولت پيش مقايسه كرد كه كارشناسان اقتصادي را به سخره گرفت و حرفهاي بحق آنان را گوش نكرد و اقتصاد كشور را به روز سياه نشاند. ولي اين دولت دهها جلسه كارشناسي در اين زمينه گذاشت و متن نهايي را آماده و تصويب كرد. گروه دوم از مخالفان همانهايي هستند كه همسو با عربستان رفتار ميكنند. اين همسويي در يك مقطع از طريق مخالفت با برجام بود و اكنون نيز از طريق مخالفت با هر نوع قراردادي كه براي حوزه نفت و گاز تهيه و تصويب شود، صورت ميگيرد. اين مخالفت وجه ديگري هم دارد.
زيرا برخي مخازن انرژياش ميان ايران و كشورهاي حاشيه جنوبي خليج فارس مشترك است، و بايد كوشش كنيم كه حداكثر بهرهبرداري را از مخازن مشترك انجام دهيم و اين نيازمند سرمايه و تكنولوژي است كه در اختيار ايران نيست. براي نمونه مخزن پارس جنوبي چنين وضعيتي دارد كه بهرهبرداري قطر از آن بيشتر از ايران است، هرچند در سه سال اخير اين تفاوت تاحدي تعديل شده است و عسلويه كه در دولت احمدينژاد در حال رفتن به محاق و فراموشي بود، دوباره جان گرفته است. ولي مساله مهم اين است كه بايد بسيار بيش از اين از پارس جنوبي برداشت كنيم و اين نيازمند نهايي شدن هرچه سريعتر قالب قراردادهاي نفتي است.
بنابراين غيرطبيعي نيست كه اين كشورها بكوشند تا مانع از انعقاد قراردادهاي نفتي ميان ايران و شركتهاي بزرگ شوند و براي اين كوشش خود نيز پول خرج ميكنند. اين موضوعي بود كه آقاي جهانگيري به صراحت آن را اعلام كرد و گفت: «برخي كشورهاي خارجي كه با ما ميدان مشترك دارند، براي اينكه ما فعاليت نكنيم و بتوانند از ميادين مشترك و سهم ملت ايران برداشت كنند و يك تيپي از آنها هم در داخل كشور خرج و هزينه ميكنند كه با روشهايي مانع انجام قراردادهاي ما شوند، اما ما تسليم اين شرايط نخواهيم شد و قطعا انشاءالله بهزودي قراردادهاي نفت بسته خواهد شد.»
اگر دستگاههاي اطلاعاتي و امنيتي كشور با دقت بيشتري مواضع مخالفان را رصد كنند شايد سرنخهايي از اين توطئه را به دست آورند. هنگامي كه عربستان با تمام توان در پي جلوگيري از فروش نفت از سوي ايران است، طبيعي است كه در اين مورد نيز سرمايهگذاري كند. اينبار هم نفت و سياستهاي نفتي يكي از نخستين ابزارهاي سياستهاي منطقهاي و حتي دخالت در امور داخلي كشورها شده است. اين اصل را هيچگاه فراموش نكنيم.