«اتهام ٣ قتل را قبول دارم اما طلب بخشش و گذشت دارم. میخواهم در کنار همسر و کودک خردسالم زندگی کنم.» این بخشی از ادعاهای قاتل گوشبر است که صبح دیروز برای آخرین دفاعیاتش به دادسرای جنایی تهران منتقل شده بود. اين متهم بیستوسه ساله كه به «قاتل گوشبر» مشهور است، صبح ديروز به شعبه دوم بازپرسي دادسراي امور جنايي منتقل شد و پیش روی بازپرس بستانزاده آخرین دفاعیات خود را مطرح کرد.
جنایت معماییصبح ٢٣ آذرماهسال ٩٣ رهگذران در بزرگراه الغدیر یافتآباد تهران با جسد نیمهسوخته زن جوانی روبهرو شدند که در گوشهای روی زمین افتاده بود. وقتی ماجرای این جنایت آتشین به پلیس مخابره شد خیلی زود بازپرس بستانزاده از شعبه دوم دادسرای امور جنایی تهران و تیمی از اداره ویژه قتل پلیس آگاهی خود را بالای سر جسد زن ناشناس رساندند و دیدند زنی سی ساله نهتنها به طرز فجیعی کشته شده، بلکه قاتل با بریدن گوشهای وی و ریختن نفت روی لباسهایش زن جوان را به آتش کشیده و سپس به این بزرگراه انتقال داده است.
در حالی که بازپرس جنایی دستور داده بود تا مشخصات زن نیمهسوخته شناسایی شده و کارآگاهان پرده از جزییات قتل بردارند، همزمان عامل قتل یک راننده آژانس در شهرک ولیعصر دستگیر شد و با اعترافات هولناکی ناباورانه پرده از قتل زن ناشناس برداشت.
روز ٤ مرداد ماه سال جاری جسد مرد ناشناسی در بزرگراه آزادگان پیدا شد که تجسسها نشان داد قربانی «احسان مقامی» نام داشته و راننده آژانس خودرو در شهرک ولیعصر بوده است که آخرینبار در اقدامی عجیب مسافر خود را ناگهان از خودرویش پیاده کرده بود. کارآگاهان پی بردند همان روز جنایت، احسان ١٠ دقیقه پس از سوار کردن یک مسافر از برابر آژانس، وی را پیش از رسیدن به مقصد پیاده کرده و به طرز مرموزی ناپدید شده است. وقتی خودروی پراید احسان چند روز بعد و به صورت رها شده در شهرک ولیعصر پیدا شد تجسسهای کارآگاهان جنایی تهران که با دستور قاضی دادسرای فشافویه وارد عمل شده بودند، مشخص کرد احسان با مرد بیستوچهار سالهای به نام مجید اختلاف مالی شدید داشته و مجید ٦٠٠هزار تومان به وی بدهکار بود.
صحنه باور نکردنیوقتی مجید تحت تعقیب گرفت، کارآگاهان با فرار مجید و زندگی پنهانیاش روبهرو شدند و اقدامات اطلاعاتی برای ردیابی مخفیگاه و پاتوقهایش کلید خورد. همین کافی بود تا مجید شامگاه ٢٤ آذرماه درحالیکه سوار بر پرایدی در شهرک ولیعصر تردد میکرد به محاصره پلیس درآید و ناچار به تسلیم شد.
ماموران در خانه مجید که در شهرک اندیشه قرار داشت، به محتویات یک قوطی پر از الکل مشکوک شده و در بررسیهای بیشتر دیدند ٢ گوش متعلق به انسان داخل آن قوطی الکل قرار دارد و باتوجه به شکل و شمایل بویژه سوراخ لاله گوش مخصوص گوشواره مطمئن شدند که متعلق به یک زن است.
وقتی گوشی موبایل زن جوان نیز از خانه مجید به دست آمد، این مرد چارهای جز اعتراف ندید و گفت: چندماه پیش با زنی به نام معصومه آشنا شدم، وی تنها بود، رابطه ما خیلی زود آشکار شد و رفتارهای معصومه باعث شروع اختلافات شدید من با همسر و خانوادهام شد. وقتی از او خواستم از زندگیام بیرون برود، نپذیرفت تا اینکه روز قتل با چاقو چند ضربه به معصومه زدم و برای ثابت کردن حرفهایم به همسرم، تصمیم گرفتم گوشهای وی را بریده و به خانه ببرم تا به همسرم نشان بدهم و وی دست از سرم بردارد.
مجید درخصوص قتل راننده آژانس نیز گفت: ٦٠٠هزار تومان بدهی باعث شده بود من از دست احسان فراری شوم تا اینکه روز قتل به وی زنگ زدم و خواستم سر قرار بیاید و پولش را بگیرد، وقتی آمد به او گفتم پول ندارم، با هم دعوا کردیم و من با چاقو وی را هدف قرار دادم، سوار بر پرایدش فرار و سپس خودرو را در گوشهای رها کردم.
سومین قتلاو در بازجوییها به یک قتل دیگر نیز اعتراف کرد و گفت: حدود ٤ ماه قبل بود. با دوستم علي سوار ماشينش بوديم كه به نزديكي جاده بهشت زهرا رسيديم. او يك باغ كه درخت انگور داشت ديد و گفت برويم آنجا انگور بخوريم. گفتم اگر صاحب باغ ما را ببيند با ما درگير مي شود، اما او اصرار كرد. سر همين موضوع با يكديگر بحثمان شد و او به من فحش داد. البته از قبل با يكديگر اختلاف داشتيم. من تعدادي باند پخش صوت خودرو به او داده بودم؛ اما او پولش را نداده بود. آنجا بود كه عصباني شدم و با چاقو يك ضربه به گلويش زدم و او روي زمين افتاد. بعد سوار ماشينش شدم و از آنجا فرار كردم. در پايان جلسه آخرين دفاعيات متهم، وي به زندان بازگشت تا بزودي در دادگاه كيفري استان تهران محاكمه شود.