"این یادداشت فیلم محمد رسولالله را صرفاً از لحاظ ساختاری و موفقیت در جذب مخاطب بررسی میکند. بیتردید موضوع ارزشی و والای فیلم جایگاهی جداگانه دارد و در بوته نقد نمینشیند"
یادداشت ارسالی- مصطفی شریفیان؛ بی تردید فیلم محمد (ص) ساخته مجید مجیدی از نقایص و ایرادهای فراوانی به ویژه در فیلمنامه آسیب خورده است. این فیلم در پیگیری روایت داستانی و شکلدهی درام باز مانده و مغشوش بودن روایت در سراسر این فیلم سه ساعته نمایان است.
کمین و حملهی گاه و بیگاه دشمنانی نامشخص به محمد(ص) برای رسیدن به هدفی نامشخصتر، ورود و خروج نابهنگام شخصیتهایی تعریف نشده به داستان مثل کنیز آمنه در بازگشت از سفر یثرب، کشمکشهای بی مایهی ابولهب و همسرش با یکدیگر، بگو مگوهای مبلغان یهودی که به دوری باطل میماند، سفر غیرموجه به شهر مسیحیان و گفت و شنود کم اهمیت کشیش با ابوطالب و محمد(ص)؛ همه و همه مثالهایی است از تفنگ بدون شلیک چخوف که نه به پیش برد طولی داستان کمکی میکنند و نه به پرداخت بهتر شخصیتها. بلکه تنها روایت را از نفس انداخته است و بیننده را از آن جدا میکند.
دیالوگنویسی سطحی و فاقد زیبایی ادبی، از دیگر نقیصههای فیلمنامه است که به ویژه در مقایسهی آن با دیگر آثار تاریخی شاخص سینمای ایران، ضعف آن مشخص میگردد.
معایب فیلمنامه در شخصیتپردازی نیز به چشم میخورد به شکلی که میتوان گفت هیچ شخصیتی در داستان به طور کامل شکل نگرفته است و هیچ یک از آنها از حد تیپ فراتر نمیروند.
آمنه و محمد(ص) به وضوح تداعیگر مریم و مسیحند و عبدالمطلب یادآور پیر فرزانه که در اسطورههای خضر و ابراهیم میشناسیم.
ابوطالب نیز همان جوان پاک، شجاع و زیبای بنی هاشم است که تصویر آن را در تمثال اسطورههای مذهب تشیع به خاطر داریم.
در مورد شخصیتهای منفی اما مشکل جدیتر است و با ابهامات و تناقضهای فاحشی مواجه هستیم که مشهودترین آنها در شخصیت متناقض ساموئل بروز میکند. شخصیتی که هرگز مشخص نمیشود در این داستان به دنبال چیست؟! قتل محمد(ص)، ربودن محمد(ص)، شناخت حقیقت، کسب قدرت و ...
با توجه به نواقص اینچنینی، بسیاری از منتقدان مشهور سینمای ایران، پس از تماشای این فیلم در اکران اختصاصی بهمن ماه 93، به تندی بر فیلم مجیدی تاختند و آن را یک اتلاف هزینه فاحش و فرصت سوزی بزرگ نامیدند و تلویحاً برای آن سرانجام آثاری چون "ملک سلیمان" و "راه آبی ابریشم" را گمانه زدند.
هر چند با استقبال بیسابقه تماشگران از این فیلم در سینماهای سراسر کشور، این گمانه به مرور در حال رنگ باختن است و بازبینی و بازخوانی این اتفاق سینمایی را جدیتر کرده است.
با این حال ساختهی پرهزینه و پر طمطراق مجیدی را میتوان اثری موفق دانست، مشروط بر آنکه معیار سنجش موفقیت را رسیدن فیلمساز به اهداف و خواستههای "خود" در ساخت اثر بدانیم. در این صورت میتوان گفت مجید مجیدی به اکثر اهداف و خواستههای خود در ساخت این فیلم رسیده و به خوبی از پس این پروژه عظیم و خطیر برآمده است.
بیشک بزرگترین هدف فیلمساز در ساخت این فیلم تبلیغی، برقراری ارتباط با طیف گستردهای از تماشاگران و تأثیر بر ذهن آنان بوده است. خواستهای که از هماکنون و با استقبال چشمگیر تماشاگران، کم و بیش محقق شده است و تخمینها از شکسته شدن رکوردهای فروش در سینمای ایران با فاصلهای زیاد خبر میدهند.
در عرصهی بین المللی نیز با وجود سنگاندازی متحجران، استقبال تماشاگران از اکران این فیلم در جشنواره مونترال میتواند نویدبخش اقبال عمومی و سودآوری این فیلم در بیرون از مرزها باشد.
اما آنچه بیش ازهر عاملی به موفقیت این فیلم یاری رسانده و البته از دید بسیاری از منتقدان به دور مانده است، قدرت "مسحورکنندگی" این اثر سینمایی است. از تولد سینما تا کنون مهمترین عامل محبوبیت و شکوفایی این رسانه، قدرت منحصر به فردش در مسحور کردن تماشاگر بوده است.
از زمانی که قطار بر روی پرده سینما وارد ایستگاه شد و برخی تماشاگران، هراسان از صندلی خود گریختند، تا به امروز که هر ساله شاهد دهها اثر خیال انگیز و خلاقانه با جلوههای بصری و صوتی پیشرفتهتر ازقبل هستیم، این عامل هچنان نقش خود را در جذب تماشاگر به سالنهای سینما حفظ کرده است.
قدرت مسحور کنندگی تماشاگر مشخصه ای است که به دلایل گوناگون همواره در سینمای ایران مغفول مانده است. اما مجیدی با این اثر خود طلسم را شکسته و به خوبی، چشم، گوش و ذهن تماشاگر داخل سالن را به تسخیر خود در آورده و او را از روی صندلی به دنیایی شگفت انگیز و بدیع میبرد.
این مهم میسر نمیشد مگر با استعداد خارق العاده مجیدی در خلق تصاویر شاعرانه و استفاده ازحرفهایترین عوامل فنی سینمای جهان. در واقع با آنکه در این فیلم سه ساعته روایت بارها از ریتم میافتد، اما خلق این تصاویر مسحور کننده بر پرده، دوباره تماشاگر را به وجد آورده و به دنیای فیلم باز میگرداند.
موفقیت دیگر این اثر را میتوان رسیدن فیلمساز به هدفی دانست که خود از ابتدا آن را عامل انگیزش برای خلق اثر عنوان کرده است.
مجیدی که به عنوان یک معتقد مذهبی، از تصویر ارائه شده از محمد(ص) در رسانههای جهان آزرده شده بود، به دنبال ارائه تصویری جایگزین و مطلوب برآمد. او در این فیلم به خوبی موفق میشود محمد(ص) را به عنوان شمایلی قدیس، ربانی، صلح طلب و انسان دوست به تصویر بکشد.
تصویری که دستکم در مورد عیسی مسیح بارها از نقاشیهای قرون وسطا، تا دهها فیلم سینمایی سالیان اخیر تکرار شده است.
تصویری که به جرات میتوان گفت در مورد محمد(ص) بی سابقه است و حتی در فیلم نسبتاً خوب مصطفی عقاد اثری از آن یافت نمیشود. چرا که فیلم مصطفی عقاد، محمد(ص) را صرفاً رهبری کاریزماتیک در دل تاریخ میداند.
فیلم محمد(ص) مجیدی با نگاه به وضعیت آشفته فعلی و تنازعات دینی و فرهنگی امروز، آگاهانه از پیروان و باورمندان دیگر ادیان جهان دعوت میکند که از منظری دیگر به پیامبر اسلام بنگرند و به جای نزاع بر سر اختلافها، با تکیه براشتراکات با پیروان دین محمد (ص) از در صلح و دوستی بر آیند. صلحی مبارک و همیشگی!
همین که الازهر مصر و وهابیت سعودی تماشای این فیلم را تحریم کرده اند ارزش آن دو چندان خواهد بود.
پیشنهاد می کنم دوستان کتاب « محمد پیغمبری که از نو باید شناخت » اثر گئورگیو نویسنده رومانیایی با ترجمه ذبیح الله منصوری را مطالعه نمایند تا نقش ساموئل و وضعیت قریش و قبایل ده گانه آن ها را در مقطع ولادت پیامبر بدانند.