خیلی وقت است که بحث ازدواج کردن یا نکردن دختران پای ثابت سریالها، فیلمها، جوکها و صفحات مجازی شده؛ اصلا به قول برخی نمک فیلمهای طنز دختر یا دخترانی هستند که به قول مردم کوچه و بازار «ترشیده»اند و حسرت شوهر کردن به دلشان مانده و حاضرند با هر مردی ولو کور و کچل و بیکار و بیعار و ... ازدواج کنند.
روزنامه آفتاب یزد با این مقدمه، نوشت: از زیبا در سریال شمعدونی و فریده سریال بزنگاه تا سوسن مجموعه خوب، بد، زشت، مهرنوش سریال همه چیز آنجاست و ...، هرکدام به نوعی یا در تکاپوی یافتن همسر بودند یا حاضر بودند تحت هر شرایطی ازدواج کنند؛ حال یا با مردی همسن و سال پدرشان یا با یک مجرم ... . از فضای مجازی و سایتها و پیامهایی حاوی این موضوع نیز نگوییم بهتر است که گاه آنچنان دختران و مادران نسل آینده را به تمسخر میگیرند و میکوبند که گویی دختران در خیابانها برای یافتن همسر صف کشیدهاند؛ دخترانی که در واقعیت از زمین تا آسمان با فیلمها و سریالها و باورهای بیمارگونه عدهای فاصله دارند.
هرچند این افکار بیمارگونه نیز تقصیری ندارند وقتی خوراک فکریشان از منابع بیمار و قصد و غرضدار تامین میشود؛ منابعی که گاه در خفا دختران ایرانزمین را به تمسخر میکشانند و گاه آنچنان علنی و مستقیم که داد مردان و جامعه مردسالار را بلند میکنند.
تا دیروز اگر موضوع کم شدن ازدواج در دختران تنها در سریالها و فیلمها و پیامها رخ مینمایاند، به لطف برنامه تصنعی ماه عسل، حالا مجری رو به دوربینی که چند میلیون مخاطب داخلی و خارجی دارد آن هم در یک برنامه زنده صراحتاً به میهمان تلفنی که خانم مجردی است، میگوید: «خانم شوهر نیستا ... به خدا ...». علیخانی در جای دیگری میگوید: «تا زمانی که خواستگار ندارند، میگویند چرا خواستگار نمیاد وقتی هم خواستگار میآید ادا درمیارن».
اظهاراتی که در یک برنامه زنده تلویزیونی کاری بیشک به دور از اخلاق و اصول حرفهای مجریگری است. جالب آنکه فیدبک این اظهارات آن هم از سوی مردان در صفحات و سایتهای اجتماعی بیش از آنکه تأیید اظهارات علیخانی باشد در نقد گفتههای وی بود. هرچند این اتفاق مسبوق به سابقه بوده و چندی پیش نیز یک روحانی مشهور تلویزیونی خطاب به دختران جوان گفته بود: «خواستگار میآید قبول کنید، فردا شوهر نیست!»
اما فارغ از بحث برنامه ماه عسل و توهین صریح مجری برنامه به دختران و البته راضی نشدن ایشان برای عذرخواهی، آنچه در این میان بیشتر قابل تامل است بیشتر شدن موج هجمه به دخترانی است که آمار تجردشان نقل محافل و مجالس شده و در این میان هم عدهای با برچسب زدن به این دختران سوژه سریالها و جوکها را فراهم کردهاند؛ موضوعی که به اعتقاد بسیاری از جامعهشناسان در جوامع مردسالارانه امری عادی است آن هم در شرایطی که زنان در آن جوامع با وجود موانع و مشکلات بسیار سعی دارند خود را از قالب «منزل»، «ضعیفه» و ... جدا کرده و به زنانی در قد و قامت مردان تبدیل کنند.
نگاهی گذرا به وضعیت جامعه نشان میدهد ازدواج نکردن تنها مختص دختران نیست و چه بسا پسران بیشماری که آرزوی سروسامان گرفتن دارند اما موانع اقتصادی دست و پای آنان را محکم بسته است و کم نیستند پسرانی که پشت در باغ ازدواج به انتظار نشستهاند. همچنین میل زنان برای دستیابی به مدارج بالای تحصیلی و بازار اشتغال نشان میدهد جز عده معدودی از دختران که تمایلی به درس و اشتغال ندارند، ازدواج برای مابقی در اولویت دوم و سوم قرار دارد. پس ازدواج نکردن زنان البته که نبود مردانی معقول در نقش همسر است اما مهمتر از آن موضوعاتی است که عدهای چشم روی آن بستهاند. اما به راستی علت این هجمه به زنان برای چیست؟
افسر افشارنادری، جامعهشناس خانواده و زنان، درباره علل این موضوع که چرا نگاهها در جامعه تنها به سوی دختران مجرد است نه پسران؟ به آفتاب یزد گفت: تاکیدی که بر هر تغییر عامل فرهنگی در جامعه میشود از طریق تغییرات ادبیاتی صورت میگیرد به عبارت دیگر زمانی که قرار است تغییر فرهنگی در جامعه رخ دهد ابتدا سعی میشود ادبیات آن را در جامعه جا بیندازند سپس روی آن ادبیات مانور دهند درست مثل این ادبیات که دختران ترشیده شدهاند یا شوهر نیست.
وی در بیان عوامل باب شدن چنین ادبیاتی در جامعه اظهار کرد: یکی از اهداف رایج شدن این ادبیات از سوی مردانی است که میخواهند اینگونه القا کنند که زنان همواره به دنبال مردان هستند نه مردان به دنبال زنان. در حالی که در واقعیت اینگونه نیست. عدهای از مردان هم که قوه مردسالارانه در آنها قویتر است چون تاب نمیآورند شاهد پیشرفت زنان در جامعه باشند به این ادبیات روی آوردهاند. اینکه زنان امروز ما در حال پیشرفتاند بر کسی پوشیده نیست و این موضوع برای برخی مردان سنگین است.
این جامعهشناس تاکید میکند: در این میان عدهای از مردان نیز قصد دارند با به راه انداختن این ادبیات و القای این موضوع به دختران در قدم بعدی به اهداف خود برسند از جمله ازدواج مردان سن بالا یا مطلقه با دختران مجرد به این بهانه که این دختر دیگر ترشیده شده و زمان ازدواجش گذشته است.
افشارنادری با تاکید بر اینکه پس پشت این ادبیات مقاصدی نهفته است، ادامه داد: این الفاظ نشانگان زبانی در جامعه است که در پشت آنها معانیای در جریان است که هدف جا افتادن آنها در جامعه است و این اتفاق بیشتر در جوامع مردسالار دیده می شود. ما در مقابل دختران مجرد، پسران مجردی هم داریم که میتوان آنان را هم ترشیده لقب داد اما زنان هدفی در استفاده از این ادبیات ندارند تا با رواج این الفاظ به هدفشان برسند.
وی با بیان اینکه در این میان زنان و دختران هم نباید حساسیت خاصی به این ادبیات نشان دهند، اظهار کرد: چه اشکالی دارد زنان هم به مردان مجرد بگویند پیرپسر یا ترشیده؟! کافی است شما به مرد مجردی بگویید ترشیده، میبینید چگونه از کوره درمیرود! اگر این لفظ بد است، پس کسی حق ندارد آن را درباره زنان به کار ببرد و اگر بد نیست پس مردی حق اعتراض ندارد.
این جامعهشناس در بیان راهکار این موضوع نیز گفت: باید برای خلاصی از شر چنین ادبیات زنندهای به گفتمان اجتماعی متوسل شد تا آرام آرام زننده بودن این ادبیات به جامعه تفهیم شود و سپس باور مردان و زنان به این سمت برود که ازدواج کردن یا نکردن یک انتخاب است و خوشبختی لزوما این نیست که افراد ازدواج کنند.
وی تاکید کرد: البته خوشبختانه این باور در بین برخی زنان و مردان ما وجود دارد و ترجیح میدهند در سنین بالا و بعد از پایان تحصیل ازدواج کنند.
فرد ممکنه در 15 سالگی ازدواج کنه و زندگی موفقی داشته باشه یا در 40 سالگی ازدواج کنه و موفق باشه!
تعیین بازه زمانی برای این موضوع خنده داره.
اینکه خانمها با توجه به تحصیلات و یا شغل و درامدی که دیگران به هر نوع ازدواجی تن ندن و به دنبال رسیدن به فردی نزدیک به معیار های خودشون باشن یک موضوع کاملا خوشحال کننده هست.
اما...
اما مشکل از جایی شروع میشه که این معیارها نه بر اساس علایق شخصی بلکه بر اساس ارزش های مادی اجتماعی و فرهنگ اطرافیان تغییر شکل پیدا می کنه
یعنی به عنوان مثال یک دختری که میشناختم تحت تاثیر فرهنگ اطرافیان دنبال قبولی در دکترا بود در حالی که کوچکترین روحیه پژوهشگری درش نبود و عملا از کارهای تحقیقاتی فراری بود
همین فرد بر اساس فرهنگ اطرافیان و محیط خواستگار دارای دکترا رو دارای معیار مناسب می دونه و البته مهریه سنگین و هزینه های بالا برای عروسی و...
نکته مهم اینه که ایا این معیارها واقعا از علاقه شخصی دختر هست؟ یا تنها با توجه به رفتار و نحوه ازدواج اطرافیان معیارهای این دختر شکل می گیره؟
سن و معیار ازدواج کاملا وابسته به فرد هست اما متاسفانه میشه گفت تمامی دخترها تحت تاثیر فرهنگ اطرافیانشون معیارها رو تعیین می کنن والا چیزی به اسم مهریه خرید طلا تالار جهیزیه و... چطور ممکنه بخشی از یک معیار ازدواج باشه
---------------
وقت گذاشتم منتشر کن
ضمناً فرق پيرپسر با پيردختر اينه كه اولي نخواسته ازدواج كنه ولي دومي شايد ميخواسته و به قول خودش گزينه مناسبي پيدا نكرده! حالا اين گزينه مناسب از نظر ايشون چه شرايطي بايد داشته باشه اون بماند...