طلاق با شیب تندی در ایران رو به افزایش است. آمار مربوط به کاهش یا افزایش طلاق در ایران اغلب سالانه اعلام میشود اما سازمان ثبت احوال حالا آمار تازهای و بررسی نقطه به نقطه آمار طلاق در بهار امسال با بهار پارسال را اعلام کرده است. آماری که نشان میدهد طلاق در بهار امسال نسبت به زمان مشابه در سال قبل ١٧,٥درصد افزایش یافته است.
طلاق و افزایش جدایی در ایران در دهه اخیر چنان فراگیر شده که همه درباره آن حرف میزنند؛ مسئولان سازمانهای دولتی، جامعهشناسان و آسیبشناسان اجتماعی، ائمه جمعه و روحانیون و البته مردم. در دیدارهای روزمره، دورهمیهای خانوادگی و هر جایی که فرصتی برای احوالپرسی از دوستان و آشنایان هست، خبری از طلاق هم هست. طلاق دوستان دور، دوستان نزدیک، اهل فامیل و همسایهها. آنها ازدواج میکنند اما زندگیشان دیری نمیپاید و مهر طلاق روی شناسنامههایشان میخورد.
در شبکه دوستان و آشنایان اکثریت ایرانیان، افرادی هستند که یک یا چندسال پس از ازدواج، حتی پس از ازدواجهای عاشقانه دچار اختلافات و طلاق عاطفی شده و دست آخر به طلاق رسیدهاند. جامعهشناسان به دنبال پیدا کردن علل و عواملی هستند که زندگی خانوادگی در ایران را تحتتأثیر قرار داده و مردم هم میپرسند چه اتفاقی در جامعه افتاده و خانواده به چه سمتی میرود؟
افزایش ١٧,٥درصدی طلاق در بهار امسالآمار طلاق در ایران جزو آمارهایی است که هنوز اعلام آنها جزو خطقرمزهای اجتماعی نیست و سازمانهای مسئول در این حوزه چه سازمان ثبت اسناد و املاک و چه سازمان ثبت احوال آمار دقیق طلاق را اعلام میکنند و حتی در سایت این سازمانها آمار طلاق به صورت لحظهای و آنلاین اعلام میشود.
سازمان ثبت احوال دیروز آمار جدیدی را درباره تولدها، ازدواجها و مرگومیر در ایران اعلام کرد. براساس گزارش سازمان ثبت احوال و به نقل از مهر آمار ولادت، وفات، ازدواج و طلاق در سه ماهه اول امسال با افزایش مواجه بوده به طوری که این وقایع به ترتیب ۴.۹درصد، ۳.۴ درصد، ۹.۷درصد و ۱۷.۵درصد رشد داشته است. طبق آمارهای موجود در سه ماهه اول، ۱۹۰هزار و ۷۲۱ واقعه ازدواج به ثبت رسيده كه نسبت به مـدت مشـابه سال قبـل ۹.۷درصد افـزايش داشته است.
در سه ماهه اول سال ۱۳۹۴ بيشترين ازدواج ثبت شده مردان در گروه سني ۲٩-۲٥ ساله به تعداد ۷۱هزار و ۴۶۱ نفر بوده است. همچنین بيشترين ازدواج ثبت شده زنان در گروه سني ۲٤-۲٠ ساله با رقم ٥٩هزارو ٣٧٦ نفر بوده است.
در این مدت بيشترين تركيب ازدواج ثبت شده، مربوط به تركيب سني مردان گروه سني ۲٤-۲٠ ساله با زنـان ۱۹- ۱۵ ساله بوده كه تعداد آن برابر با ۲۸هزار و ۹۳۵ واقعه است. همچنین ۳۹هزار و ۹۸۱ واقعه طلاق طی سه ماه امسال به ثبت رسيده است كه نسبت بـه مـدت مشـابه سال قبـل ۱۷.۵درصد افـزايش داشته است. بيشترين طلاق ثبت شده مردان در گروه سني ۲٩-۲٥ ساله با ۹هزار و ۸۵۵ واقعه بوده و بيشترين طلاق ثبت شده زنان نیز در گروه سني ۲٩-۲٥ ساله با ۹هزار و ۳۹۴ واقعه بوده است. در سهماهه اول سال جاری بيشترين تركيب طلاق ثبت شده، مربوط به تركيب سني مردان ۳٤-۳٠ ساله با زنان ۲٩-۲٥ سـاله بوده كه تعداد آن برابر با ۴هزار و ۳۲ واقعه است.
آنطور که آمار سازمان ثبت احوال نشان داده در سه ماهه اول امسال ایرانیها ٩,٧درصد بیشتری از سه ماهه اول پارسال ازدواج کردند اما ١٧.٥درصد بیشتر از سال قبل هم طلاق گرفتهاند.
چرا آمار طلاق رو به افزایش است؟درباره اینکه چرا طلاق گریبان خانوادههای ایرانی را گرفته است و اینچنین شتابان و با سرعت پیش میرود، پاسخ قطعی وجود ندارد. شماری از جامعهشناسان و افرادی که در زمینه شناخت خانواده و مسائل آن کار میکنند، مسائل اقتصادی را از عوامل موثر بر کاهش ازدواج و همچنین افزایش طلاق میدانند و در کنار آن عوامل دیگری چون اعتیاد و بیکاری و همچنین مسائل و مشکلات مربوط به روابط زناشویی زوجین مطرح میشود. این عوامل اما از نگاه شمار دیگری از جامعهشناسان اگرچه میتواند موجب طلاق شود اما روی ماجراست و آنچه که در عمل موجب روند افزایشی طلاق در ایران شده برآمده از تغییرات اجتماعی بنیادیتری در لایههای عمیقتر زندگی اجتماعی است.
از نگاه «سعید معیدفر»، جامعهشناس افزایش طلاق در ایران تحتتأثیر مجموعهای از عوامل است که در دوره معاصر بهطور همزمان رخدادهاند و هر یک در جای خود بهطور مستقل یا همراه با عوامل دیگری یکی از زوجین یا هر دو آنها را به سمت طلاق و پایان دادن به زندگی مشترک سوق داده است. «افزایش آگاهی زنان»، به گفته این جامعهشناس یکی از عواملی است که در افزایش طلاقها در ایران موثر بوده است چراکه «زنان آگاهی بیشتری پیدا کردهاند و اغلب تحصیلکرده هستند. این افزایش آگاهیها با آن نگاه سنتی که همچنان در میان اکثریت مردان ایرانی با شدت و ضعفهایی وجود دارد در تضاد قرار میگیرد، درواقع جامعه و مردان ایران آمادگی پذیرش و مواجهه با این تغییرات را نداشتهاند و از سوی دیگر زنان امروزی هم صبر و تحمل زنان گذشته را ندارند و اگر تحت ظلم یا اجحاف قرارگیرند به هر قیمتی زندگی مشترک را حفظ نمیکنند، کما اینکه زنان در گذشته چنین میکردند.»
به اعتقاد او، اگرچه اعلام آمار طلاق در ایران اغلب برای همه نگرانکننده است و به آن بهعنوان یک آسیب اجتماعی نگاه میکنند اما بهطورکلی نباید به بهانه ضرورت حفظ خانواده، جلوی طلاق را گرفت، بلکه باید برای کاهش و پیشگیری از آن اقدام کرد چرا که پایین بودن آمار طلاق در جامعهای الزاما به این معنا نیست که آن جامعه سلامت است بلکه تداوم ازدواجهایی که در آنها رابطه عاطفی دو نفر به پایان رسیده میتواند پوستهای بیرونی بر مجموعهای از آسیبهای درونی باشد که به مراتب خطرناکتر از طلاق است. خیانت و رواج روابط موازی زوجین با افرادی غیرهمسرانشان، همزمان با زندگی مشترک، تنها یکی از پیامدهای ادامه ازدواجهای شکست خورده است.
معیدفر، در بخش دیگری از حرفهایش از تلقی نادرست دیگری درباره طلاق میگوید: «اینکه میگویند اگر روند طلاق گرفتن در ایران سختتر شود از تعداد مخاطبان بهویژه افرادی که با طلاق توافقی ازدواج میکنند، کاسته میشود ، برداشت و نتیجهگیری درستی نیست چرا که سختشدن فرآیند طلاق به مجموعهای از آسیبهای اجتماعی بیشتر مانند خیانت و در اوج آن همسرکشی منجر میشود.» نکته کلیدی که جامعهشناسان در ارتباط با موضوع طلاق در ایران به آن اشاره میکنند، مواجهه با واقعیت طلاق بهعنوان یک اتفاق در طول زندگی مشترک افراد و درواقع نگاه واقعبینانه به این پدیده و اصلاح فرهنگ جامعه در مواجهه با پدیده طلاق است: «به این معنا که افراد بپذیرند که طلاق یک اتفاق در مسیر زندگی آنها بوده اما به معنای نقطه پایان برای زندگی مشترک نیست.» به این ترتیب افراد میتوانند پس از طلاق زندگی مشترک دیگری را تجربه کنند. درحال حاضر افراد پس از یک بار تجربه طلاق با پیامدهای اجتماعی مثل برچسب«مطلقه» مواجه هستند و از سوی دیگر میل به ازدواج گریزی در آنها به وجود میآید و نتیجهگیریشان این است که اگر شکست خوردهاند به دلیل ازدواج بوده و به همین دلیل تنها زیستی و تجرد را انتخاب میکنند.
«باقر ساروخانی»، جامعهشناس در تحلیل موضوع طلاق در ایران، جامعه پراگماتیست (یا عملگرا) را معرفی کرده و میگوید: «میزان طلاق کم، لزوما نشانه سلامت آن جامعه نیست. برای مثال در زمان قاجار میزان طلاق و جدایی خیلی پایین بود، چرا که زنان به «شروع زندگی با لباس سفید و پایان زندگی با کفن سفید» باور داشتند. در نتیجه افراد خود را مجبور به تحمل زندگی مشترک میکردند. جامعه پراگماتیست، جامعهای است که در آن انسان به تعریف تازهای از زندگی رسیده است. در این جامعه افراد بر این باورند که زندگی بازگشتپذیر و تکرارپذیر نیست و باید از آن استفاده کرد و لذت برد، در نتیجه هنگامی که الزامی به ماندن در یک خانواده وجود ندارد، فرد باید خانواده خود را تغییر دهد تا به خانوادهای برسد که نیازهایش در آن بهطور کامل ارضا شود.»
آمار ازدواج مجدد پس از طلاق برای زنان و مردان در ایران یکسان نیست. براساس آماری که چندی پیش در همین زمینه توسط «مرتضی باقری»، قائم مقام وزیر کشور در امور فرهنگی اعلام شد نتایج یک تحقیق نشان میدهد ٩٠درصد زنان پس از طلاق دیگر ازدواج نمیکنند درحالیکه این آمار برای مردان ١٠درصد است و ٩٠درصد آنها پس از طلاق دوباره ازدواج میکنند.
افزایش طلاق به معنای فروپاشی خانواده است؟بیش از دو دهه است که طلاق در ایران شدت گرفته و روند افزایشی آن برای خیلیها نگرانکننده است، از جامعهشناسان گرفته تا سازمانهای دولتی اجتماعی. سازمان ثبت احوال، دو ماه پیش هم آماری اعلام کرد که نشان میداد هر ساعت ١٩ طلاق در ایران ثبت میشود. انتشار این خبرها بر نگرانیها درباره وضع حال و آینده خانواده در ایران افزوده است و کم نیستند افرادی که روند افزایشی طلاق در ایران را نشانهای دال بر «فروپاشی خانواده» میدانند. اما آیا خانواده در ایران رو به فروپاشی است؟
جامعهشناسان دراینباره و در پاسخ به این پرسش با احتیاط بسیار زیاد صحبت میکنند و میگویند افزایش آمار طلاق در جامعه الزاما به معنای فروپاشی نهاد خانواده نیست. یکی از آنها «حمیدرضا جلاییپور»، جامعهشناس و استاد دانشگاه تهران است که چند ماه پیش در نشستی تخصصی که در موسسه رحمان برگزار شده بود، ادعای فروپاشی خانواده در ایران را به چالش کشید و مورد انتقاد قرار داد.
به گفته او: «برخی روانشناسان و جامعهشناسان معتقدند که در جامعه ما خانواده درحال فروپاشی است و از این بابت نگران هستند اما به نظر من محکمترین نهاد در جامعه کنونی خانواده است و به نظر من فروپاشی یک حرف تند است.» جلاییپور به نتایج تحقیقاتی که با کمک ١٥ دانشجوی دکترا روی ٣٠٠ خانواده انجام داده، استناد و تأکید کرد: «نتایج نشان میدهد هنوز نهاد خانواده در ایران قوی است.»
از نگاه معیدفر هم افزایش آمار طلاق بیش از آنکه نگرانکننده باشد از تغییرات اجتماعی در ایران خبر میدهد و شیب تند طلاق در ایران به دلیل شرایط خاص اجتماعی این مقطع زمانی است و به این معنی نیست که این روند آنقدر ادامه پیدا میکند که اصولا نهاد خانواده به کلی در ایران فرو پاشیده شود.
او میگوید: « خانواده ما هم مثل جامعه ما درحال گذار از یک وضع به وضع دیگری است و افزایش آمار طلاق هم ناشی از همین تغییرات است. وضع قبلی خانواده تابع ارزشها، قوانین و مقررات و عرف اجتماعی بوده است اما خانوادهای که حالا افق خودش را نشان میدهد مولفههایش تغییر کرده است. برای مثال روابط بین طرفین در خانواده از شکل روابط یکسویه که در گذشته از طرف مرد به سمت زن بوده تغییر کرده و نظم جدید زندگی خانوادگی را دو سویه میبیند و براساس عقلانیت و اخلاق و حفظ حقوق متقابل تعریف میکند.»
به گفته معیدفر، تغییرات اجتماعی در جوامع پیچیدهاند. بخشی از این فرآیند را میتوان با توجه به تجربههای مشابه جوامع دیگر و همچنین نظریههای آزموده شده و تکرارپذیر پیشبینی کرد اما کسی به قطعیت نمیتواند بگوید چون آمار طلاق افزایش یافته پس خانواده در ایران دچار فروپاشی شده است و این یک تحلیل و برداشت سادهانگارانه از اصل موضوع است.