bato-adv
کد خبر: ۲۵۱۳۸۹

سرافرازانه با صدا وسیما

قادر باستانی
تاریخ انتشار: ۱۲:۰۷ - ۱۰ آبان ۱۳۹۴
یادداشت دریافتی- قادر باستانی؛ یک سال از انتصاب محمد سرافراز به عنوان رییس سازمان صداوسیمای جمهوری اسلامی گذشت. انتصاب هوشمندانه ایشان به ریاست رسانه ملی، فضا را برای همکاری همه سلایق در کشور فراهم کرد، اما فرهنگ سازمانی صداوسیما و فشارهای پیدا و پنهان مراکز مختلف، اجازه نداد این اتفاق بیافتد و این سازمان به مدار حرفه ‏ای خود بازگردد، بنابراین صداوسیما هنوز در بند مشکلات گذشته است و برای رهایی از آن، به تصمیمات بزرگ‌تر و اساسی ‏‌تر نیاز دارد.

در طول چندین سال، یک فرهنگ سازمانی مبتنی بر ظاهرسازی و محفل ‏گرایی در صدا و سیما ایجاد شده که اصلاح آن، انرژی و توان زیادی می‌‏ طلبد.

مدیران میانی، تهیه‏ کنندگان و سردبیران به ویژه در بخش‏‌های خبری، توان بروز مکنونات قلبی خود را ندارند و برای حفظ موقعیت خود، مجبورند آنچه را منطبق با فرهنگ مستقر ظاهرسازی و دستورگرایی می‌‏بینند، به مرحله اجرا درآورند.

اصولاً پیام رسانه ‏ای، باید از دل برآید تا بر دل نشیند، به همین خاطر پیام‏‌های رسانه ‏ملی، حالت تصنعی به خود می‌‏ گیرد و به جای اثربخشی و جلب نظر مخاطب، به عنوان آتش تهیه مناقشات سیاسی گروه ‏‌ها عمل می‌‏ کند و رسانه ملی را از اهداف عالیه خود دور می‌‏ سازد.

شاید به نظر برسد که الزامات سلسه ‏مراتبی در سازمان صدا و سیما و خط‏ مشی ‏های تعیین ‏شده، چاره ‏ای جز عمل به چنین فرهنگ سازمانی را برنمی ‏تابد، اما ریاست سازمان، به عنوان یک عنصر آگاه رسانه ‏ای، توان آن را دارد که مراکز قدرت را توجیه کند و شرایط رسانه ‏ای و وضعیت مخاطب در جهان امروز و پیشرفت‏‌های تکنولوژیکی، مبتنی بر مخاطب‏ محوری را به خوبی توضیح دهد و تبعات و زیان‏‌های تداوم چنین روندی در صداوسیما را یادآور شود.

آن‌ها باید بدانند که رشد پُرشتاب فناوری اطلاعات و ارتباطات، نیازمند اصلاح جدی در رویکرد سازمان برای مواجهه مناسب با این تغییرات بزرگ در دنیای رسانه است و بی‏ توجهی به تحولات پیچیده رسانه ‏ای، اصلاً به نفع نظام نیست.

دوره انحصار خبری دیگر گذشته است و تا چند سال آینده، دیگر اساساً تلویزیون از مدار رسانه اصلی و محوری خارج خواهد شد و رسانه‏‌های شخصی و تعاملی، تبلت‏‌ها و اسمارت‏ فون‏‌ها جای آن را خواهد گرفت؛ چنانچه الان هم شبکه ‏های اجتماعی، به شدت بر فضای خبری کشور اثر می‌‏ گذارند.

ساختار تشکیلاتی سازمان صدا و سیما، نیاز جدی به بازسازی بر اساس تحولات روز دارد. آقای سرافراز در یک سال گذشته، بخشی از توان خود را صرف اصلاح ساختار اداری و همچنین اصلاح آیین‏ نامه ‏‌ها و مقررات کرد.

ایشان در یک حرکت درست، تعدادی از مدیران سالمند سازمان را که سن بازنشستگی آن‌ها گذشته بود، تسویه کرد اما در برابر فشار‌ها نتوانست مقاومت کند و باز بخشی از آن‌ها دوباره در قالب دیگری، دعوت به کار شدند.

بخشی از ایستایی و کُند بودن تحولات در صداوسیما، مربوط به پرهیز سازمان از جوان‏گرایی و تخصص‏گرایی بوده است.

پنجاه هزار نفر کارمند حقوق بگیر، بخش بزرگی از توان مدیریتی سازمان را متوجه خود می‌‏ کند و از چابکی و بروز خلاقیت و ابتکار عمل در مقابله با رسانه‌های مهاجم جلوگیری می‌کند.

اصلاح تشکیلات، به نحوی که این نیروی انسانی عظیم، در گروه‌های حرفه‌ای متعدد طرف قرارداد با سازمان سازماندهی شوند، پویایی رسانه ملی را بیشتر خواهد کرد.

از سوی دیگر، استفاده از توانمندی بخش غیردولتی و ظرفیت‏‌های جامعه ایرانی، به عنوان یک راهبرد مهم در نیل به موفقیت، متاسفانه مغفول مانده است.

در کشور توانایی‌های خوبی وجود دارد که نیاز به سازماندهی دارد. فراهم شدن بستر این نوع همکاری‏‌ها، نکته کلیدی در مدیریت کلان فرهنگی کشور است که ظرفیت بزرگی از توان رسانه‌ای کشور را با ایجاد رقابت رسانه‌ای مطلوب به کار می‌گیرد و به این ترتیب، فضا به نفع رسانه‌های داخلی و به ضرر شبکه‌های فزاینده فارسی زبان ماهواره‌ای تغییر می‌کند.

جبران عقب‏ ماندگی‏‌های فناورانه، همت زیادی می‌‏طلبد. آقای سرافراز، گرچه بخش فناوری سازمان را ارتقا داد و تجهیز کرد، اما هنوز خبری از اقدامات این بخش دیده نمی‌‏شود و راه ‏اندازی رسانه تعاملی، در حد حرف و یک کار تبلیغاتی باقی مانده است.

برنامه ‏ریزی برای حضور موثر در محیط وب و شبکه‏‌های اجتماعی موبایلی و همچنین افزایش کیفیت تولیدات رسانه ملی، باید نمود عینی و عملی داشته باشد.

پیش‏نیاز عملی‏ کردنِ راهبردهایی مانند گفتمان انقلاب اسلامی، اقتصاد مقاومتی، سبک زندگی ایرانی - اسلامی و رشد علمی، آن است که رسانه ملی با مخاطب روراست باشد. مخاطب احساس نکند که با یک دستگاه پروپاگاندا طرف است؛ در غیر این صورت، آن راهبرد‌ها از حد شعارهای تبلیغاتی بالا‌تر نخواهد رفت.

برای صدا و سیما یک نکته قوت است که مستقل باشد و به انتقاد از عملکرد دولت بپردازد؛ اما اگر این انتقاد، حالت تخریب سفارشی به خود بگیرد و خدای ناکرده، آلت دست مخالفان دولت‏ شدن را در اذهان مخاطب متبادر کند،

اعتماد از رسانه زایل می‌‏ شود و بی‏ اعتمادی فزاینده، مجال طلایی برای عرض‏ اندام رسانه‏‌های بیگانه که مترصد چنین فرصت‏‌هایی هستند، فراهم می‌‏ کند.

برای ارزیابی عملکرد آقای سرافراز، باید یک سال دیگر صبر کرد. راهبردهای ایشان درست تنظیم شده اما در مرحله عمل، باید با سرعت بیشتری کار را پیش ببرند.

پاشنه آشیل سازمان صدا و سیما، تأمین مالی است. ایشان در این زمینه با مشکلات جدی مواجه است. ایجاد درآمدهای پایدار برای صداوسیما، نیازمند مخاطب‏ گرایی، در عین وفادار ماندن به راهبردهاست.

به نظر می‌‏ رسد، تلطیف ارتباط با دولت، تلاش برای کاستن از فشار مضاعف به سازمان از طریق توجیه فنی و تخصصی، زدودن برخی خط قرمزهای بیهوده که از گذشته به ارث رسیده، تحسین روابط با هنرمندان و سوپراستارهای مطلوب مخاطب، تحکیم روابط با مراکز خبری کشور و پرهیز از انحصارگرایی، علاج قهر نخبگان و فرهیختگان جامعه، آزرده‌خاطری سیاستمداران دلسوز نظام و بی‌تفاوتی مردم و تلاش برای جذب نخبگان فکری، تحلیل‏گران برجسته سیاسی و اجتماعی و نویسندگان و دادن فرصت حضور به آن‌ها، قطعاً در اعتلای اهداف سازمان صداوسیما اثرگذار خواهد بود.

مجله خواندنی ها
مجله فرارو