فرارو-محمد منصوری بروجنی؛ تا اعلام فهرست نهایی نامزدهای انتخاباتی مجلس شورا و مجلس خبرگان زمان زیادی باقی نمانده است. آنچه که نگارنده به نحو شهودی (و نه تحقیقی) از فضای عمومی جامعه دریافته دال بر مشارکت بالای شهروندان در انتخابات آتی است. از سوی دیگر آنچه از مذاق تصمیمسازان انتخابات فهمیده میشود عقیمسازی جریانهای احتمالاً خطرناک پیش از رسیدن به روز رایگیری است. به نظر این نخستین باری است که انتخابات مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان رهبری هر دو در تلاقی این دو وضعیت شکل میگیرند. گرچه سابقه این امر در انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۹۲ وجود دارد، اما برای انتخابات مجلس این امر بیسابقه است.
وضعیت کنونی احتمالاً منجر به این خواهد شد که گروهی از مشارکتکنندگان انتخابات، قادر به تکمیل «فهرست سفید» برگزیدگان خود نشوند. منظور از فهرست سفید، فهرستی است که با گزینههای ایدهآل تکمیل شده است. در انتخابات گذشته نقص یا نبود فهرست سفید منجر به ترک مشارکت در انتخابات از سوی برخی از رایدهندگان میشد و لاجرم موفقیت فهرستهای سفید باقیمانده را رقم میزد.
اما در این انتخابات یک متغیر اساسی تغییر کرده و آن میل کل جامعه (اعم از کسانی که تکلیفاً در انتخابات شرکت میکنند-رایدهندگان دارای هویت اصولگرایی یا اصلاحطلبی- و کسانی که در هر انتخابات وابسته به اوضاع و احوال تصمیم میگیرند. –آرای خاکستری-) به شرکت در انتخابات تحت هر شرائطی است. در نتیجه آن دسته از رایدهندگانی که به اندازه کافی کاندیدای مطلوب ندارند، با استراتژی «رای ندادن» به گزینههای نامطلوب در انتخابات شرکت خواهند کرد.
احتمالاً به ازای هر کرسی مجلس یک «فهرست سیاهِ» سه-چهارنفره شکل میگیرد. فهرستهای سیاه گزینههایی هستند که رایدهندگان خاکستری و حتی گروهی از رایدهندگان دارای هویت، هرگز مایل به پیروزی ایشان در انتخابات کنونی نخواهند بود. در اینجا دیگر پیشینه، سوابق و صلاحیت دیگر رقبای باقیمانده در صحنه اهمیت نخواهد داشت. آنها به مدد «غیریت و بیگانگی» سیاسی با فهرستهای سیاه رای خواهند آورد و نه به لطف عقاید و مرام خویش.
این با وضعیتی که محسن حسام مظاهری آن را «خطر هیچکسها» خوانده تفاوت
میکند. انتخابات بر پایه فهرست سیاه پیشینهای بیشتر از انتخابات ۹۲
ندارد و در عین حال لزوما نتیجه انتخابات خطرناک نخواهد بود. تفاوت در
اینجاست که به نظر مسئله اساسی انتخابات آینده برای شهروندان این نیست که چه کسانی رای خواهند آورد، مسئله این است که چه کسانی رای نمیآورند. وقتی این تبدیل به اصل تعیینکننده شود، مجلس از دو حال خارج نخواهد بود. یا عموم کرسیها به نمایندگان کمتجربه و ناشناخته اما با دانش، توانمند و دارای هویت سیاسی (خواه اصولگرا و خواه اصلاحطلب) تعلق خواهد گرفت، یا وضعیت احتمالاً بدی رخ میدهد و عموم کرسیها به نمایندگانی تعلق میگیرد که نه تنها کمتجربه و ناشناخته اند بلکه بیهویت و بیپرنسیپ خواهند بود.
در صورت اوّل جمهوری اسلامی نسل جدیدی از سیاستمداران توانمند و بیمهکننده را تجربه خواهد کرد. امّا حالت دوم که پیشامد آن نگرانکننده است منجر به کاهش اعتبار مجلس در نظام سیاسی خواهد شد. به نظر تاکید مقام معظم رهبری برای رای دادن بر اساس فهرستها، پرهیز از گرفتاری مجلس در دست اکثریت حزب باد و فاقد هویت سیاسی و در نتیجه جلوگیری از کاهش اعتبار مجلس بوده است.
ادامه انتخابات با وضعیت کنونی ریسک حضور افراد بیهویت در بهارستان را خواهد داشت (هر چند شاید به لطف الهی به احتمالی که گفته شد فرجام آن چنین نباشد) اما چنانچه انتخابات به نحوی با حضور همه فهرستهای سفید شکل بگیرد، این ریسک تا حد قابل توجهی از بین خواهد رفت.