به روایت تقویم جهانی، بیستوسوم آگوست مقارن با یکم شهریور، روز جهانی یادآوری خریدوفروش برده و لغو آن است. فرهنگ ایرانی همواره یکی از منتقدان فرهنگ بردهداری در جهان بوده و برایناساس، در زبان فارسی، تنها واژهای که در معنای «برده» بهکار میرود، خود «برده» است.
با میرجلالالدین کزازی، استاد دانشگاه و پژوهشگر، گفتوگویی داشتهایم.
آیا میتوان در تاریخ ادبیات فارسی، به کشف فرهنگ ایرانی در برابر پدیده بردهداری پرداخت؟
سخن از بردگان در کهنترین سرودها و نوشتههای ادب پارسی آورده شده، اما آنچه در فرهنگ ایرانی و در پی آن، در ادب پارسی نمود و نشانی از آن نیست، ستودن بردهداری است. در تاریخ و فرهنگ ایران هرگز برده چونان کالا پذیرفته نشده است. به سخن دیگر، آدمیان در ایرانزمین، آنچنان ارجمند بودهاند که ایرانیان هرگز آنان را چونان بردگان در بازار به فروش نمیرسانیدهاند. یکی از سرافرازشهای ما ایرانیان این است که مانند بسیاری دیگری از مردمان جهان، بردهداری و بردهفروشی را چونان نهادی پذیرفته بهکار نگرفتهایم.
به نظر میرسد که ما از واژه برده و معادلهای آن در زبان فارسی کم استفاده نکردهایم؟
برده در فرهنگ و تاریخ ایران اگر روزگاری کاربرد داشته، هنجاری بوده است که از دیگر مردمان و فرهنگها به ایران آورده شده است، مانند پارهای دیگر از هنجارهای نکوهیده و ناپسند که ما در پارهای روزگاران در ایران میبینیم. اما بههرروی، چون این پدیده در سرزمینهای دیگر بوده، بازتابی در سخن پارسی داشته است. در داستانی که میسرودهاند یا دیگر کالبدهای ادب پارسی از برده سخن رفته است اما نکته نغز، این است که در زبان پارسی، تنها واژهای که بهروشنی گویای کسی است که چونان کالا خریدوفروش میشود واژه «برده» است. واژگان دیگر اگر کاربرد یافتهاند، یا از زبانهای دیگر به این زبان راه یافتهاند یا به درست این معنا را نشان نمیدهند. حتی واژه «بنده» که گاهی در معنی «برده» بهکار برده شده، در بن، بدین معنی نیست. «بنده» یعنی کسانی که خدایترس هستند و بنده خدای شمرده میشوند. این واژه از «بند» برآمده است و معنای بنده در معنی دربند و به معنای برده نیست! یا واژه «کنیز» که در معنای برده زن بهکار برده میشود، در بن معنای دیگری دارد؛ کنیز از همان ریشهای برآمده است که واژه زن از آن به یادگار مانده است. واژگان دیگری چونان «فرمانبر»، «فرمانبردار»، «پرستنده»، «پرستار» و... همه واژگانی هستند که در کاربرد و معنا با «برده» یکسان نیستند.
با این حساب آیا میتوان گفت، اصلیترین ابزار ایرانیها برای مقابله با بردهداری، زبان فارسی بوده است؟
راست است آنچه شما گفتید، بهدرست بههمین نکته بازمیگردد که بردهداری در ایرانزمین به آنسان که گفته شد، نهادی هنجاری و پایدار، اقتصادی و فرهنگی نبوده است، آنچنان که در روم باستان یکی از بنیادهای شهرآیینی رومی، بردهداری شمرده میشده است. پس اگر برای این پدیده اجتماعی و اقتصادی تنها میتوان یک واژه را در زبانهای ایرانی سراغ گرفت، برهانی است بر اینکه ایرانیها بردهدار و بردهفروش نبودهاند.
امروز چطور؟ آیا فرهنگ و زبان فارسی باز هم میتواند با نمودهای بردهداری نوین مقابله کند؟
این پدیده بسیار اندوهبار و دریغانگیزی است که ما میبینیم، بردهداری دیگر بار در پارهای از کشورها روایی یافته است. خوشبختانه این پدیده آنچنان در بسیاری از کشورهای جهان ناپسند و نکوهیده و برناتافتنی است که در این کشورها بردهداری نو بهگونهای پوشیده و نهانی انجام میگیرد. با این همه در آن کشورها این کار بیکیفر نمیماند اما در اندکی از کشورها میبینیم که بهتازگی آشکارا به بردهداری و بردهفروشی روی میآورند. البته تنها در کشورهایی که جنگزده و آشفته و بیسامانند این پدیده امکان پیدایی میتواند داشت ولی از آنجا که فرهنگ و منش جهانی -به ویژه- این پدیده را برنمیتابد، میاندیشم که زمان اینگونه بردهداری برهنه و آشکار کوتاه خواهد بود.