یادداشت دریافتی- حسن قدیانی*؛ در دوران حکومت ملک عبدالعزیز در سال ۱۳۴۴ هجری قمری، دولت وقت ایران به دلیل گزارشهای حبیب اله هویدا معروف به عین الملک رفتن ایرانیان را به حج ممنوع کرد. این شیوه از سوی دولتهای مصر و هند نیز در پیش گرفته شد که در سرانجام موجب فشار اقتصادی بر آل سعود شد. ملک عبدالعزیز نامههایی به کشورهای مسلمان از جمله ایران نوشت و درخواست کرد تا به اعزام حجاج اقدام کنند و اطمینان داد خطری متوجه ایشان نیست.
از دیگر اقدامات دولت سعودی برای افزایش ارتباط با ایران، فرستادن تلگراف به پادشاه ایران برای تبریک سلطنت رضاشاه بود. حکومت ایران در سال ۱۹۲۹م برابر با ۱۳۰۸ه. ش دولت حجاز و نجد و ملحقات آن را به رسمیت شناخت و با پیامی از طرف رضاشاه، پادشاهی ملک عبدالعزیز را به وی تبریک گفت و از بهبود روابط بین دو کشور ایران و عربستان (پادشاهی حجاز و نجد و ملحقات آن) ابراز خرسندی نمود.
یکی از عواملی که موجب تاخیر در به رسمیت شناختن دولت حجاز ونجد از سوی ایران شده بود، قرارداد ۲۰می ۱۹۲۷م بین انگلیس و ابن سعود بود که در آن به مسئله برقراری روابط دوستانه و مسالمتآمیز میان ابن سعود و بحرین، کویت، قطر و عمان پرداخته شده بود.
همچنین دولت ایران طی نامههایی از پادشاه عربستان میخواست تا نسبت به ترمیم قبور ائمه شیعیان در بقیع اقدامات لازم را مبذول نماید؛ ولی این درخواست ردّ میشد.
عهدنامه مودّت
در دوم شهریور ۱۳۰۸ه. ش برابر با ۱۸ربیع الاول سال ۱۳۴۸ه. ق بین دو کشور ایران و پادشاهی حجاز و نجد پیماننامهای در پنج ماده منعقد گردید.
عهدنامه مودّت به دست حاج مهدی قلی هدایت نخستوزیر ایران به نمایندگی از شاه ایران و شیخ عبدالله القصل و شیخ محمد عبدالرئوف به نمایندگی از پادشاه حجاز و نجد به امضا رسید.
این عهدنامه سپس در تاریخ ۱۹دی ۱۳۰۸ه. ش به مجلس شورای ملی رفت و در این تاریخ به تصویب مجلس شورای ملی نیز رسید و در ۱۹خرداد ۱۳۰۹ه. ش در جده بین دو طرف مبادله شد و در مرداد همان سال به بایگانی جامعه ملل متحد فرستاده شد.
مواد این عهدنامه به این شرح است:
۱. بین مملکت شاهنشاهی ایران و مملکت حجاز و نجد و ملحقات آن و بین اتباع دولتین صلح خلل ناپذیر و دوستی صمیمانه دائمی برقرار خواهد بود و طرفین معظمین متعاهدین، تمام مساعی خود را در ادامه و استحکام روابط مزبور مبذول خواهند داشت.
۲. نظر به اینکه طرفین معظمین متعاهدین مایل هستند و حق دارند که وزرای مختار و قونسولهای خود را به ممالک یکدیگر اعزام نمایند، لهذا موافقت نمودند که با نمایندگان هریک از طرفین متعاهدین در مملکت طرف متعاهد دیگر به شرط معامله متقابله بر طبق قواعد و مرسوم حقوق عمومی بین الملل رفتار نمایند.
۳. هریک از طرفین معظمین متعاهدین متعهد میشود که اتباع طرف متعاهد را در مملکت خود از جمیع حقوق و مزایایی که اتباع دولت کاملةالوداد از آن بهرهمند میگردند، برخوردار سازند. حکومت اعلیحضرت پادشاه حجاز و نجد و ملحقات آن متعهد میگردد که نسبت به حجاج ایرانی از هر حیث مثل سایر حجاجی که به بیتالله الحرام میروند معامله و رفتار نموده و اجازه ندهند که نسبت به حجاج ایرانی در ادای مناسک حج و فرائض دینی آنها هیچگونه مشکلاتی ایجاد شود و نیز تعهد مینمایند که وسایل امنیت و آسایش و اطمینان آنها را فراهم نماید.
۴. طرفین معظمین متعاهدین مایل هستند که در موقع مناسب به تکمیل مذاکرات و عقد قراردادهای سیاسی و تجاری و اقتصادی و غیره اقدام نمایند.
۵. این عهدنامه در چهار نسخه به عربی و فارسی به امضا رسیده و متن فارسی و عربی هر دو دارای رسمیت و اعتبار واحد خواهد بود. طهران. به تاریخ دوم شهریور ۱۳۰۸ – مطابق هجدهم ربیع الاول ۱۳۴۸
مهمترین علتی که بین ایران و عربستان مشکل ایجاد کرده بود، مشکل حاجیانی بود که از طرف ایران به این کشور برای انجام فریضه حج اعزام میشدند و وهابیها با برخورد بد با ایرانیان شیعه، دولت ایران را مجبور به ترک ارتباط با دولت سعود میکردند.
در اواخر دوره رضاخان، ایران سفارت خود را در کشور حجاز و نجد تعطیل کرد و امور مربوط به آن را به سفیر ایران در مصر واگذار نمود.
در این سالها جنگ جهانی دوم نیز آغاز شده بود و زائران ایرانی معمولاً برای حج، از راه کشور عراق به سمت خانه خدا میرفتند و در این راه با مشکلات فراوانی روبرو میشدند. به همین جهت سفیر ایران در کشور عراق طی نامهای از وزارت امور خارجه ایران خواست تا مانع رفتن حجاج ایران به عربستان از راه عراق بشود و راه بصره و کویت را به عنوان راه اصلی حج برای ایرانیان تعیین گردد.
همچنین ایران از دولت مصر خواست تا امنیت زائرین ایرانی را در کشور عربستان برعهده بگیرد و نخستوزیر مصر نیز این درخواست را پذیرفت؛ به این ترتیب زائرین ایرانی تحت حمایت دولت مصر به حجاز میرفتند.
ماجرای ابوطالب یزدی
در سال ۱۳۲۰ه. ش دولت ایران رفتن به حج را برای ایرانیان ممنوع اعلام کرد. با این وجود برخی از مردم ایران بودند که پنهانی به حج میرفتند و حج میگذاردند.
در سال ۱۳۲۲ه. ش ماجرایی روی داد که منجر به قطع رابطه سیاسی بین دو کشور ایران و عربستان شد و آن قتل یکی از حجاج ایرانی به نام ابوطالب یزدی (از اهالی اردکان یزد) در ملا عام بود. سید جواد علم الهدی از علمای مشهد حادثه را اینطور بیان میکند:
«در آن سالها که ابوطالب شهید شد، طلبه بودم؛ لیکن حج نیامده بودم. تازه رضاخان رفته بود و بخاطر دارم که سال شهادت ابوطالب به تاریخ قمری ۱۳۶۴ بود... از خراسان -که بنده هم آنجا بودم- عدهای در این سال شرکت داشتند که شاهد حالات ابوطالب بودند و در بازگشت برای مرحوم آیتالله پدرم در مشهد حکایت میکردند و در آن مجلس حاضر بودم.
شاهد عینی که به هنگام نقل واقعه اشک میریخت، میگفت: هوا بسیار گرم بود. ابوطالب لباس احرام به تن داشت و شاید هنوز اعمالش تمام نشده بود. پس از نماز در حجر اسماعیل قصد بوسیدن کعبه مقدسه را داشت که به دلیل گرمای زیادِ هوای مکه، حالت تهوّع به او دست داد. در این هنگام حوله بالای شانهاش را گرفت و داخل آن استفراغ کرد و این در وقتی بود که نزدیک دیوار کعبه بود. بار دوم و سوم حالت تهوع به او دست داد و اینها را در دامنش جمع کرد؛ ولی به فکرش نرسید که زود فاصله بگیرد.
در این هنگام یکی از مأمورین مربوطه دستش را گرفت و از او به عربی پرسید که اینها چیست و تو چه میخواهی بکنی. چون ابوطالب به زبان عربی مسلط نبود نتوانست مقصودش را بیان کند و در بین ما هم کسی نتوانست منظور ابوطالب را بیان کند. لذا ابوطالب دستگیر شد و در میان ولوله حجاج وی انتقال داده شد به اتاق تاریکی...
ایرانیها به محمدعلی غنام مراجعه کردند و ضمن شرح واقعه، از آنها برای آزادی ابوطالب یزدی از دخمهای که در مسجدالحرام بود استمداد کردند.
وقتی از حال و روز ابوطالب باخبر شدند با صورتهای رنگ پریده به پیش ما برگشتند و گفتند بروید دعا کنید. روزهای بعد، از ابوطالب خبری نشد و هر چه سؤال میکردیم، میگفتند در مورد او باید قاضی حکم کند. چون بوی تعفن میداده و این فرد از جانب دادگاه مظنون است به اینکه مواد نجسی را با خود آورده تا کعبه را آلوده کند، حکم چنین شخصی قتل است.
چون دادگاه شهادت شما را نمیپذیرد و ما هم حضور نداشتهایم؛ فقط میتوانید برای او دعا کنید. مشکل این بود که وقتی این حالت به ابوطالب دست داد، از کعبه فاصله نگرفت و فکر میکرد میتواند این را نگهدارد و استلام خانه کعبه هم بکند.
پس از چند روز رفت و آمد و پیگیری این سه تن، متأسفانه در محکمه قاضى، این شخص محکوم به اعدام و به عمل او عنوان عمد داده شده است... به آنها (زائرین ایرانی) گفتند: همان زمان حکم آمد که دیگر اعمالتان را زود انجام بدهید و بروید به خارج از مکه و نمىگذاریم به مدینه بروید. میگفتند با وضع دلخراشی ما را بیرون کردند.»
یکی از علل این ماجرا به تهمتی به شیعیان بازمیگردد که از زمان صفویه بین برخی از اهل سنت مرسوم شده بود. قرنها بود که این شایعه تبلیغاتی که از زمان و روزگار دشمنی میان صفویان و عثمانیان برخاسته بود، وجود داشت که ایرانیان شیعه به حج میآیند تا کعبه را نجس کنند. برای این اتهام بارها کسانی کشته شده یا تهدید به قتل شده بودند.
این ماجرا تاثیر بسیار بدی بر ایرانیان گذاشت و تا مدتها در ایران در مجالس نقل میشد. حضرت آیةاللَّه سیّدابوالحسن اصفهانی که در کربلا مقیم بود واکنش شدید نشان داد و اهالی نجف و کربلا هر یک به طریقی ابراز انزجار خود را از این عمل نشان دادند. شاعران نیز شعرهایی در وصف این جنایت سرودند.
بعد از این ماجرا سفارت ایران در قاهره در این باره یادداشت اعتراض آمیزی به وزارت خارجه عربستان فرستاد و با غیرقانونی و مخالف شرع خواندن این اقدام، خواستار جزییات خبر و پاسخ وزارت خارجه عربستان در مورد قتل زائر ایرانی در بیت الله الحرام شد.
وزارت امور خارجه عربستان با استناد به کمکهای این دولت به برخی ایرانیان در بین راه و همچنین قانونی خواندن حکم دادگاه این کشور، گفت: «اگر تفضل خداوندی و اقدامات احتیاطکارانه دولت عربی سعودی نبود، عده زیادی از حجاج ایرانی در نتیجه رفتار خجالت آوری که در خانه خدا میکنند، به قتل میرسیدند!.»
همچنین وزارت خارجه عمل زایر ایرانی را محاربه با خدا و پیغمبر و فساد در زمین شمرد و با استناد به آیهای از قرآن، حکم قتل وی را مشروع شمرد.
پس از آن نامههای فراوانی بین دو طرف رد و بدل شد. دولت ایران عمل ابوطالب یزدی را جرم و قابل مواخذه نمیدانست و از دولت عربستان خواستار عذرخواهی رسمی شد و اعلام نمود تا زمانی که قضیه ابوطالب و توهینی که نسبت به ایرانیان شده است تصفیه نشود، دولت ایران حاضر به امضای هیچ قراردادی با دولت سعودی نیست. دولت عربستان نیز حکم دادگاه خود را قانونی میخواند و بر صحت آن پافشاری مینمود. به همین سبب روابط سیاسی و اقتصادی بین دو کشور به مدت چهار سال قطع شد.
*این متن به صورت گرته برداری از نوشتهای با عنوان: «روابط ایران و عربستان در دوره پهلوی» نگارش مرتضی حسنی نسب انجام شده است.
منابع این نوشته: مرکز اسناد و تاریخ دیپلماسی، پیشین، ص۶۱، ش۱۸، ۱۲نیسان ۱۹۲۵م
مرکز اسناد و تاریخ دیپلماسی، پیشین، ص ۶۳، ش۱۹، ۲۹دی۱۳۰۵
مرکز اسناد و تاریخ دیپلماسی، پیشین، ص ۷۷، سند شماره ۲۷، ۲شهریور ۱۳۰۸ه. ش
بایگانی اسناد وزارت امور خارجه ایران، کارتن ۶۳، پرونده ۱۰، سال ۱۳۲۰، نقل شده در کتاب روابط سیاسی ایران و عربستان در سده بیستم
چگونگی حج گزاری، دیروز و امروز، مصاحبه با حجت الاسلام علم الهدی، سایت تبیان
پیری اردکانی، علی، تاریخ اردکان، اردکان، انتشارات حنین، چاپ اول، ۱۳۷۴، ص ۶۸
مرکز اسناد و تاریخ دیپلماسی، اسناد روابط ایران و عربستان سعودی (۱۳۰۴-۱۳۵۷ه. ش)، به کوشش علی محقق، تهران، مرکز چاپ و انتشارات وزارت امور خارجه، چاپ اول۱۳۷۹، ص۱۰۶، سند شماره۴۱، ۳۰آذر ۱۳۲۲ه. ش
مرکز اسناد و تاریخ دیپلماسی، ص۱۰۷-۱۱۰، سند شماره ۴۲، ۳محرم۱۳۶۳ه. ق
وزارت امور خارجه، سیاستگزاران و رجال سیاسی در روابط خارجی ایران، بیجا، ۱۳۶۵، ص۶۳