یادداشت دریافتی- حمید عبدالی؛ این روزها اگه توی موتورهای جستجو گر اینترنت کلمه نخبه اقتصادی یا مفسد اقتصادی رو جستجو کنی، نام چند نفر بدجوری به چشم میاد.
یه نگاهی بندازیم به مبلغ اختلاسهایی که این چند نفر انجام دادن واقعاٌ مثل این موبایل چینیها آدم هنگ میکنه و به این فکر میکنه که آقا دمش گرم مملکت ما چقدر پول داره که این همه دارن ازش میبرن ولی باز هنوز ما مردم رو پای خودمون وایسادیم و شب با شکم سیر میخوابیم.
راستش توی این چند روزه تازه فهمیدم که یک میلیارد هفت تا صفر داره شایدم هشت تا، نمیدونم و اصلاً هم واسه ما هم فرقی نمیکنه چون ما عادت کردیم به همون یک میلیونی حقوق حلالی که آخر ماه میگیریم و میدونیم شش تا صفر داره.
دلم میخواهد مثل اون روزها که توی مدرسه هر وقت سوالی داشتیم دستمون رو میگرفتیم بالا و میگفتیم آقا اجازه، وسطِ مسئولین دستم رو ببرم بالا و بگم آقا اجازه؟
بعد مسئولین بگن بفرما ای غنچهٔ ناشکفته که اون ته کلاس نشستی سوالت رو بپرس و من هم با گونههای سرخ شده از خجالت با لکنت زبونم بپرسم آقا اصلاً نخبه اقتصادی چه کسیِ؟
آخه به اونی که دست کرده توی صندوق بیت المال بعد با میلیارد میلیارد پول مردم کشورش پول روی پول گذاشته اسمش نخبه ست؟؟
میخواین من یه نخبه اقتصادی بهتون معرفی کنم که با ششصد هزار تومان ماهیانه کارهای عجیبی میکنه؟
بعد مسئولین قطعاٌ میخندیدیند و میگفتند نه اصلاٌ کسی که دست نکنه توی جیب بیت المال پول بر نداره بعد نره توی اون بانک خوش نامِ از اون برگههای ال. سیِ الکی باز نکنه که کلی وام الکی نگیره و بعد یکمش هم به رئیس بانک نده که اسمش نخبه نیست.
ولی به خدا اینکه من میگم نخبه اقتصادیِ. نگهبان ساختمانمون که یه آدم متدین و جا افتاده با همسر و یک دختر دوازده سالش با حقوق ماهی ششصد هزار تومان داره زندگیش رو میچرخونه به خدا نخبه ست.
کاری ندارم به بیمعرفتیِ ما بیست واحدی که جز یک واحد چهل متری و ماهی ششصد هزار تومان کاری براش نکردیم، اما میخواهم بگم این آقا ابراهیم ما که با این پول هم گوشت کیلویی بیست و پنج هزار تومانی میخره هم مرغ کیلو پنج هزار تومانی، هم پول خرج تحصیل و نیازهای دختره دوازده سالش رو میده هم لبخند روی لبهای همسرش رو با خریدن یه روسری ارزون بدست مییاره و هزارتا خرج دیگهای که من و شما میدونیم و خیلی مسئولین نمیدونن رو میده، خداوکیلی یه نخبه است.
تازه این نخبه اقتصادی زمانی کارش به چشم میاد که بدونید همه جوره ایمانش رو حفظ کرده و بهترین تفریحش خوندن نماز جماعت توی مسجد محله ست و همجوره حواسش به حفظ حجاب توی خانوادهاش است.
حالا اگه من وشما یک نگاهی به دور اطرافمون بندازیم میبینیم که چقدر نخبه اقتصادی کنارمون بوده و ما ندیدیم.
نمیدونم شاید من شما هم که با این درآمدها و تورم بازار با هزار تا مشکل و سختی داریم زندگیمون رو میگذرونیم و روی لب اطرافیانمون خنده میاریم و خودمون هم میخندیم همه نخبههای اقتصادی هستیم که هیچوقت کشف نخواهیم شد.
اینها رو گفتم که به مسئولین بگم که با این همه منابع و درآمدی که کشور ما با لطف خداوند داره و هر روز هم داره بیشتر میشه و این منابع آرزوی خیلی از کشورهها است و با نصف این منابع دارن کشورشون رو اداره میکنن و فشار کمتری به مردمشون میاد.
میشه مشکلات مردم رو حل کرد و شرایط بهتری برای مردمی که خوب بودنشون همجوره معلومِ رو محیا کرد.
میشه این همه از تحریمها و کارهای بدی که دولتهای قبلی کردن ننالید و حالا که همه چی در دستشونِ، از اعتمادی که مردم بهشون کردن استفاده درست کنن تا مردم رو به اعتمادهایی که در آینده خواهند کرد رو دل گرم کنن و اگر هم از این همه نخبه اقتصادیِ واقعی که در کشور دارن زندگی میکنن نمیتونن استفاده کنن حداقل از راه و روششون استفاده کنن تا بدونن با کم هم میشه شرایط خوب ساخت اگر ایمان داشته باشیم و بخواهیم.