یادداشت دریافتی- محمدرضا قاضی زاهدی؛ ماجرای مجموعه تلویزیونی «در حاشیه» به کارگردانی مهران مدیری و توقیفش و سریال تلویزیونی طنز «ساختمان پزشکان» به کارگردانی سروش صحت هنوز آنقدر کهنه نشدهاند که فراموش شوند.
لااقل در آن برهه زمانی که پخش میشدند، واکنشهایی از سوی برخی مسئولان را در پی داشتند؛ حتی در همان روزها، رئیس کل سازمان نظام پزشکی نسبت به تخریب رابطه پزشک و بیمار! و عواقب هرگونه واکنش احتمالی جامعه پزشکی به نهادهای امنیتی و قضایی! در نامهای به رئیس رسانه ملی هشدارداد!
در آن نامه،دکترعلیرضا زالی درباره «در حاشیه»نوشته بود: «پزشکان بیدار و مهربان ایران با هوشیاری تحسینبرانگیز خود به رغم تمام نامهربانیها که در حقشان صورت گرفته هیچگاه مراتب اعتراض خود را طوری بیان نکردهاند که نامحرمان و بدخواهان بتوانند از آن سوءاستفاده کنند.
با عنایت به ناخرسندی آحاد جامعه پزشکی از رویه صداوسیما و همکاری شایستهای که در ارتقای آموزش عمومی مردم در رسانه ملی داشتهاند و همچنین درخواست قبلی مبنی برحداکثر دقت و صلاحاندیشی آن سازمان محترم در خصوص برنامههای مرتبط با نظام سلامت،موکدا با گوشزد نمودن عواقب هرگونه واکنش اجتماعی احتمالی ازدستگاههای امنیتی و قضایی میخواهیم در جریان امر قرار گیرند.
قطعا اگر نیاز به هر اقدامی باشد سازمان نظام پزشکی ضمن پیگیری قاطع، با نظرخواهی از جامعه پزشکی کشور و تصمیمگیری در شورای عالی خود از تمامی راهکارها و ظرفیتهای قانونی و مدنی استفاده خواهدکرد»
و محتوای طنز این مجموعه تلویزیونی به تریج قبای عدهای برخورد.
هنوز خبر ماجرای بچه خمینیشهری و بخیه زخم او به آرشیو روزنامهها نپیوسته بود که خبر تصادف زن جوان در میدان فاطمی و مرگ او به دلیل ترومای شدید، موجبات افسوس و آزردگی خاطر شهروندان را برمیانگیزد.
ماجرا از این قرار است که زن جوانی تصادف میکند و به علت ضربه مغزی، دچار خونریزی شدید میشود اما -به هر دلیلی- آمبولانس اورژانس دیر به صحنه تصادف میرسد.
در این میان عدهای از شهرواندان به بیمارستانی که دقیقا در همان میدان است مراجعه و درخواست کمک میکنند و بیمارستان با این دلیل که انتقال مصدوم، وظیفه آمبولانس و اورژانس است! در ابتدا از کمک به مصدوم امتناع میکند اما وقتی تأخیر آمبولانس، بیش از حد میشود، بالاخره تصمیم به کمک میگیرند و پس از بیست دقیقه، مصدوم را به بیمارستان منتقل میکنند.
فارغ از اتفاقات ناخوشایندی که رسانهای نمیشوند یا شاید هیچگاه کسی از آنها مطلع نشود، یادآوری چند نکته ضروری است:
نخست آنکه همه افراد جامعه، در هر موقعیت و صنفی که باشند، بری از خطا نیستند و احتمال ارتکاب خطا -عمدا یا سهوا- وجود دارد، حتی جامعه درمان.
اما در یک نگاه کلانتر، باید بپذیریم که متأسفانه، کسب سود، یکی از مهمترین دغدغههای زیستیمان شده و در هر موقعیت یا پُستی که قرار میگیریم، بیشتر به فکر «بیشتر به دست آوردن» هستیم تا «نتیجه مثبت دادن».
نمیدانم دلیلش چیست اما بعضی از ما (خودِ ما) به بیتفاوتی نسبت به هم و کلاه گذاشتن سر هم و کوتاهی در کار و بدقولی و ... عادت کردهایم.
در این یادداشت اصلا قصد ندارم جامعه درمانی کشور را -خدایناکرده- به «تاجر» تشبیه کنم، اما باید بپذیریم که درمان، پیش و بیش از هر چیز، یک وظیفه اخلاقی و انسانی و حساس است که با جان مردم سر و کار دارد و کوتاهیهای اینچنینی حتی در یک مورد هم قابل چشمپوشی نیست.
اما گاهی دیده میشود که برخی افراد خانواده بزرگ درمان، با این فرض که «او (بیمار) به من نیازمند است»، وظایف (وظایفِ مسلّم و بدیهی) خود را به تبصره و پرداخت، گره میزنند.
وقتی مردمِ از همهجا بیخبر، به راحتی و به سادگی از آن اشتباههای (عمدی و سهوی) شما میگذرند و پای شما را به دادگاه و پاسگاه نمیکشانند، سزاوار نیست اینگونه با جانشان بازی کنید؛ شمایی که حتی تحمل یک سریال طنز تلویزیونی را ندارید. از کجا معلوم؟ شاید مهران مدیری راست میگفت.