عباس عبدی در روزنامه شهروند نوشت: دو روز پيش از انتخابات گزارش آخرين نظرسنجي موسسه ايسپا درباره انتخابات تهران به دستم رسيد. اين نظرسنجي كه در روزهاي ٣ و ٤ اسفند در سطح تهران انجام شده بود، آخرين اطلاعات را در اختيار قرار ميداد. براي اينكه بدانيم يك نظرسنجي چقدر اعتبار دارد، بايد به كارشناسان نظرسنجي مراجعه كرد. آنان براي فهم اين مسأله معيارهايي دارند، بخشي از آن نيز شهودي است كه از طريق منطقي بودن ارتباط ميان متغيرها براي او حاصل ميشود. البته ميان نظرسنجي و تحليل آن نيز بايد تمايز قايل شد. بنده به نسبت علاقه و حرفهام آن نظرسنجي را در قالب يك يادداشت تحليل كردم. در پايان آن، متن زير را بهعنوان جمعبندي ذكر كردم.
« الفـ مجلس
به نظر ميرسد كه فضاي انتخاباتي در روزهاي چهارشنبه و پنجشنبه و حتي جمعه گرمتر و شور و شوق بيشتري ايجاد شود و این روند تصاعدی باشد. هرچه به مشاركت افزوده شود، به نفع اصلاحطلبان است و به صورت تصاعدي فاصله آنها را بيشتر خواهد كرد. به نظر ميرسد كه كف مشاركت در حوزه تهران حدود ٤٥درصد است كه به نسبت قابل توجه است. يعني سهمیلیون و دویستهزار نفر مشاركتكننده و سقف آن ٦٠درصد است. يعني چهار ميليون و دویستهزار نفر مشاركتكننده. در كف مشاركت شاید حدود نیمی از افراد به دور دوم خواهند رفت و احتمال دارد كه يك نفر از ليست اصولگرايان هم در دور اول بالا بيايد ولي در سقف مشاركت بعيد است كه كسي از آنان شانسي براي پيروزي
داشته باشد.
بـ خبرگان
فاصله رأی دو نفر اول با سايرين خيلي زياد خواهد بود. برداشت كلي اين است كه احتمال دارد كه آقايان جنتي و يزدي هم انتخاب خواهند شد ولي با آراي بسيار پايين. هرچند اگر گرايش به ليستي رأي دادن تقويت شود اين مسأله نيز متفاوت خواهد بود.»
اکنون و با مروری بر این نظرسنجی میتوانیم به این نتیجه برسیم که چگونه یک نظرسنجی به نسبت خوب میتواند به درک ما از فهم جامعه کمک کند و اهمیت این روش را برای تحلیل امور نشان میدهد.
با توجه به ارزيابي بيشتر بنده از جمعيت واجد حق رأي، به نظر ميرسد كه ميزان مشاركت اندكي بيش از كف مشاركت برآورد میشود،(حدود ٣میلیون و ٢٠٠هزار نفر) يعني حدود ٤٨درصد تهرانیها در این انتخابات شرکت کردند که بسیار مهم است. بنابراين برآورد نظرسنجي ايسپا كاملاً درست بود. ولي مسأله مهمتر داشتن برآوردی از امكان رأيآوري نامزدها بود. در اين زمینه دو عامل بسيار مهم بودند. در درجه اول ميزان مشاركت قرار داشت. با توجه به اينكه دفعه پيش و در مجلس نهم حدود ١/٢ ميليون نفر در تهران شركت كردند، اضافه شدن ٥٠درصد به اين ميزان مشاركت به معناي آن است كه افراد اضافه به ليستي غير از اصولگرايان گرايش خواهند داشت و هرچه بر ميزان مشاركت افزوده شود، آراي داده شده به رقيبِ اصولگرايان يعني اصلاحطلبان بيشتر خواهد شد و شانس موفقيت را براي آنان بيشتر خواهد كرد. بهطور كلي اصولگرايان از پايگاه به نسبت ثابتی در رأي برخوردارند که در چند انتخابات اخير چندان جابهجا نشده است و اين نشان ميدهد كه نه اصولگرايان توان جذب نيروهاي جديد را دارند و نه نيروهاي ديگر توان جذب طرفداران آنان را دارند و شاید اين به معناي نوعي ايراد سياسي در جامعه است. اين مسأله در كوتاهمدت اشكالي ندارد ولي وقتي براي دو دهه تكرار شود، بايد ريشهيابي شود.
عامل موثر ديگر چگونگی رأي دادن مردم از جهت لیستی یا فردی رأی دادن است. هر نيرويي كه بتواند طرفدارانش را قانع كند كه ليستي رأي دهند، شانس پيروزي آن بيشتر است، زيرا در عمل آراي بيشتري كسب ميكند. در تحليل مذکور پيشبيني شده كه با كف مشاركت، حداقل نيمي از نامزدهاي اصلاحطلب در دور اول وارد مجلس ميشوند و بهطور طبيعي بقيه هم در انتخابات مياندورهاي موفق خواهند شد. ولي با توجه به اينكه بیشتر مردم در دو روز آخر تصمیم گرفتند ليستي رأي دهند و هر دو طرف در اين زمينه تبليغ فراوان كردند، هر ٣٠ نفر در همان دور اول پيروز شدند و آقاي حدادعادل نيز شانس قرار داشتن در اين مجموعه را داشت، مشروط به اينكه گرايش به رأي ليستي تا اين حد شديد نبود. موضوعي كه در تحليل نظرسنجي بهوضوح آمده است.
درباره خبرگان نميتوان نظر قاطعي داد، زيرا نظرسنجي ایسپا مربوط به تهران بود ولي نتايجی از خبرگان که در اختیار ما است مربوط به استان تهران است. با وجود اين مسأله اصلي رأي نياوردن احتمالي آقايان جنتي، يزدي و مصباح بود كه در تحليل بهطور دقيق پيشبيني شد. به اين مضمون كه در هر حال شانسي براي آقاي مصباح در نظر گرفته نشده بود، ولي دو نفر ديگر به ترتيب شانس آقاي جنتي و يزدي بيشتر دانسته شده بود مشروط بر اينكه شدت ليستي رأي دادن زياد نباشد و پیشبینی شده بود که در هر حال در انتهاي ليست وارد مجلس ميشوند كه در عمل هم اين دو نفر از آقايان در رتبه ١٦ و ١٧ قرار گرفتند. در مورد آراي داده شده به نفرات اول و دوم نيز اولاً همانطور كه در تحليل آمده اينها بسيار به يكديگر نزديك بودند ضمن اينكه اثرات مناطق غيرتهران را نميتوانيم در اين تفاوت ناديده بگيريم. ولي بالا بودن رأي آقاي اماميكاشاني به اين علت است كه اتفاق نظر بدون ترديد هر دو گروه نسبت به ايشان، موجب اين رأي بالاي وي شده است درحالیکه به صورت منفرد از نفرات ديگر محبوبيت بيشتري ندارد. چون آرا، ليستي شده بود و نام ایشان هم در لیست هر دو طرف بود و نگاه منفي قابل توجهی هم علیه وی نبود، در نتیجه آراي بالايي كسب كرده است.
نظرسنجيهاي خوب ميتواند به درك مديران و تصميمگيران از جامعه كمك كند. ولي مشكل اينجاست كه بسياري از مديران علاقهاي به شناخت واقعيت ندارند. از اینرو نظرسنجی هنوز در حاشیه و حتی مورد غضب است.