bato-adv
کد خبر: ۲۶۵۵۰۶

بدنِ انسانی؛ از تناسب اندام تا شاهِ مازندارن

امروزه هستند بسیاری از تحلیل گران اجتماعی که بنا به پیش‌فرض‌هایی اشتباه جایگاهی برای "طبقه" به‌عنوان واحد تحلیل قایل نیستند.
تاریخ انتشار: ۱۲:۴۵ - ۲۲ اسفند ۱۳۹۴
آرمان شهرکی؛ امروزه هستند بسیاری از تحلیل گران اجتماعی که بنا به پیش‌فرض‌هایی اشتباه جایگاهی برای "طبقه" به‌عنوان واحد تحلیل قایل نیستند. 

اما حداقل این‌روزها و در ایران می‌توان از ظهور سنخی جدید از طبقه اجتماعی سخن گفت که نه با معیارهایی همچون نوع پیشه یا میزان تحصیلات یا میزان درآمد بلکه بسته به خوانشی که اعضای متعلق به آن طبقه از بدن خویش به‌طور اعم و یا پوست به‌طور اخص دارند؛ خصلت‌بندی شده و بر فرهنگ عمومی حتی در سپهر ملی {national culture} تاثیر می‌گذارد. 

طبقه هنوز هم یک واحد تحلیل اجتماعی مهم در نظریه اجتماعی است و بدن و پوست فرد یا کنش‌گر طبقاتی به موازات معیارهای قدیمی‌تری همچون زمین، سرمایه، کار و مدیریت، یک منبع تولیدی مهم-فی المثل کار بدنی یا یدی- و یا منبع یا عرصه‌ای برای مصرف است. 

تجسد، بدن‌یافتگی یا بدن‌مندی که هرسه ترجمان فارسیِ خوبی برای واژه embodiment هستند؛ عرصه جولان طبقاتی در ایران امروز است. تحلیل طبقاتیِ تجسد {embodiment class analysis} به‌لحاظ تاریخی واجد سه دوره مشخص است:

1- از اوایل دهه80 با آغاز جراحی‌های زیبایی، تتو و رژیم‌های غذاییِ لاغری، بدن و پوست و ب‌طور مشخص‌تری چهره یا صورت، بعنوان عضوی که از امکان و فرصتِ بیانگری و عریانی بیشتری نسبت به سایر اعضاء و جوارح برخوردار بود؛ به مکانی برای جرح و تعدیل و دستکاری بدل شد. 

طبقات برخوردار و دهک‌های بالای درآمدی شاید پیشقراولان چنین خوانش و مدیریتی برای بدن بودند؛ اما برخلاف منابع تولیدی همچون زمین و سرمایه که فئودالها و سرمایه‌داران را ممتاز و از دیگرلایه‌های اجتماع سوا می‌ساخت؛ اکنون همه کنشگران واجد این منبع خدادادی یعنی بدن و پوست بودند؛ لذا یورش به بدن به تدریج همگانی می‌شد و اقشار بیشتری خود را به طبقه بدن‌های زیبا‌شناختی {aesthetical embodiment class} متصل و الحاق می‌نمودند. 

حال و در اینجا این نوع نگاشتن، خواندن، روایت‌کردن، دیدن، مدیریت و تولید بدن، همگی در خدمت یک گفتمان بود؛ گفتمان زیباشناختی. 

حجم توده بدنی تحت فشارها و رژیم‌هایی که غالبا هیچ مبنای پزشکی نداشتند؛ منقبض شده و آب میرفت. پوست‌ها سوراخ‌سوراخ شده، پوست‌نگاشته‌ها سطح بدن را می‌پوشاند و چهره‌ها به‌‍نحو بیمارگونه‌ای آماج انواع و اقسام جراحی‌ها همچون تعرض‌های بدنی {bodied assault} قرار می‌گرفت. 

بدن و به‌خصوص پوست نه به‌عنوان نوعی هستیِ مادی {material existence} که اُرگان‌های داخلی و امعاء و احشای فرد را دربر می‌گیرد {encapsulating}؛ بلکه به‌عنوان عضوی از اعضای بدن و نیز ابزار قدرتی که فرد را هم مصون داشته و هم او را به دیگری تحمیل می‌کند؛ خوانش، نگاشته و روایت می‌شد. 

تناسب اندام {fitness} عرصه‌ رقابتی اجتماعی بود هم در میان زنان که میل چشم‌وهم‌چشمیِ آن‌ها را ارضاء می‌کرد؛ و هم در تعامل میان مردان و زنان، آن‌ها را بعنوان اُبژه‌ای در تیررس چشم مردان قرار داده و به‌لحاظ حیثیت اجتماعی بزرگ جلوه داده و جنسی‌تر میکرد. 

در جهانی گوشت‌آلود {fleshy world} تناسب بدنی یا اندامی و تنوع پوستی بر یکسان‌بودگی درون بدن حجاب می‌افکند و یکسان‌بودگی درون در برابر تنوع و رنگارنگی پوست، لاغری بدن و جنسی‌تر‌شدن چهره، البته بنابر معیارهایی کاملا غربی، رنگ می‌باخت. 

در گفتمان زیباشناختی به بدن، که روز به ‌روز بر شمار طرفدارانش افزوده می‌شد؛  کارکرد جنسیِ {sexual function} بدن بر سایر کارکردها رجحان داشت و چنین رجحانی سخت بر تعاملات بدنی و غیر بدنی میان زنان و زنان از یک‌سو و زنان و مردان از دیگر سو اثر می‌گذاشت.
 
2- طی یک سال اخیر، طبقه‌متوسط- منظور کنشگرانی که بر اساس همان تعاریف و معیارهای قدیمی، اما نه منسوخ، همچون سطح سواد، میزان درآمد، نفوذ در عرصه‌های سیاستگذاری و پیشه، متوسط محسوب می‌شوند- که جهان محسوس و انضمامیِ واقعیت را برای خویش تنگ و رو به محاق دیده است؛ در عرصه‌های مجازی دست به کار شده و با زبان طنز، آن طبقه بدنی نخست را به سُخره و استهزاء گرفته. 

3- کارکردهای جنسیِ بدن زیر تیغ تیز نقد سلاخی شده است: از نقد عشوه‌های بدنی گرفته تا رمانتیسیزمی که میراث فیلم فارسی‌های قبل از انقلاب بوده و ردپای آن را در تجلّی‌های گفتمان زیباشناختی به وفور می‌توان ردیابی کرد. 

4- طبقه بدن‌های علمی {scientific embodiment class} رویکردی زیباشناختی به بدن ندارد. پوست در این طبقه، همچون بوم نقاشی رنگارنگ نشده؛ سوراخ سوراخ نمی‌شود؛ و آماج یورش کِرِم‌ها و لوازم آرایشی غیربهداشتی قرار نمی‌گیرد. 

5- گفتمان پزشکی و علمی به بدن، بیشتر، بدن‌ها یا پوست‌های بیمار و بدحال را موضوع مطالعه و کنکاش قرار می‌دهد. 

کنشگران این طبقه تحت تاثیر این گفتمان، تنها زمانی بدن‌آگاه می‌شوند؛ که بیمار باشند؛ آن‌ها معتقدان سرسخت دوگانه بدن و ذهن {body/mind} هستند؛ به همان میزانی که در طبقه بدنی نخست، افراد، تلاشی جانکاه برای تعالی{transcendence} بدن و پوست، دارند؛ اینجا فرهنگ، که ذاتا عرصه‌ای فرارونده از تمنیات و امیال بدنی است؛ در اولویت قرار می‌گیرد. 

کارکرد جنسیِ بدن به فراموشی و غفلت سپرده شده یا چندان مدّنظر نیست و کارکرد مشقت‌بار بدن یا کار بدنی {body work}، و نیز بدنی که در بیمارستان آماج حملات تیم پزشکی قرار گرفته تنها بدن موجود است. لذت بدنی بالنسبه کفرآمیز و بدن محملی می‌شود برای تحمل درد و مشقت و زحمت روزانه. 

6- اگر طبقه حاملان بدن‌های زیباشناختی و علمیِ نوظهور، به ترتیب هرکدام ترجمان‌های جدیدی از طبقه سرمایه‌دار و متوسط قدیمی هستند؛ طبقه لمپن پروتالریا، امثال شعبان بی‌مخ‌ها، خلافکاران سابقه‌دار، متعرضین به نوامیس مردم، گُنده‌لات‌های محلّات، شکارچیان غیرقانونی، لات‌های بی یال و اشکمِ قُلتشنی که در نبود قانونی منسجم عرصه را برای خویش فراخ می‌یابند؛ در ترکیبی از زبان-بدن، به ترکتازی می‌پردازند و جامعه را در سطوحی از ترس انباشته می‌سازند. 

7- کلیپ‌ها و تصاویر ویدئوییِ منتسب به شاه مازندران و امثال این فیلم‌ها به مثابه متونی هستند گواه بر حضور تمام‌قدِ کنشگرانی متعلق به یک طبقه بدنی ویژه. 

در اینجا برخلاف طبقه‌ نخست، بدن‌ها آب نرفته که حجیم ‌می‌شود؛ شاه مازندران با بدنی پهن‌پیکر فریم تصویر را از حضور جسمانی خویش پُر می‌کند؛ نوعی مردانیّتِ {masculinity} بروز یافته در بدن. 

در ویدئویی دیگر کوتوله‌ای با نیم وجب قد و جسم، بازوان خویش را به دوربین نشان‌ می‌دهد او نیز با نوعی داغ بدنی {stigma} اما در تمنای بدنی حجیم. عرصه دیگر، سوای بدن، زبان است.

 زبان در اینجا نه ابزاری برای ارتباط که نوعی هستیِ اجتماعی است برای تحمیل خود به دیگری و تحقیر و آزار او از طریق بددهنی و بکارگیری الفاظ رکیک. 

شاه مازندران برای همپالکی‌های خویش با فوجی از واژه‌های موهن شاخ و شانه می‌کشد. مخاطب او در یک فرایند تعاملی و در تلافی، کلیپی دیگر ضبط می‌کند؛ با همان قدوقواره بدنی و کارکرد زبانی خاص. تتوها کماکان اما بر پوست رخ می‌نمایند. 

اگر بدن در طبقه نخست رسالت تولید لذت را برعهده دارد؛ در طبقه دوم ابزار کار است؛ و در طبقه سوم، ابزار اِعمال قدرت و تحقیر و تطمیع دیگری. 

پدیده شاه مازندران شاید یکی از چندش آورترین پدیده‌های اجتماعی معاصر در ایران کنونی باشد. پدیده‌ای که به‌وضوح نشانگر میزان بالای شکل‌گیری جنسیّت از طریق زبان و اجتماع است.

تضاد و جدال طبقاتی میان خوانش‌ها و تولید زیباشناختی بدن، و بدن-زبان چونان ابزار هژمونیک قدرت آنچنان‌که در پدیده شاه مازندران می‌بینیم؛ مواجهات بدنی انسان با خود و جهان را در پیچیده‌ترین اشکالش عرضه می‌کند. 

طبقاتی که از خلال بدن، با بدن، و به بدن فکر می‌کنند؛ سپهر اجتماعی ایران را هر روز بیشتر از دیروز از خویش مالامال می‌کنند. 

بدن و روکش آن که پوست باشد ازآن ماست؛ انقباضش با رژیم‌های لاغری و جراحی‌های زیبایی، انباسطش از طریق ورزش‌های سنگین جهت افزودن و حجیم‌شدن توده عضلانی، کارکشیدن‌های سخت از بدن، و بدن را با ترکیبی از زبان کوچه و بازار از نوع مبتذل و رکیکش به‌عنوان ابزار قدرت و سرکوب استفاده کردن؛ همگی نوعی استثمار خود و بدن خود، و نیز استثمار و بهره‌کشی از دیگری در نوعی مواجهه بدنی است. 

از آن‌جا که گریزی از بودن در بدن و برای بدن نیست؛ و همگی ما از خلال بدن است که اندیشیده یا دست به کنش‌گری می‌زنیم؛ لذا وقت آن است تا لحظه‌ای آسوده‌خاطر شده و با بدن و پوست خودمان و نیز بدن دیگر گفتگویی مسالمت‌آمیز داشته باشیم.
bato-adv
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۲۳:۵۲ - ۱۳۹۴/۱۲/۲۲
بسیار عالی بود لذت بردم یک مقاله علمی و تحلیلی مبتنی بر مبانی جامعه شناسی پست مدرن فقط مشکل این تحلیل ها این که فقط تحلیل میکنن و راه کار و قضاوت راجع به خوب و بدش نمی کنن...
درزی
Iran, Islamic Republic of
۱۵:۲۰ - ۱۳۹۴/۱۲/۲۲
امان از این انسان که درآغاز نطفه ای ناچیز است و در پایان لاشه ای بدبو. غرور برای چه؟؟
احسان
Iran, Islamic Republic of
۱۵:۱۹ - ۱۳۹۴/۱۲/۲۲
پر گویی
مدعی و بی پایه و ارائه سند و مدرک
غیر علمی در ظاهر درست و مستند
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۱۳:۲۹ - ۱۳۹۴/۱۲/۲۲
اینهایی که با رانت و دزدی کاملا نا جوانمردانه پول ملت و به جیب میزنن و ماشینای میلیاردی سوار میشن چه نوع پدیده ای هستن ?
سیاه
Iran, Islamic Republic of
۱۳:۱۸ - ۱۳۹۴/۱۲/۲۲
جالب بود فقط چرا نویسنده ش مشخص نیست و اینکه کاش رفرنس های گزاره های علمی مطرح شده رو توی متن میذاشتید. چون متن یک گزارش خبری نبود بلکه یه مقاله علمی اجتماعی بود.
مجله خواندنی ها
انتشار یافته: ۵