فرارو- سی درصد مهاجران و پناهندگانی که امسال به اروپا رسیدند خردسال بودند.
آنها علیرغم تمام سختیها و خطرهای سفر هنوز فرصتی برای بازی کردن پیدا
نکردهاند.
به گزارش فرارو به نقل از بی بی سی انگلیسی، عبدالرحمن میگوید: «همه ما به نحوی در سفر هستیم، اما سفر بعضیها طولانیتر است.»
کمی
از نیمه شب گذشته بود و ماه هنوز بالای لنج خودرو بر بودیم. سو سوی
چراغهای شهر مِلیلیه [مستعمره برون مرزی اسپانیا در سواحل مراکش] هم دیگر
از نظرها پنهان شده بود. سوریه در یک انتهای دریای مدیترانه و ملیله در
انتهای دیگر آن است.
سال میلادی جدید اما از راه آمد و بر تعداد
پناهندگان سوری افزوده شد. مردم سوریه برای حفظ جانشان هزاران کیلومتر از
خانه و کاشانه خود دور میشوند. عبدالرحمن از طریق خاک الجزیره و مراکش
خودش را به اینجا رسانده است. او تازه 18 ساله شده است.
خانواده
العلی از موریتانی عازم ملیله شدهاند. حال پس از هفتهها انتظار، مقامات
اسپانیا یک بلیط یک طرفه به اسپانیا به آنها دادهاند تا از ملیله وارد
اسپانیا و قاره اروپا شوند.
روی لنج، باز هم چشمتان قبل از هر چیز
به کودکان میافتد، حتی در ظلمات شب؛ ترکیب آسیب پذیری و استقامتشان،
ترکیب ترس و شگفتی حاصل از حضور در محیط جدید، چه اشکها و خستگیهایی که
نکشیدهاند؛ چه لبخندهایی که نزدهاند و چه کلاه پشمیهایی که به سر
نکردهاند.
دختری کوچک با چشمان مضطرب خود، از لای نردهها به دنیایی جدید خیره شده است.
اما
در میان این حجم از گرفتاریها و شرایط وخیم، یک چیز نگاه شما را به خود
جلب میکند: لذتی هر چند خرد که کودکان از بازیهای مقطعی انجام میدهند.
در
طول چند ماه اخیر که در سواحل یونان بودم، یکی از بازیها را به عینه زیاد
دیدم: جلیقه نجات را بگیر. برنده بازی زمین خورد، اما پا شد و پا به فرار
گذاشت. بچهها در ملیله هم دور هم جمع میشدند و بازی میکردند. یکی از
تفریحاتشان این بود که مرتب از پلههای برقی بالا و پایین بروند. والدینشان
البته حواسشان به آنها جمع بود. آنها دعا میکردند که مبادا اتفاق بدی
برای فرزندانشان یا حتی برای خودشان بیفتد.
درست
است. بچهها سوژههای خوبی برای دوربینهای تلویزیونی هستند. اما واقعا چه
کسانی بیشتر دردسر میکشند؟ شاید ماجرای سفر مردان جوان که به تنهایی راهی
اروپا میشوند، تلختر باشد.
شاید هم نه! بر
اساس آمارهای منتشر شده از سوی آژانس پناهندگان سازمان ملل، بیش از یک
میلیون پناهجو و مهاجر در سال گذشته میلادی از طریق دریا وارد اروپا شدند و
بیش از نیمی از آنها مرد بودند. اما حدود 30 درصدشان نیز کودک بودند.
سوریه
نسل فردایش را از دست داده است. اروپا هم نمیداند با این نسل در آینده چه
کند. البته تلاشهایی در راستای حل بحران پناهندگی انجام شده است، اما
کارشناسان آن را با یک سیل مقایسه میکنند و میگویند که نمیتوان جلوی آن
را گرفت.
آمارها همچنان سیر صعودی داشته و نمیتوان به این سادگی
جلوی آن را گرفت. این امر میتواند بر مسائلی چون سفر بدون روادید در
محدوده شنگن و همچنین رفراندوم برتیانیا برای پیوستن به منطقه یورو
تاثیرگذار باشد.
آینده
همچنان در هالهای از ابهام قرار دارد. پایان جنگ در سوریه زخمی سر باز را
به جای خواهد گذاشت، اما نمیتوان از درگیریهای بعدی، اختلافات اقتصادی و
تغییرات اقلیمی گذشت. تمام این موارد میتوانند محرکی برای مهاجرت باشند.
آیا میتوان مانع این اتفاق شد؟ در
ملیله با یک حصار بلند میتوان مانع آن شد. حصاری فلزی که روز و شب از آن
محافظت میشود. آنها چون دژ نگهبانی میشود. به پناهجویان سوری اجازه
اقامت موقت داده میشود، اما اغلب پناهجویان آفریقایی به سرعت از آنجا دور
رانده خواهند شد.
اما هر کسی که پایش را در اینجا میگذارد، به
آینده نیم نگاهی خواهد داشت. سوار بر همان لنجی هستیم که کودکان نیز بر روی
آن حضور داشتند. چند ساعت دیگر هوا روشن خواهد شد و مسافران قایق آماده
آیندهای نو خواهند شد. خودتان را جای آنها بگذارید؛ شما چه انتخابی
میکردید؟