bato-adv
bato-adv
کد خبر: ۲۷۳۱۳۵

ارزیابی راهبردی عباس عبدی از انتخاب ریاست مجلس

تاریخ انتشار: ۱۵:۱۱ - ۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۵
عباس عبدی در تحلیلی در نشریه اندیشه پویا به ارزیابی راهبردی و فنی از انتخاب ریاست مجلس پرداخته است.

عبدی در این یادداشت نوشته است:

نتایج انتخابات تهران چه در دور اول انتخابات در 7 اسفند و مهم‌تر از آن دور دوم در 10 اردیبهشت موجب شد تا آنچه را که طرفداران قدرت دوست داشتند همچنان پنهان بماند آشکار شود. به عبارت دیگر آنان علاقه نداشتند که واقعیت پایگاه ضعیف آنان به نمایش درآید. هرچند این واقعیت برای آگاهان جامعه از پیش نیز آشکار بود و چه بسا واقعیت خیلی فراتر از آن چیزی است که رخ داده است.

چرا که اگر یک انتخابات فرضی بدون مانعی از نوع رد صلاحیت‌های موجود وجود می‌داشت، به احتمال فراوان نیروهای اصولگرا در بهترین حالت می‌توانستند  فقط کمتر از نیم یا ثلث تعداد کرسی‌های موجود مجلس را یه دست بیاورند.

ولی در هرحال وضعیت کنونی صف‌آرایی نیروهای مجلس به این گونه است که بیشترین سهم را اصلاح طلبان دارند و پس از آنان اصولگرایان معتدل و طرفداران دولت و سپس افراد مستقل و در پایان نیز تندروهای جبهه پایداری قرار دارند. پرسش مهم پیش‌رو این است که ریاست و سایر پست‌های مجلس را چگونه باید در اختیار گرفت یا توزیع کرد؟  پاسخ به این پرسش از دو منظر تحلیلی و فنی صورت می‌گیرد.

از زاویه تحلیل راهبردی، فارغ از تعداد آرایی که اصلاح طلبان داشته باشند تا بتوانند برای انتخاب نامزد مورد نظر خود برای ریاست مجلس استفاده کنند به موضوع پرداخته می‌شود. به عبارت دیگر از این زاویه امکان انتخاب شدن نامزد اصلاح طلبان به عنوان رئیس مجلس مفروض و قطعی تلقی می‌شود. ولی باید تحلیل کرد که آیا چنین کاری به نفع اصلاحات هست یا خیر؟

همچنان که امکان انتخاب آقای رضا خاتمی در مجلس ششم به عنوان رئیس مجلس وجود داشت، ولی به لحاظ تحلیلی کوششی برای ریاست مجلس، آقای خاتمی صورت نگرفت و آقای کروبی که تعداد آرایش حدود نیمی از آرای آقای خاتمی بود به درستی بر مسند ریاست مجلس نشست. از زاویه فنی می‌توان به امکان رأی آوری نامزد اصلاح طلبان اشاره داشت. این که اصلاح‌طلبان تعداد 146 رأی قطعی برای ریاست مجلس در اختیار دارند یا خیر؟ و احتمال این قطعیت چقدر است؟ بنده از هردو جهت نسبت به دفاع از ریاست نامزد اصلاح طلبان شک دارم.

البته این امر بدان معنا نیست که بگوییم، ریاست در اختیار طرف مقابل و تمام. بلکه مسأله اصلی این است که رسیدن به تصمیم در باره این موضوع باید از خلال گفتگو و کسب امتیازات لازم و بیرون از صحن مجلس باشد، و اجازه داده نشود که در این باره اختلاف جدی بروز کند. حتی اگر قرار است از ریاست نامزد اصلاح طلبان دفاع شود، مستلزم آن است که این کار نیز، در ذیل تفاهم با دو جناح درگیر ماجرا از جمله طرفداران دولت و اصولگرایان معتدل صورت گیرد. دلائل این تحلیلم چیست؟

از نظر فنی دو جناح دولت و اصولگرایان از برخی جهات دست بالایی را در تغییر دادن نگاه نیروهای میانه دارند و با توجه به ترکیب نزدیک نیروها به یکدیگر و بی‌ثباتی و یا حداقل ناشناخته بودن مواضع افراد، پذیرش ریسک برای ورود به رقابت جهت کسب کرسی ریاست عاقلانه نیست، و چه بسا ممکن است با از دست دادن این کرسی، اصلاح طلبان دچار عوارض سویی شوند. از  جمله می‌توان به این موارد اشاره کرد:

1-  شکست ناشی از کسب کرسی ریاست، می‌تواند تمام دستاوردهای عینی و روانی سیاسی 7 اسفند و 10 اردیبهشت را از میان ببرد و روحیه دوباره‌ای را در اردوگاه جناح مقابل ایجاد کند. نکته مهم‌تر اینکه اصولگرایان معتقدند که مظهر برنده شدن در انتخابات، در ریاست مجلس تجلی پیدا خواهد کرد و رخ دادن چنین مسأله‌ای ادعای آنان را اثبات خواهد کرد که برنده انتخابات بوده‌اند.

2-  از آنجا که گفته‌اند پیروزی هزار پدر و مادر دارد و شکست یک دایه هم ندارد، به احتمال فراوان تشتت و پراکندگی شدیدی نزد اصلاح طلبان رخ خواهد داد که آنان را به چند گروه تقسیم می‌کند و رهبری فراکسیون آنان را تضعیف خواهد نمود.

3-  این کار اثر روانی بدی بر جامعه نیز خواهد گذاشت، و برای آغاز فعالیت مجلس مفید نخواهد بود.

4-  به علاوه رسیدن نامزد اصولگرایان به کرسی ریاست، بدون منت و همراهی اصلاح طلبان خواهد شد و آنان را از موقعیت مدیونی اصلاح طلبان خارج می‌کند.

5-  و مهمتر از همه اینکه نوعی اتحاد و وفاق را میان جریان تندرو با میانه‌روهای اصولگرا ایجاد می‌کند. اتحادی که در حال حاضر و طی چند سال گذشته به شکاف انجامیده و یکی از بهترین دستاوردهای سیاسی در حیات اجتماعی ایران است.

در مقابل احتمال اینکه نامزد اصلاح طلبان پیروز شود نیز وجود دارد، هرچند به دلیل سیال بودن آرا و گرایش‌ها و عوامل دیگر می‌توان تصور کرد که حفظ برتری مذکور فقط برای یک سال دوام داشته باشد و پس از یکسال مثل شورای شهر این برتری را از دست بدهند.

تأکید بر نامزد اصلاح طلبان دقیقا همان اشتباهی خواهد بود که در انتخاب شهردار تهران در سال 92 رخ داد. تأکید بر نامزدی فرزند آقای هاشمی موجب اتحاد سه گروه فراکسیون اصولگرایان شورای شهر مقابل اصلاح طلبان شد و در نهایت، وی رای نیاورد، در حالی که دو جناح از سه جناح اصولگراهای شورای شهر حاضر بودند با اصلاح طلبان درباره شهردار به توافق برسند.

این تحلیل را بنده پیش از آن انتخابات با یکی از اعضای اصلی شورا در میان گذاشتم. مشکل آن انتخابات این بود که اعضای شورا مسلوب الاختیار شدند و بنا به دستور؛ فرزند آقای هاشمی را به عنوان نامزد خود معرفی کردند. در حالی که اکثر آنان (تا آنجا که من اطلاع دارم) مخالف این تصمیم بودند.

امروز هم ممکن است حمایت از نامزد اصلاح طلب ناشی از اسیر شدن نسبت به اراده برخی افراد باشد که در هرحال می‌خواهند بر کرسی ریاست مجلس تکیه بزنند. البته چنین خواستی فی نفسه نادرست نیست، بلکه اگر دیگران را بخواهند در برابر عملی انجام شده قرار دهند، قابل قبول نیست.

در حالی که اگر بر اساس خرد جمعی و متعهد به تصمیمات جمعی باشد خیلی هم خوب است. البته پیروزی احتمالی نامزد اصلاح طلب در کسب کرسی ریاست مجلس، نشان خواهد داد که اصلاح طلبان پیروز انتخابات بوده‌اند. ولی فراموش نکنیم که اکنون هم نسبت به این گزاره شک و تردیدی وجود ندارد حتی اصولگرایان مخالف این گزاره هم از موضع سیاسی و نه واقعی این گزاره را رد می‌کنند.

از منظر تحلیلی نیز با کوشش یک‌سویه برای ریاست نامزد اصلاح طلب بر مجلس موافق نیستم. زیرا فرآیندی که انتخابات مجلس براساس آن شکل گرفت، همچنان باید تداوم داشته باشد. پایان انتخابات، پایان حرکت در آن فرآیند نیست، بلکه آغاز راه است. اصلاح طلبان بیش از آنکه نان این اتفاق را بخورند، چوبش را خواهند خورد. مسئولیتی را می‌پذیرند که در اِعمال قدرت آن ناتوان خواهند بود. سقف انتظارات چنان بالا خواهد رفت که شاید ضعف نمایندگان و رئیس مجلس تاب تحمل آن را نخواهند داشت.

این اختلافات و نیز بی‌تجربگی‌های زیاد برخی افراد، موجب می‌شود که ویروس اختلافات زودتر از آنچه که گمان می‌کنیم به داخل اردوگاه اصلاح طلبان رخنه کند. ریاست در چنین شرایطی بجای آن که قاتق نان‌مان شود، قاتل جان‌مان خواهد شد. یک نیروی سیاسی به جای آنکه اقتضایی ‌عمل کند، باید براساس تحلیل راهبردی خود عمل نماید.   

این‌ها بدان معنا نیست که نسبت به پست‌های موجود در مجلس بی‌تفاوت بود و آن‌ها را در اختیار طرف مقابل قرار داد. بلکه مسأله اصلی این است که راه گفتگو و تفاهم را یاد بگیریم. قرار دادن بازی در حالت صفر و یک، آن چیزی نیست که مطلوب ماست. اگر چنین کنیم، دست طرف مقابل برای آنکه در موارد دیگر این نوع بازی را بر روابط حاکم کند، بازتر است. مهارکردن علاقه به قدرت، سخت‌ترین و آخرین کاری است که می‌توانیم با اراده خود آن را انجام دهیم.

صالح
Iran, Islamic Republic of
۱۶:۵۱ - ۱۳۹۵/۰۲/۲۸
سلام همه موظف هستیم که به اعتلای میهن متعصب باشیم تابیگانگان چشم طمع به ایران عزیز وشهید پرور نیندوزند واین حاصل نمی گردد مگر باپیروی از فرامین رهبری و وحدت بنابراین اشخاص خیلی مهم نیستند
شهروند
Iran, Islamic Republic of
۱۶:۴۳ - ۱۳۹۵/۰۲/۲۸
رساست مجلس یک ساله است چه بهتر که برای سال اول رقیب آقای لاریجانی شخصی غیر از عارف باشد تا وزنه اصلی مقابل روشن و در ضمن برای سال دوم ... با یک جمع بندی کامل میتوان تصمیم گرفت و در این یکسال گروه اصلاح طلب با برنامه ریزی دقیق به اهداف بالاتر حتی ریاست جمهوری پس از روحانی اندیشید
خوبرو از خوانسار
Iran, Islamic Republic of
۱۶:۳۳ - ۱۳۹۵/۰۲/۲۸
آقای عبدی چرا اینقدر از پیش باخته ای؟؟؟؟؟؟ چرا الکی القای شکست میکنی آخه؟؟؟؟ تحلیل من اینه که قاطبه ملت از زیاست دو برادر بر دو قوه مهم کشور احساس خوشایندی ندارند. قطعا بسیاری از نماینده ها هم اگر چه در ظاهر عنوان نمیکنند ولی در باطن از لاریجانی خوششون نمی آد.
حامد
Iran, Islamic Republic of
۱۶:۳۲ - ۱۳۹۵/۰۲/۲۸
همین تحلیل بود که آقای روحانی را به جای دکتر عارف به کرسی ریاست جمهوری رسوند اما نتایج چنین تحلیلی چه شد.همینک دولت حتی اراده ای برای جلوگیری از نهادهایی که کنسرتهای موسیقیایی را لغو میکنند نداردچه برسد به مسائل کلانتر.اگر عارف هم رییس جمهور بود برجام شکل میگرفت.دست آوردهای اقتصادی دولت وجود ندارد و به سمت تعدیل نیرو در بسیاری از بخشهایی که تاکنون بعلت رکود شدید به زحمت توانسته اند خود را نگه دارند در حرکتیم.گزینش عارف و یا لااقل حضور او در رقابت با لاریجانی باید انجام بگیرد فراموش نکنیم مجلس فقط دو سال نیست که وجود دارد.در زمان ریاست لاریجانی فسادها سربرآوردند اما چون لاریجانی بواسطه ی برادرش دامن خود را مبری ندید سکوت معنی داری کرد.تحلیلگران این را در نظر بگیرند شاید اگر در مجلس ششم کسی دیگر رییس بود فرآیندها بگونه ای دیگر و بهتر بود.امروز گزینش بین اخلاق مداری و زدوبندبازی است و عارف نماد گزینه اول میباشد.صدای پای تغییر را همه شنیدند اما محافظه کاران اصلاح طلب از واقعیت بسیار دور هستند.دکتر لاریجانی بعلت عدم کار اجرایی در بدنه ی دولت فاقد کارآمدی جهت بهبودی وضع اقتصادی است و این امر خود را نشان داده است همانگونه که بعلت حضور در مقام دبیر شورای عالی امنیت توانایی برقراری ارتباط با فضای برجام را داشتند و این توانایی در ایشان بود .فراموش نکنیم امروز در مرحله پسابرجام هستیم و ضرورت نگاه اقتصادی .دکتر عارف بواسطه مدیریت سازمان بودجه میتواند نظمی به سامان بی سامان اقتصادی دولت از حیث نظارتی بدهد.البته نهایتا آنچه که وجود خواهد داشت.فراموشی اقشار ضعیف است و لاریجانی و عارف و روحانی از منظر این طبقه هیچ فرقی ندارند...
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۱۶:۱۴ - ۱۳۹۵/۰۲/۲۸
اگر لاریجانی ریس بشود دیگر مردم امیدی به تغییر نخواهند داشت و اصلاحات سکته ناقص خواهد کرد و دوباره اصولگریان و پایداریها از وجود لاریجانی اصولگرا استفاده خواهند کرد و به قدرت بر می گردد.....لاریجانی هرگز کسی نیست که از حقوق ملت و دفاع کند.....و حتی از موحدی کرمانی تجلیل کرده است !!!!
مجله خواندنی ها
انتشار یافته: ۷
ناشناس
United States
۱۵:۵۳ - ۱۳۹۵/۰۲/۲۸
کسی که به اصلاحات و امید رای داده رای نداده که لاریجانی بشه رئیس مجلس هیچ ترفندی هم مردم رو فریب نمیده اینکه یه عده اومدند گفتن اگر عارف بشه رئیس مجلس تندروها همه ناکامی ها رو سر اصلاحات خالی می کنن هم یه شایعه سفارشی و حرف خود تندروهاست که میخوان اصلاحات نشه رئیس مجلس مردم فریب نخورید همه اینها هماهنگ شده است.ما به امید رای دادیم و حالا هم خواستار ریاست عارف هستیم.
یک بنده خدا
Iran, Islamic Republic of
۱۶:۰۶ - ۱۳۹۵/۰۲/۲۸
موافق نیستم.
مجله فرارو
پرطرفدارترین عناوین