bato-adv
کد خبر: ۲۶۲۸۱

رجایی: احمدی‌نژاد هیچ برگ برنده‌ای در مناظره ندارد

تاریخ انتشار: ۱۵:۱۱ - ۱۳ خرداد ۱۳۸۸


احمدی نژاد هیچ برگ برنده‌ای ندارد. او هر چیزی را که به اسم برگ برنده رو کند وعده و وعیدهای بی‌پشتوانه خواهد بود که جدی گرفته نمی‌شود.

علیرضا رجایی با بیان این مطلب گفت: چنین وعده‌هایی رای آنهایی که تصمیم به رای دادن ندارند را حداقل عوض نمی‌کند. بنابراین احمدی نژاد تنها می‌تواند روی سرمایه فعلی خود کار کند که ریزش نداشته باشد و نمی‌تواند چندان به افزایش رای امیدوار باشد.طبیعی است که هواداران احمدی نژاد کاملا مخالف من صحبت می‌کنند. آنها یقین دارند که احمدی نژاد می‌برد و تلاش زیادی هم به غیر از کارهایی که می‌کنند لازم نیست. احساس می‌کنند هیچ کاندیدای رای آوری در مقابل ایشان وجود ندارد البته به نظر من کاملا اشتباه می‌کنند.

وی افزود:به نظر من جامعه نسبت به انتخابات اخیر خیلی حساس است گر چه جامعه ما حزبی نیست و زمینه‌ای برای بروز وجود ندارد. ولی از نوع روابط شخصی که با افکار عمومی دارم این حساسیت را می بینم. البته نوعی یاس که اصولا آیا این انتخابات تاثیری بر سر نوشتشان دارد، موجود است اما به نظر می‌آید چون انتخابات عمل کم هزینه‌ای است ، به خصوص در شرایطی که وضع خیلی وخیم می‌شود افراد به این سمت گرایش پیدا می‌کنند.

به گفته رجایی کسی که این گمان را دارد خیلی امیدوار نیست ولی در انتخابات شرکت می کند چون می‌گوید از ساکن بودن بهتر است. ضمن اینکه هیچ هزینه‌ای را نمی‌پردازد. من فکر می‌کنم به جهت در مضیقه بودن، حضور مردم به نفع اصلاح طلبان در شهرهای ایران اتفاق خواهد افتاد و مردم به شکل غافلگیر کننده‌ای حضور پیدا خواهند کرد. این غافلگیری را الان در نظرسنجی‌ها نمی‌توانیم ببینیم ولی زیر پوست شهرها رای مخالف احمدی نژاد وجود دارد. البته این تحلیل کاملا شخصی است.

رجایی افزود:ارزیابی من این است که به علت نارضایتی از آقای احمدی نژاد مردم لاجرم فعال می‌شوند این همان دلیل است که در دوره‌ی دوم انتخابات نهم ریاست جمهوری خود ایشان رای آورد. البته در این انتخابات نیز دوره‌ی اول محل بحث نیست ولی در دوره‌ی دوم ایشان با همان منطق رای نخواهند آورد. مردم بر سر صندوق‌های رای خیلی واقع بینانه عمل می‌کنند چرا که احساس می‌کنند باید از حداقل آنچه در زندگی روزمره آنها گشایشی ایجاد می‌کند، بهره‌برداری کنند.

این تحلیلگر سیاسی با اشاره به اینکه این یک بحث ذهنی نیست و کاملا عینی است که دولت احمدی نژاد در زندگی عینی مردم به خصوص در زندگی شهری تبعات فوق‌العاده منفی داشته است، بیان کرد: شاید ایشان با بریز و بپاش در شهرهای کوچک و روستاها ‌بتواند رای قابل ملاحظه‌ای را جمع آوری کند.نکته در این است که محل تجمع اکثریت مردم ایران شهرها و بخصوص چند شهر عمده هستند که اگر اینها نسبت به مخالفت با احمدی نژاد فعال شوند در واقع کار ایشان در پای صندوق‌های رای تمام خواهد بود. البته این پیش‌بینی نیست بلکه پیش‌گویی است و پیش‌گویی من این است که رای مخالف آقای احمدی نژاد به نفع جریان اصلاحات و به نفع میرحسین فعال می‌شود و این باعث شکست رئیس دولت نهم خواهد شد.

وی ضمن اشاره به اینکه گروه‌های دانشجویی از جمله گروه‌های مرجع جامعه ایران هستند،تاکید کرد: اگر واقعا اینطور باشد که گروه‌های دانشجویی مایلند در انتخابات شرکت کنند به مفهوم حضور بخش اعظمی از جامعه شهری ایران است که این گروه مخالفت احمدی نژاد هستند. اقبال از میرحسین در دانشگاه‌هانیز امری طبیعی است چرا که دانشگاه سیاسی‌ترین بخش جامعه ایران است .

وی درباره استراتژی انتخاباتی اصلاح طلبان در انتخابات گذشته گفت :در زمان دکتر معین هیچ اشتباه استراتژیکی اتفاق نیافتاد، استقبال از ایشان در دانشگاه‌ها به مردم عادی تعمیم داده نشد و ضمن آنکه اگر تعمیم هم داده می‌شد اشتباه استراتژیک نبود چون در رویه مشکلی ایجاد نمی‌کرد. این یک محاسبه بود. در آن زمان مطالبات سیاسی در اولویت قرار داشت و بنابراین آقای دکتر معین شعارهای سیاسی که در آن زمان اولویت داشت را مطرح کرد. مشکل این نبودکه شعارها از اولویت افتاد بلکه مسئله این بود که مخاطبان دکتر معین باور نداشتند که آن شعارها در ساخت سیاسی ایران قابل اعمال است. به معنای دیگر استنباطی که مردم از این شعارها کردند همان استنباطی بود که تحریمی‌ها داشتند. هر دو معتقد بودند که این شعارها قابل اعمال نیست. اما مردم از آنجایی که به دنبال این هستند که مسائلشان حل شود ترجیح دادند در جای دیگری رخت آرای خود را پهن کنند.بنابراین اشتباه استراتژیکی صورت نگرفته است و اصلاح طلبان نیز نمی‌توانستند از آن شعارها دست بکشند. کما اینکه الان هم دست نکشیده اند.

قدرت گرفتن نیروهای واپس‌گرا و ارتجاعی با عقب افتادگی‌های توسعه‌ای در کشور
این تحلیلگر سیاسی درباره این نظر که رئیس جمهور آینده باید 8 سال زمان برای بازگشت به 4 سال گذشته صرف کند ،گفت: خراب کردن همیشه آسان‌تر از آباد کردن است و این یک دریافت و ارزیابی منطقی است که وقتی دولتی 4 سال تنها تخریب کند حداقل دوبرابر آن برای بازگشت همه چیز به شرایط اولیه زمان لازم است.

وی افزود:به نظر می‌آید که فضای مساعد بین‌المللی قابل توجهی برای حضور یک دولت نو ساز، توسعه‌گرا و متعادل در ایران وجود دارد که بتواند از این فضای بین‌المللی مساعد استفاده کند و به برنامه‌های توسعه شتاب دهد. در واقع مشکل فعلی کلمه "شتاب" است. متاسفانه در حال حاضر ما در حوزه توسعه با شتاب منفی مواجهیم و تبدیل به کشوری شده‌ایم که تنها نفت می‌فروشد و جنس وارد می کند.ولی در صورت اجرای یک برنامه توسعه منسجم با به کارگیری همه نهادهای حاکمیتی می‌توانیم شاهد رشد تصاعدی نرخ توسعه در کشور باشیم. این ادعا البته با تجاربی که در ایران داشته ایم جاه طلبانه به نظر می رسد، اما با شکل گیری آنچه که به عنوان دولت وحدت ملی از آن یاد می‌شود که پیش از پرداختن به جناح‌بندی‌های سیاسی و داخلی به دنبال برنامه‌های نوسازی باشد و با توجه به موقعیت منطقه‌ای ایران و زمینه مساعد بین‌المللی می‌توانیم پس از اجرای یک برنامه 4 ساله شاهد رشد تصاعدی نرخ توسعه باشیم.

این پژ‍وهشگر سیاسی ادامه داد: فکر می‌کنم در حال حاضر در ایران دچار بحران نوسازی و توسعه هستیم که مسئله دموکراسی را در ذیل آن باید تعریف کرد. این موضوعی است که خوشبختانه آقای موسوی به آن توجه کرده و در صحبت‌های اخیر چندین بار اشاره کرده که اگر ما فرصت تاریخی نوسازی را از دست بدهیم ضمن اینکه ممکن است بازگشت به مسیر توسعه بسیار دشوار و دست نیافتنی باشد، لاجرم شاهد قدرت گرفتن نیروهای واپس‌گرا و ارتجاعی می‌شویم.

وی تاکید کرد: قدرت‌گیری این نیروها در ممالک اسلامی کشورشان را به سمت یک موقعیت بی‌دولتی هدایت می کند.به این مفهوم که مجموعه‌ای از چالش‌های عظیم بین نیروهای ارتجاعی، واپس‌گرا و توسعه‌گرا ایجاد می شود و معمولا در چنین مواردی نیروهای توسعه‌گرا شکست می‌خورند. با مهاجرت‌ نیروهای توسعه گرا به خارج از کشور و بیرون رانده شدن از مراکز مدیریتی نوعی حذف تاریخی صورت می‌گیرد و یک بحران تاریخی نوسازی اتفاق می‌افتد.

دکتر رجایی معتقد است؛مشکل دموکراسی در ایران نیز باید در ذیل برنامه نوسازی حل شود که البته آقای میرحسین به آن توجه دارد و متوجه این خطر که قدرت‌گیری نیروهای واپس‌گر در ایران می‌تواند ما را به لحاظ تاریخی دچار یک معضل اساسی کند ، شده است.

عقب افتادگی مدعای انقلاب اسلامی نبوده است
این کارشناس سیاسی با اشاره به اینکه " ایران یک کشور جهانی و موازنه بخش در منطقه خاورمیانه است"، گفت: در یک برنامه همه جانبه توسعه ایران لزوما وابسته به قیمت نفت نیست.اتفاقی که در اقتصاد ایران افتاده این است که به عنوان کشوری لزوما جهانی که به چهارراه فرهنگی جهان نیز معروف است یکی از غیر اقتصادی‌ترین کشورهای جهان است. بنابراین مشکلات اقتصاد ایران در یک چارچوب و افق جهانی حل می‌شود. ایران اگر بحران‌های سیاسی خود را حل کند، محل مناسبی برای سرمایه‌گذاری‌ است.

وی ادامه داد: واقعیت این است که ما به طور مکانیکی و کاملا نامشروع از این موقعیت محروم شدیم. درست است که قیمت نفت پایین آمده اما در تاریخ بعد از انقلاب دوره‌هایی داشته‌ایم که قیمت نفت از این هم پایین‌تر بوده است. در واقع با اسراف و تبذیری که در دوره‌ی احمدی نژاد (با وجود حجم عظیم درآمد نفتی که سه برابر دوره‌های قبلی بوده)رخ داده است تنها با استفاده از منطق سرمایه گذاری جهانی می‌توانیم برنامه‌های توسعه را پیش ببریم. چنانچه همه‌ی امکانات ملی بسیج شود می توان امیدوار بود که درآمد نفت اگر چه همیشه پارامتر اساسی است ولی دیگر پارامتر نهایی برای توسعه نباشد.

وی تاکید کرد:جدا از منازعات ایدئولوژیک، توجه به این امر ضروری است که ایران از مسیر توسعه عقب افتاده و اصولا این عقب افتادگی مدعای انقلاب اسلامی نبوده است. در حال حاضر گروه‌های حامی احمدی نژاد نیز تنها به دنبال ارائه یک آمار تبلیغاتی برای دوره خود هستند که با این آمارهای نادرست بگویند فعایت های درخشانی انجام داده اند.آنها بیشتر به این نکته معطوف هستند که احمدی نژاد شعارهای انقلابی خوبی می‌دهد.

رجایی با تاکید بر اینکه اصولا دولت نهم ضد نوسازی است،گفت: به همین جهت نیز بر خلاف انتخابات نهم که به جهت سر ریز کردن مطالبات سیاسی جریان تحریم یا عدم شرکت فوق العاده قوی بود، اکنون که مسئله نوسازی در ایران تبدیل به یک مسلئه فوق العاده بغرنج شده است از آقای میرحسین انتظار بیان شعارهای تند و تیز سیاسی وجود ندارد. انتظار این هست که او بیاید و ما را از بحران‌های ناشی از یک دولت ضد نوساز بیرون بیاورد و به همین دلیل مواضع متعادل آقای موسوی اصولا مانع از گرایش به او و جلب آرا نشده است در حالی که 4 سال پیش امکان وقوع این رخداد وجود داشت.

حل بحران‌های ایران مستلزم وفاق ملی است
کارشناس مسائل سیاسی در باره افرادی که با استدلال های گونا گون رای نمی دهند،گفت: باید این افراد توضیح بدهند که اگر قرار است به هیچ کس رای ندهند چرا رای نمی‌دهند. اگر استدلال منطقی نباشد استدلال نیست.بخشی از این افراد معتقدند در حال حاضر کاریزمای خاتمی نیز وجود ندارد، در حالیکه کاریزهای آقای خاتمی برای کسب رای بوده است و بحث این دوره مربوط به پس از انتخابات است. بنابراین در این دوره ما نیازی به کاریز ما نداریم.در واقع اگر بخواهیم استدلال این افراد را ارزیابی کنیم،آنها معتقدند؛ رفتن احمدی نژاد تاثیر کلی در ساختار کنونی نخواهد گذاشت. در آن صورت چنین فردی نباید به خاتمی نیز رای بدهد چون اصولا اعتقاد دارد که این نظام ضد نوسازی و ضد دموکراتیک است .

رجایی با تا کید براینکه متاسفانه در سال‌های اخیر چنین استدلال هایی افزایش یافته است، گفت: صرف نظر از اینکه بخواهیم در مورد محتوای چنین استدلالی صحبت کنیم باید بگوییم که فعلا هیچ مسیر دیگری در افق دیده نمی‌شود. مدعیان چنین استدلال هایی باید بر اساس ادعای خود بتوانند ساختار را تغییر دهند و اتفاقا همچنان که آنها اعتقاد دارند که در این 30 سال دستاوردی در زمینه نوسازی و دموکراسی‌ در کشور وجود نداشته است ، ما نیز می توانیم مدعی شویم که دیگرانی هم که اعتقاد به تصلب ذاتی نظام دارند موفق نشده‌اند شکل دگرگونی از یک نظام سیاسی را جانشین کنند.در این صورت یک امکان مقدوری باقی می‌ماند که وجود دارد و آن نیز همان دوره‌های انتخاباتی است که تجربه نشان داده تغییراتی حتی نسبی در نظام ایجاد کرده است.مجلس ششم و حضور آقای خاتمی در نتیجه انتخابات حاصل شد.

تحلیلگر سیاسی ادامه داد: در شرایط کنونی اگر اقبال خوبی از آقای میرحسین موسوی شود می‌توانیم بگوییم که حداقل ازحرکت ماشین تخریب‌گری که در حال حاضر وجود دارد جلوگیری می شود. این دستاوردی برای کسانی است که می‌خواهند در این مملکت زندگی کنند. بنابراین حداقل حرفی که می‌توان زد این است که کنار رفتن دولت موجود مساوی با کاهش آلام و رنج‌هایی است که با حضور یک دولت ضد نوساز ایجاد شده است و این دستاور کمی نیست.

به گفته وی، در یک برنامه اجتماعی و سیاسی دو نوع رویکرد سلبی و ایجابی وجود دارد. رویکردهای سلبی به دنبال کاهش آلام و رویکردهای ایجابی به دنبال افزایش رفاه و خوشبختی هستند. این دو رویکرد در همه برنامه‌های اجتماعی و حتی در برنامه‌های کشورهای غربی نیز وجود دارد.غالبا گرایش‌های چپ و سوسیالیستی به دنبال تقلیل رنج هستند و به همین دلیل به طبقه پایین جامعه توجه می‌کنند. ما به آقای میرحسین موسوی نیز از این موضع نگاه می کنیم که می تواند رنج ناکامی‌های دولت احمدی نژاد را تقلیل دهد. اینکه در یک برنامه دیگر بتواند افزایش خوشبختی هم بدهد،بحث دیگری است .

رجایی تاکید کرد: در این مورد که اصولا برنامه‌های توسعه و دموکراسی در ایران پیشبرد دشواری دارد، اتفاق نظر وجود دارد و هیچ اصلاح طلبی نیست که به این امر اعتقاد نداشته باشد.البته می توانیم با اطمینان ادعا کنیم که در این دهه کسی نتوانسته آلترناتیوی ارائه بدهد که ما هم بتوانیم آن مسیر را ادامه دهیم .

وی تصریح کرد: قدر مقدوری که در مورد آن صحبت شد نیز در مورد انتخابات به کار برده می‌شود و در مقطع فعلی ممکن است افرادی باشند که از آقای میر حسین صریح‌تر صحبت می‌کنند یا مواضع سیاسی و حقوق بشری بالاتری داشته باشند ولی به نظر من برای بحران فعلی که در جامعه ایران است، مهندس موسوی مناسب‌ترین فرد است. ما اکنون به جریانی نیاز داریم که بتواند سنگربندی بین جناح‌های سیاسی را کمرنگ‌تر کند و موسوی نشان داده که مراقب حساسیت جناج راست (نیروی اجتماعی راست) هست. اتفاقا آقای خاتمی نیز اینطور بودند ولی شدت مقابله جویی یک هسته سخت قدرت چنان مخالفت‌ها را علیه ایشان شدید کرد که مانع شد همنوایی و مراقبت‌هایی که آقای خاتمی داشتند به گوش جریان راست برسد.

وی افزود:خوشبختانه این مقاومت ها در برابر آقای میرحسین موسوی وجود ندارد و ملاحظاتی که ایشان می‌کند ملاحظات درستی است .حل بحران‌های ایران مستلزم وفاق ملی است نه حذف‌های شدید و غلیظ که دائما یک گروه را غریبه تلقی کنیم. آقای میرحسین موسوی از این جهت مسیر کاملا درست را انتخاب کرده با این تغییر که ایشان در نهایت این وفاق را از منظر یک حرکت اصلاحی انجام می‌دهد.

هر حرکت اصلاحی باید آمادگی مقاومت در برابرجریانات رانتی را داشته باشد
رجایی درباره موفقیت طرح وفاق ملی با وجود هسته های قدرت گفت: در مورد هسته‌های قدرت که اصولا هسته‌های رانتی قدرت در سیاست و اقتصاد هستند، یک جریان سیاسی سالم نباید هیچگونه وفاقی با این هسته‌ها داشته باشد. این هسته ها نیروهای تباه کننده ملی هستند و غالبا نیز در کشوری نظیر ایران در نتیجه اختلاف در برنامه‌های نوسازی شکل می‌گیرند. زمانی که هیچ نیروی اجتماعی نیرومندی در جامعه وجود ندارد، گروه‌هایی که به جهت نزدیکی به قدرت سیاسی از امکاناتی برخوردار شدند مانند یک توده سیاسی تبدیل به تخریب کننده می‌شوند. به طور طبیعی نیز مانند هر گروه سیاسی، اجتماعی و اقتصادی میل به گسترده شدن دارند. بنابر این یکی از دلایل ایجاد جریان های رانتی در ایران توقف برنامه‌های نوسازی بوده است. پیشرفت برنامه‌های نوسازی در ابعاد ملی جریان‌های رانتی را به مبارزه می‌طلبد و یقیناً با مقاومت‌های جدی هم روبه رو می‌شود.

وی تاکید کرد: هر حرکت اصلاحی باید آمادگی مقاومت در برابر این جریانات را داشته باشد. آنها مقاومت خود را خواهند داشت چون فرصت‌هایی را از دست می‌دهند، ولی اینکه چگونه باید این فرصت‌ها را از آنها گرفت بحثی است که باید در برنامه‌های اقتصادی و اجتماعی دولت دیده شود و این برنامه‌ها باید در فکر تولید و نحوه توزیع ثروت باشد.

رجایی ادامه داد:اگر این برنامه‌ها مکان‌های درستی را برای تولید ثروت تعیین کرده باشند و در عین حال از چنان اقتدار نهادی برخوردار باشند که بتوانند ثروت تولید شده را به درستی در جامعه توزیع کنند با این منطق به ظاهر ساده، منطق ضد رانتی دولت را برنامه ‌ریزی کرده‌اند.به هم ریختن یک سازمان نحیف شده بعد از انقلاب اسلامی مانند سازمان برنامه و بودجه کمک به رانتی کردن بیش از گذشته ساخت سیاسی و اجتماعی جامعه ایران بود. بنابراین باید چنین تحرکاتی انجام شود و نهادهای نیرومندی تاسیس شود و روشنفکران دائما یادآوری کنند که ضرورت دموکراسی وجود نهادهای نیرومند است.

این فعال سیاسی با اشاره به اینکه نهاد نیرومند و نهاد اقتدارگرا دو مقوله جدا هستند، گفت: نهاد ضعیف، نهاد دیکتاتوری است. بنابراین دموکراسی حتی در صورت شکل گیری بدون نهادهای نیرومند استمرار نخواهد یافت.ساختار رانتی مانع از شکل‌گیری نهادهای نیرومند است. بنابراین هیچ دولتی در ایران بدون نهادهای نیرومند نمی‌تواند دموکراسی را پیش ببرد و طبیعتا روشنفکران از این خطای عامیانه پرهیز می‌کنند که بین نهادهای قدرتمند و نهادهای اقتدارگرا خلط ایجاد کنند.

رای موسوی در حال افزایش است
کارشناس مسائل سیاسی در ادامه گفت: رای موسوی در مدتی که از آغاز فعالیت های سیاسی او برای انتخابات می گذرد، با شتابی فراوان هرروز در حال بالا رفتن است .

دکتر علی رضا رجایی ادامه داد: یکی از اتفاقاتی که در ایام انتخابات به خصوص برای افرادی نظیر آقای میرحسین که برای بازشدن درهای نظام تلاش می کنند، می‌افتد این است که او را به چالش بکشند. در خواست اعلام نظر های دائمی راجع به اختلاف نظرها به عقیده من برای اهداف دیگری به جز کسب نظر است. چیزی که کاملا روشن است آقای میرحسین موسوی توجه ویژه‌ای به گروه‌هایی که به اهداف انقلاب همچنان وفادار مانده‌اند، دارد.این هم که ایشان گفته است این افراد را کافر نمی‌داند از موضع نقد نظرات جناح راست بوده است که با ادبیات تند نسبت به نهضت آزادی و نیروهای ملی - مذهی سخن می‌گویند والا نظرات ایجابی ایشان کاملا مثبت است.

رجایی ادامه داد: فکر می‌کنم اصولا در حال حاضر پافشاری بر این مسائل تا حدی دور شدن از مقصد اصلی است. ملی - مذهبی‌ها و نیروهای نهضت آزادی اگر هر سمت و سویی را بگیرند در کشاکش چنین انتخابات حیاتی به دنبال منافع شخصی و گروهی، کسب جاه و مقام و این که در وانفسای سیاسی ایران برای خود امتیازی از جانب حاکمیت کسب کنند،نیستند بلکه به دنبال هدفی ملی هستند و برای آن نیز همه مضیقه‌ها را می‌پذیرند. بنده و برخی افراد ملی - مذهبی به این نتیجه رسیده ایم که آقای موسوی در این بحرانی که به خصوص در دولت نهم به وقوع پیوسته می‌تواند مدیریت اجرایی کشور را به عهده بگیرد و حداقل از شدت بحرانی مسئله تا حدی کم کند.

مجله خواندنی ها
مجله فرارو
bato-adv
bato-adv
bato-adv
bato-adv
پرطرفدارترین عناوین