برجام در مرحله حساس خود است؛ فاصله میان «روز تصویب» تا «روز اجرا»؛ زمانیکه برای حلوفصل برخی از مهمترین مسائل و فراهمآوردن مقدمات اجراییشدن بخشهای مهمی از برجام در نظر گرفته شد و حال بهنظر میرسد روند یکی از همین مسائل مهم با فرازونشیبهایی روبهرو شده است؛ پیامدی یا همان «ابعاد احتمالی نظامی» که پیچیدگی آن باعث شد ایران و آژانس بینالمللی انرژی اتمی بررسی آن را از برجام که بهخودی خود ضمائم و توضیحات بسیاری داشت، جدا کرده، و با امضای دو توافقنامه جداگانه در وین مسیر حل این پرونده را کاملا منفک از تمامی مسائل دیگر دنبال کنند.
روزنامه «بهار» برای بررسی دقیقتر ابعاد پیامدی بهسراغ «اولی هاینونن» رفت؛ معاون پیشین مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی و مسئول مستقیم بازرسیهای هستهای ایران که بهمدت ۳۰ سال در آژانس بینالمللی انرژی اتمی مشغول به کار بوده و از سال ۲۰۰۵ ریاست بخش پادمانهای آژانس را به عهده داشته و مسئول بازرسی و تایید صلحآمیزبودن برنامه هستهای کشورهای عضو بوده است.
«بهار» از آن جهت بهسراغ این کارشناس هستهای رفت که علاوه بر نظر کارشناسان و مسئولان در داخل، دیدگاه یک مسئول سابق در غرب را نیز به گوش خوانندگان برساند، اما انعکاس نظرات وی بهمعنای تایید آن نیست، خصوصا آنکه برخی نظرات او درمورد بازشدن پرونده پیامدی خلاف واقعیت است. او مدعی است حلوفصل تمام مسائل مربوط به گذشته برنامه هستهای ایران که بستهشدن پرونده پیامدی بخشی از آن است، احتمالا ظرف یک هفته باقی مانده ممکن نیست. اما این مسئله مانعی برای اجرای برجام یا لغو تحریمها نیست.
پرونده پیامدی (ابعاد نظامی احتمالی برنامه هستهای ایران) چگونه باز شد و چرا به چالشی میان ایران و آژانس بینالمللی انرژی اتمی تبدیل شد؟نکته اول این است که بدانید اطلاعاتی که منجر به شکلگیری این پرونده شد، بهطور تدریجی جمعآوری شده بود و اینطور نبود که ناگهان انبوهی از اطلاعات درمورد ابعاد نظامی احتمالی برنامه هستهای ایران به دست آژانس برسد و پرونده باز شود، این اطلاعات در طول سالهای پیش از 2002 که توجه آژانس به برخی فعالیتها در ایران بهخصوص در دانشگاه شریف و مرکز تحقیقات فیزیک جلب شد، بهدست این سازمان رسیده بود. بعد در سال 2003 که آژانس با دقت بیشتری به بررسی برنامه هستهای ایران پرداخت، متوجه فعالیتهای بیشتر در کشور شد؛ بهطور کلی میتوان گفت همهچیز از همین نقطه آغاز شد و بعد اطلاعات بیشتری به دست آژانس رسید که منجر به بازدید سال 2004 این سازمان از لویزان-شیان و بازدید سال 2005 از پارچین شد.
پس از آن آژانس بینالمللی انرژی اتمی ازطریق برخی اشخاص به اطلاعات بیشتری رسید. همه این عوامل باعث شد آژانس در پاییز سال 2005 سوالات مربوط به فعالیتهای ایران را باجدیت بیشتری مطرح کند اما ایران نیز مسائلی چون عدمصلاحیت آژانس و دیگر مسائل را مطرح کرد و این تحقیقات تا سال 2007 متوقف شد، زمانیکه یک «برنامه کاری» میان ایران و آژانس نهایی شد تا به مسائل مهم مطروحه رسیدگی شود و «ابعاد نظامی احتمالی برنامه هستهای ایران» تنها یکی از آن مسائل بود و مسائل دیگری نیز در آن «برنامه کاری» وجود داشت که باید مورد رسیدگی قرار میگرفت؛ اغلب این مسائل حلوفصل شدند بهجز ابعاد نظامی احتمالی که ایران از پاسخگویی به سوالات مربوط به آن سرباز زد.
سپس در سال 2008 آژانس از جزییات بیشتر این برنامه آگاهی یافت و دقیقا در همین زمان بود که اصطلاح «ابعاد نظامی احتمالی» (پیامدی) استفاده کرد، پیش از آن آژانس در اکثر اوقات از یکسو از «تمامی مطالعات» خود و ازسوی دیگر از «صنایع نظامی» برای مثال در برنامه غنیسازی صحبت به میان میآورد اما پس از آن این دو مسئله بهنوعی با هم ترکیب شدند و آژانس در گزارش بعدی خود به شورای حکام در مه 2008 به ذکر اطلاعات بیشتری دراین زمینه پرداخت و دراین مرحله نمونههایی از آنچه در ایران یافته بوده ارائه کرد، بعد تلاشهای دیگری صورت گرفت و درنهایت در سپتامبر 2008 ایران اعلام کرد که آژانس درحال اتهامزنی است اما دیدگاه آژانس متفاوت بود، گزارش نوامبر 2011 آژانس منتشر شد و آقای آمانو در ضمیمه این گزارش جزییات بیشتر و سوالات بسیاری را درمورد برنامه هستهای ایران ارائه کرد و ضمن تاکید بر ضرورت حلوفصل تمامی موضوعات باقی مانده مربوط به برنامه هستهای ایران در اسرع وقت نقشه راهی را که امروز درحال پیگیری است مطرح کرد و همانطور که شاهد بودیم براساس همین «نقشه راه» نیز روز سهشنبه گذشته، نشستی میان ایران و آژانس برای پایاندادن بهاین مسئله برگزار شد. حال باید منتظر باشیم و ببینم که گزارش هفته جاری آژانس چه نکاتی را دربردارد و آیا این سازمان از توضیحات طرف ایرانی قانع شده یا خیر. بااینحال من یک مشکل دراین میان میبینم اینکه «نقشه راه» براساس گزارش نوامبر سال 2011 آژانس تنظیم شده اما اینها تمام مسائل نظامی مطرح نیستند، مسائل دیگری نیز وجود دارند که به فعالیتهایی در صنایع نظامی برای مثال در سازمان صنایع دفاع ایران مربوط میشوند و بهعقیده من در «نقشهراه» میان ایران و آژانس به هیچیک از این موارد اشاره نشده و مسئله دیگر اینکه بهگفته آمانو پس از نوامبر 2011 اطلاعات دیگری نیز وجود داشته که مورد توجه آژانس قرار گرفته و من نمیدانم روند رسیدگی بهاین موارد چگونه خواهد بود. بنابراین بسیار خوب است که ببینیم آنها تا چه مرحلهای پیش رفتهاند و ظرف این یک هفته بهچه نتایجی میرسند.
ارزیابی شما چیست؟ آیا از نظر شما آنها میتوانند پس از این یک هفته به نتایج مثبتی دست یابند؟بهعقیده من دستیابی به یک نتیجه کاملا نهایی، کار بسیار سختی خواهد بود و بیشتر میتوان میزان همکاریهای طرفین را ارزیابی کرد. اما اگر بخواهم از ماهیت این مسئله بگویم، همانطور که اشاره کردم مواردی وجود دارد که درواقع در «نقشهراه» مطرح نشده است و معلوم نیست که بهاین مسائل چگونه رسیدگی خواهد شد. مسئله دیگر این است که صحت اطلاعاتی که ازسوی ایران ارائه میشود چگونه مورد ارزیابی قرار خواهد گرفت. مدیرکل آژانس گفته که برای تایید صحت بیانات ایران به کشورهای خارجی روی خواهد کرد و دراین صورت ما نمیدانیم که این کشورها تا چه اندازه قادر به تصمیمگیری بودهاند؛ اینطور نیست که نامهای نوشته شود و پاسخی دریافت شود، شما نمیتوانید با این روش بهشکلی معتبر به اصل موضوع برسید؛ باید ببینیم در گزارش نهایی بهاین مسئله چگونه رسیدگی شده است.
حال اجازه دهید چند سوال از گذشته و چند سوال از زمان حال داشته باشم. درمورد گذشته سوالی که مطرح میشود این است که شما و همکارانتان در موسسه علوم و امنیت چطور به اسناد دست یافتید که نشان میداد ایران در سال 2001 تا 2003 در سایت پارچین فعالیت هستهای داشته است؟ در سال 1998 مرکز تحقیقات فیزیک و چند مرکز دیگر مورد توجه قرار گرفتند و بعد آژانس خواستار بازدید از محل مرکز لویزان شد، اما در آن دوره ساختمان مرکز تخریب شده بود. پس از آن آژانس مقالاتی را پیگیری کرد که افرادی که در لویزان فعالیت میکردند، منتشر کرده بودند و معلوم شد که آنها مقالاتی درمورد فیزیک و دیگر تجربیات دراین زمینه منتشر کردهاند، پس از آن نیز آژانس سعی کرد که دریابد تجهیزاتی که در لویزان استفاده میشود، چه اقلامی است و پس از آن به کجا منتقل میشود، تمامی این مسائل باعث شکلگیری پرونده ایران شد اما همانطور که گفتم این همه مسئله نبود و بعدها اطلاعاتی نیز از دیگر نقاط به دست آژانس رسید و آژانس با برخی افراد خارجی گفتوگو کرد که پیشتر در ایران بودند و آنها گفتند که در ایران مشغول چه کارهای تحقیقاتیای بودند، البته این مسئله بسیار پیچیده است.
منظور شما این است که بازرسان آژانس با افرادی از تهران گفتوگو کردند و آنها اطلاعاتی از برنامه هستهای ایران و سایتهایی مانند لویزان و پارچین دراختیار آژانس قرار دادند. البته نهاینکه دقیقا پارچین، چراکه در آن دوره ایران تمایل چندانی به گفتوگو نداشت اما آژانس با چند دانشمند خارجی گفتوگو کرد که در توسعه و بررسی برخی پروژهها در ایران فعال بودند و بینشی از فعالیتهای داخل ایران ارائه دادند که میتوانست بهخصوص به سایت پارچین مربوط باشد.
ایران در سال 2005 یکبار اجازه داد بازرسان آژانس از سایت پارچین دیدن کنند اما پس از آن نیز شاهد بودیم که این درخواست بارها تکرار شد، آیا در همان دوره با همکاری ایران و انجام برخی بازرسیها و مصاحبهها نباید این موضوع خاتمه مییافت؟ آژانس در آن دوره از پارچین دیدن کرده بود. پارچین محل بسیار بزرگی است. در آن دوره در سال 2005 آژانس بینالمللی انرژی اتمی درمورد یک اتاقک خاص که دراین سایت وجود داشت، هیچ اطلاعی نداشت و برخی اطلاعات دیگر منجر به آگاهی این سازمان شد. براساس گزارشهای آژانس این اتاقک در پارچین قرار نداشت و درخلال سال 2002 تا 2003 ساخته شده بود و زمانیکه آژانس امکان ورود به پارچین را پیدا کرد، اینطور نبود که بتواند بهتمام ساختمانها و اتاقها وارد شود. ضمن اینکه در آن دوره اطلاعی از وجود چنین اتاقکی نداشت و چندی پس از ملاقات پارچین براساس اطلاعاتی که به دستش رسید، از وجود آن باخبر شد و بههمین دلیل درخواست بازدید از این سایت را مطرح کرد تا بتواند از این اتاقک خاص دیدن کند.
اما منبع این اطلاعات کجا بود که ناگهان به دست آژانس میرسید؟در آن دوره خاص که مسئله اتاقک پارچین مطرح شد، من در آژانس نبودم اما ممکن است دانشمندان خارجی دراین امر دخیل بودهاند یا منابع اطلاعاتی دیگری من دقیقا اطلاع ندارم.
اما همانطور که بارها گفته شده، در موارد بسیاری منبع اطلاعات آژانس اسناد اطلاعاتی آمریکا و نهادهای جاسوسی بودهاند. در اساسنامه آژانس آمده گزارشهای این سازمان باید براساس اطلاعاتی باشد که ازطریق بازرسانش کسب میکند، آیا میتوان چنین اطلاعاتی را اساس صدور گزارش درمورد فعالیتهای یک کشور قرار داد؟نه فکر میکنم سیستم با آنچه شما گفتید اندکی متفاوت عمل میکند؛ زیرا زمانیکه اطلاعاتی به دست آژانس میرسد صحت آنها بررسی میشود و بعد سعی میکند تطابق آنها را با دیگر اطلاعاتی که به دست آورده، بیابد و منشا و منبع اصلی آنها را مورد مقایسه و تحقیق قرار میدهد و پس از گفتوگو با افرادی که دراین روند دخیل بودهاند، در صورت تطابق تمامی اطلاعات این احتمال را میدهد که ممکن است اطلاعاتی درمورد مثلا یک مکان مشخص صحیح باشد و بعد دراین مرحله است که آژانس بهسراغ ایران میآید و سوالات خود را مطرح میکند اما اگر اطلاعات دیگری نیابد که آن اطلاعات اولیه را تایید کند، آن را پیگیری نمیکند.
ایران معتقد است که پیامدی یک موضوع سیاسی است و اگر مسئلهای فنی بود، باید پیش از اینها حل میشد اما میبینیم که تابهامروز این پرونده علیه ایران باز است. شما این پرونده را سیاسی میدانید یا فنی؟برای آژانس این پرونده یک پرونده فنی است اما شاید برای ایران یا دیگر کشورها مسئلهای سیاسی باشد اما این مسئله کاملا فنی است چراکه وقتی به فعالیتهایی که تابهامروز انجامشده نگاه میکنید و هیچ توضیح رضایت بخشی درمورد برخی از آنها ارائه نمیشود و هیچ دسترسی به برخی اماکن وجود ندارد، از نظر فنی این مسئله حل نشده باقی میماند اما ازسوی دیگر نیز بهاین مسئله اشاره میکند که ممکن است فعالیتهای هستهای اعلام نشدهای دراین کشور وجود داشته باشد که آژانس را مجبور به تحقیق میکند. درواقع شاید ایران و دیگر کشورها از این پرونده برای اهداف سیاسی استفاده کنند اما آژانس اینطور نیست.
اجازه بدهید چند سوال هم از شرایط امروز پرونده داشته باشم. همانطور که میدانید ایران اخیرا به مدیرکل آژانس اجازه داد که از سایت پارچین بازدید کند. آیا این مسئله نشانه جدیت ایران برای بستهشدن پرونده پیامدی نیست؟البته بازدید آقای یوکیا آمانو یک بازدید تشریفاتی بود و خود ایشان هم بهاین مسئله اشاره کردند. بیشتر میتوان گفت که این بازدید یک «آزمون خوب» بود اما نمیدانم تا چه اندازه میتوان بر اهمیت چنین بازدیدی تاکید کرد.
آیا به عقیده شما با بازشدن درهای پارچین به روی آژانس میتوان انتظار داشت که پرونده پیامدی بهموقع بسته شود؟پارچین تنها بخشی از پازل موجود است. گشودن یک در بهمعنای حلشدن کل مسئله نیست اما میتواند به نمادی برای آن تبدیل شود. مهمترین مسئله این است که توضیحات فنی ارزیابی شود و واقعیات درمورد دهها هزار سوالی که برای آژانس ایجاد شده، روی میز قرار گیرد و مباحث بهصورت جامع ارزیابی شوند نهاینکه فقط یک کپی از توضیحات روی میز گذاشته شود. اجازه دهیم کارشناسان فنی و دانشمندانی که بهاین مسئله احاطه دارند با افرادی از آژانس که آگاهی لازم را دارند به گفتوگو بنشینند. دراین صورت میتوان شاهد حل مسئله بود و پس از آن دیگر مطرح نخواهد شد.
ایران آمادگی خود برای مختومهکردن این پرونده را اعلام کرده، فکر میکنید غرب هم آمادگی بستن این پرونده سیاسی را دارد؟همانطور که آقای آمانو هفته گذشته در سازمانملل گفتند، واقعیات را روی میز خواهد گذاشت و بعد شورای حکام تصمیم خود را میگیرد. بهعقیده من هر اندازه که جزییات بهصورت دقیقتر و علنیتر مطرح شود تا همه بتوانند آن را مطالعه کنند، امکان اینکه دیگران بتوانند آن را به مسئلهای سیاسی تبدیل کند به همان میزان کاهش مییابد و افراد میتوانند بهطور مستقل از این گزارش نتیجه بگیرند. بههمین دلیل معتقدم که شفافیت دراین امر بسیار اهمیت دارد و مخفیکاری تنها باعث سیاسیشدن مسئله میشود و در انتها نتیجهای حاصل نمیشود.
همانطور که میدانید ایران اجرای برجام را منوط به بستهشدن پیامدی کرده، با توجه بهاین امر آیا فکر میکنید این پرونده بسته شود تا برجام به اجرا رسد؟درواقع پرونده پیامدی به «روز اجرا» گره نخورده و این دو مسئله کاملا از هم جدا هستند؛ دو حالت وجود دارد نخست حالتی است که ایران و آژانس همکاری کاملی داشته و هر دو رضایت خود را اعلام کنند که دراین صورت قطعنامه صادر خواهد شد، حالت دوم این است که همکاری رضایت بخشی میان طرفین صورت نگرفته باشد و برخی موارد همچنان بستهنشده مانده باشند، دراین صورت راهحل نهایی رضایت بخش نبوده است اما برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) بهگونهای تدوین شده که حتی در صورت عدم رضایت طرفین، تحریمها لغو خواهد شد مگر اینکه کسی از نظر سیاسی مانع آن شود اما براساس زبان برجام، پیامدی یک بخش جداگانه است و ربطی به لغو تحریمها ندارد.
پاسخ کارشناسان مسائل بینالملل مهدی مطهرنیا- استاد دانشگاهآنچه شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی ارائه خواهد کرد بستهشدن پرونده پیامدی و بازماندن نگرانی از فعالیتهای هستهای ایران در آینده خواهد بود.
همانگونهکه گزارش یوکیا آمانو نشان میدهد آژانس در پی ایجاد یک فضای کنترلشده در جهت مدیریت آینده فعالیتهای هستهای ایران بیش از تاکید بر مسائل گذشته است و لذا براساس سیگنالهای موجود و متنهای تاریخی باقیمانده در وضعیت کنونی میتوان دریافت که تا حد زیادی پیامدی و مسائل گذشته قابل حل است اما آن چیزی که مدنظر است و کارکرد بیشتری دارد ایجاد فضایی مناسب برای بسط و گسترش نظارت بر فعالیتهای هستهای ایران ازطریق آژانس بینالمللی انرژی اتمی درقالب برجام و حتی گامنهادن در مسیر دقیقتر در ارتباط با فعالیتهای هستهای ایران در آینده باشد.
علی خرم- استاد دانشگاهباید منتظر انتشار نتیجه نهایی بود اما روند کلی بهاین صورت است که مدیرکل آژانس یافتههای خود را بررسی میکند و آنها را به شورای حکام گزارش میکند. در شورای حکام فقط ملاحظات فنی و حقوقی را در نظر نمیگیرند و ملاحظات سیاسی نیز در نظر گرفته میشود. کار مدیرکل آژانس فنی و حقوقی و کار شورای حکام بیشتر سیاسی است. باید دید از این شورای 35کشوری چه دیدگاهی دراینباره دارد؛ اگر شورای حکام از گزارش مدیرکل قانع نشود، ممکن است نظرش نسبتا منفی باشد اگر تمام اعضای شورای حکام بر این عقیده باشند که از یک پروسهای حمایت کنند، حتی اگر گزارش مدیرکل در بخشهایی کاستی داشته باشد، درمجموع نظر مثبت میدهند، گویی اینکه گزارش آژانس مثبت بوده است. درحالحاضر درمورد پرونده ایران، جمهوریاسلامی اعلام کرده که اجرای برجام منوط به مختومهشدن این پرونده است، پس شورای حکام میداند اگر نظر منفی بدهد یعنی پیشرفت کار برجام متوقف خواهد شد.