مردی که زن مورد علاقهاش را بعد از مشاجره به قتل رسانده بود، محاکمه شد. به گزارش خبرنگار ما، هرچند متهم بعد از درگیری مرگبار با اورژانس تماس گرفت تا قربانی را نجات دهد اما ضربهای که به زن جوان وارد شده بود قبل از حضور تکنیسینهای اورژانس جانش را گرفت.
نماینده دادستان در ابتدای جلسه رسیدگی به این پرونده که صبح دیروز در شعبه چهار دادگاه کیفری شماره یک استان تهران برگزار شد، در توضیح کیفرخواست گفت: متهم که سیامک نام دارد و بهگفته خودش آشنایی قبلی با مقتول داشته بعد از اینکه با مینا رابطه برقرار کرد با واردکردن ضربهای او را به عقب پرت کرد و اصابت سر مقتول به دیوار باعث مرگ او شد. نماینده دادستان ادامه داد: با توجه به مرگ مقتول متهم بلافاصله بازداشت شد و جزئیات قتل را نیز شرح داد. لازم به ذکر است مقتول سه فرزند و والدین دارد که هرچند در ابتدا شکایتی به خاطر قتل مینا مطرح کردند اما متهم موفق به جلب رضایت آنها شده و به این ترتیب بهعنوان نماینده دادستان تهران خواستار رسیدگی به این پرونده با شکایت دادستان از جنبه عمومی جرم هستم.
سپس متهم در جایگاه حاضر شد. او اتهام قتل را قبول کرد و گفت: سالها بود که مینا را میشناختم. ما در یک محل زندگی کرده و بزرگ شده بودیم، به او علاقه داشتم اما ارتباطی بین ما نبود. حتی صحبت هم نمیکردیم تا اینکه متوجه شدم مینا ازدواج کرده است و بعد از آن دیگر پیگیر مینا نبودم تا اینکه بعد از چند سال بهطور اتفاقی دوباره او را دیدم. برایم توضیح داد زمانی که با شوهرش زندگی میکرد صاحب سه فرزند شد اما بهدلیل اختلافاتی که با هم داشتند از او جدا شده است. مینا وضعیت خوبی نداشت، میگفت پول ندارد و مشکلات زیادی دارد عشق جوانی دوباره سراغم آمده بود. وقتی از من پول خواست دلم نیامد به او بگویم پول نمیدهم. ٢٠٠ هزار تومانی را که خواسته بود دادم.
بعد از آن گاهی مینا را میدیدم. با هم دوست شده بودیم، بعد فهمیدم او زنی نیست که نسبت به من وفادار بماند چون متوجه شده بودم با کسی دیگر هم رابطه دارد و در مورد این موضوع از دوستانم شنیده بودم، هرچند آنها نمیدانستند رابطه من و مینا چطور است. این مسئله ناراحتم کرد؛ با او تماس گرفتم و خواستم ٢٠٠ هزار تومانی را که قرض گرفته بود برگرداند. چند بار گفت به او فرصت بدهم چون دستش خالی است اما در نهایت گفت پولی ندارد به من بدهد. متهم ادامه داد: میدانستم مینا با خانواده هم رابطه خوبی ندارد؛ چند بار از آنها پیش من گلایه کرده و گفته بود چه مشکلاتی دارد و خانوادهاش او را طرد کردهاند. تا اینکه متوجه شدم جایی برای ماندن ندارد و هرچند روز در خانه یکنفر میماند و هر بار که مشتریانش به سراغش میروند، چند روزی هم در خانه آنها میماند. وقتی دیدم وضعیتش اینطور است به او گفتم حاضرم او را در خانهام نگه دارم. دیگر پول را هم از او نمیخواستم. قبول کرد و به خانه من آمد و گفت میخواهد نزد من بماند چند روزی هم بود و در این مدت با هم رابطه داشتیم.
یک شب سر مسئلهای با هم جروبحث کردیم. مینا مثل آدمهای عادی رفتار نمیکرد و خواستههایی از من داشت که نمیتوانستم برآوردهاش کنم. خیلی عصبی شدم. هلش دادم سرش به دیوار برخورد کرد و به زمین افتاد. بلافاصله جلو رفتم و سعی کردم کمکش کنم؛ حالش خیلی بد بود یکدفعه صورتش سفید شد و از سرش خون آمد. من هم با اورژانس تماس گرفتم، چند دقیقه بعد مأموران اورژانس آمدند ولی آنها هم نتوانستند کاری کنند و بعد از اینکه معاینهاش کردند به من گفتند او جانش را ازدست داده و باید با پلیس هماهنگ شود. بعد هم دستگیر شدم.
سیامک در ادامه گفت: چهار سال است که در زندان هستم و خیلی عذاب میکشم. من مینا را دوست داشتم هیچ وقت هم به کشتنش فکر نمیکردم. اگر میخواستم او را بکشم، وقتی حالش بد شد به اورژانس خبر نمیدادم. در این مدت که زندان بودم بارها و بارها به خوابم آمد و با وحشت از خواب پریدم، عذاب وجدانی که دارم هیچوقت من را رها نخواهد کرد و برای همیشه در این سختی خواهم ماند. او در مورد اینکه چطور توانست رضایت اولیای دم را جلب کند، گفت: خانوادهام خیلی کمکم کردند و زمانی که بچهها و خانواده مینا مطمئن شدند عمدی در کار نبوده و قصد من هم کشتن فرزند آنها نبود، قبول کردند رضایت بدهند و از قصاص گذشت کردند. من خیلی پشیمان هستم و درخواست دارم با توجه به اینکه نزدیک به چهارسالونیم است در زندان هستم، در مجازاتم بهلحاظ جنبه عمومی جرم تخفیف دهید.
هیأت قضات شعبه چهار با پایان جلسه رسیدگی برای صدور رأی وارد شور شدند و متهم را به چهارسالونیم حبس بهلحاظ جنبه عمومی جرم و صد ضربه شلاق محکوم کردند.