فرارو- بدنهای تکهتکه، بازوان بزرگ و عضلانی، شکمی پهن و ماهیچهای و قدی بلند؛ اینها اینروزها معیارهای زیبایی و ایدهآلهایی بدنی برای بسیاری از مردان جوان است. ایدهآلی که همانندش را در تصاویر ورزشکاران خارجی و یا برخی بازیگران هالیوودی میبینیم. ایدهآلی که برای رسیدنِ به آن یا باید شبانهروز کار و تمرین کرد و یا از یک راه ساده میانبر زد؛ راهیکه به خوردن داروها و مکملها ختم میشود.
به گزارش فرارو، مکملهای ورزشی که در برخی از باشگاههای بدنسازی نیز توصیه میشود، این روزها طرفداران زیادی دارد. آنقدری که دیگر اصل و تقلبی آن را نمیتوان از یکدیگر تشخیص داد. استقبال از این داروها بهجایی رسیده که چندیپیش رئیس پلیس فضای تولید و تبادل اطلاعات تهران بزرگ از کشف 14 هزار و 940 قلم مکملهای ورزشی غیرمجاز خبر داد.
از ضرر و زیانهای مصرف این مکملها که بگذریم، به نکته مهمتری میرسیم، و آن اینکه چرا داشتن بدنی ورزیده و در اصطلاح عام "گلدانی" تا این حد پرطرفدار است و چه معیارهای اجتماعی به این خواسته دامن میزنند. در این رابطه با فاطمه سیارپور –انسانشناس، کارشناس بدن و فرهنگ و عضو شورای مرکزی انسانشناسی و فرهنگ- گفتگو کردیم. به اعتقاد او ارتباطی قوی میان استفاده از این داروها برای رسیدن به بدن مطلوب، تولید، سرمایهداری و زیبایی برقرار است.
فاطمه سیارپور در گفتگو با فرارو گفت: در ابتدا باید گفت بحث علمی بر سر بدن مناقشه برانگیز است و این مسئلهای جهانی است. از یکسو بدن امری با تابوهای مذهبی و فردی است که در جای خود محل مناقشه است و از سوی دیگر امری پیچیده است زیرا در عین آن که ما با آن زندگی میکنیم و به آن به قدری نزدیک هستیم که حسش نمی کنیم و هویت خود را قبل از هر چیز از شکل بدن مان میگیریم، اما واقعیتی دور از دسترس است و این دوگانه کار را برای پژوهش سخت میکند. بنابراین در هر موضوعی که بخواهیم وارد شویم و بدن را بررسی کنیم مشکلاتی از این دست داریم و با وصفِ این بدیهی است که موضوع این مصاحبه هم از چنین چیزی مصون نباشد.
وی در ادامه و با حرکت از دیدگاهی انسانشناسی درباره بدن اظهار کرد: در این میان برای پاسخ به چنین پرسشهایی ما سراغ یکی از مفاهیم قدیمی در انسانشناسی میرویم که ابتدا توسط مارسل موس مطرح شد با عنوان "فنون کالبدی یا فنون بدن" و بعدها مورد استفاده شمار زیادی از پژوهشگران قرار گرفت. موس معتقد بود که بدن تحت یک سری الزامات فرهنگی از ابتدا قرار میگیرد و طی آن تربیت میشود و چگونگی رفتارش را کسب میکند. بنابراین ما در فرهنگهای مختلف، بدنهای مختلفی از نظر حرکات و سکنات و آداب و رسوم داریم. این مفهوم بعدها توسط ژان میشه در مقاله «طبقهبندی روشمند در فناوری فرهنگی» تشریح شد و او فنون بدنی را شامل دو بخش خودآگاه و ناخودآگاه دانست. در بخش ناخودآگاه فرد از کودکی فنونی را میآموزد و برای همیشه در خود درونی میکند مثل طرز خوابیدن، نشستن موقع غذا خوردن، سلام و احوالپرسی کردن و هزاران فنون دیگر که لازمه زیستن در شرایط جامعه است و کاملا به شکلی ناخودآگاه و اتوماتیک وار آنها را انجام میدهد. اما در بخش خودآگاه ما با تجلیاتی سروکار داریم که بیشتر جنبه زیبایی شناختی دارند و کالبد را به سمتی میبرند که بخواهند از آن استفاده زیباشناسانه بکنند. تصور ما این است که تربیت و پرورش اندام در بعد خودآگاهانه فنون بدنی قابل بررسی است.
نقش آموزش در درک بدن چیست؟
این انسانشناس به نقش آموزش در مبحث بدن اشاره کرده و در اینباره توضیح داد: از سوی دیگر محوریترین مسئله در هر دو بخش خودآگاه و ناخودآگاه، امر آموزش است زیرا به هر حال فنون بدنی اکتسابی است و نباید از نظر دور داشت که هر اکتسابی مستلزم نوعی آموزش است که باید اتفاق بیفتد تا منجر به رفتار یا تغییر رفتاری شود. به این جا که میرسیم باید بگوییم این آموزش چیست و از چه راههایی حاصل میشود؟
در پاسخ به این پرسش ابتدا بخش دوم را پاسخ میدهیم که بخش بزرگی از این آموزش امری است که در سایه عمومی شدن و دموکراتیزه شدن آموزش که امری متأخر و مربوط به دوران مدرن است از طریق رسانهها اتفاق میافتد که در نهایت نوعی الگوی ذهنی را برای مخاطبان بازتولید میکند. اما این که این آموزش چیست؟ به این معنی که ماهیت آن چه آموزش داده میشود چه چیزی است باید بگوییم از این جا به بعد با یکی از مهمترین ویژگیهای جهان مدرن و پیامد مهم اقتصادی آن یعنی اقتصاد سرمایه داری سروکار داریم که همان ساخت معیارهایی برای استاندارد کردن همه چیز به منظور مصرف بیشتر کالاهای تولید شده سرمایه داری، است.
در دوران ماقبل مدرن الگوی بدنی ورزیده با ماهیچههای حجیم و قدرتمند، چیزی بود که از خلال "کار و مصرف انرژی" پدید میآمد. مروزه اکتساب این بدن از طریق کار سنگین به ویژه کشاورزی امری نزدیک به محال است زیرا ما در یک دنیای شهریشده زندگی میکنیم که مشاغلمان نیاز به تحرک ندارند و این جا شروع مشکلاتی است که به جایگزینی دارو نسبت به منجر میشود.
تاثیر سرمایهداری بر ساخت زیبایی
عضور شورای مرکزی انسانشناسی و فرهنگ درباره نقش آموزش در شکلدهی بدن انسانی گفت: بهعبارتی باید معیارهایی برای زیبایی تولید شود که کالاها طبق آن تولید و طبق آن به فروش برسند. این ویژگی ما را به سمتی میبرد که گروهی از زمینهها را درگیر میکند که در صدر این زمینه هاعلم پزشکی و رسانهها، قرار دارند. بنابراین وقتی هدف جامعه این شود که هر چیزی که تولید میشود باید به فروش برسد میتوان اینطوری هم گفت که برای فروش بیشتر باید تولید بیشتر داشت و تولید را برای سود بیشتر استاندارد کرد و استانداردها را آن قدر تبلیغ کرد و گفت و شنید که به امری بدیهی و طبیعی بدل شوند. بنابراین در این جا گروهی از تولیدکنندگان کالا اعم از صنایع غذایی و دارویی نیز مانند تولیدکنندگان دیگر مثل صنایع پوشاک وارد عمل میشوند و به منظور سود بیشتر کالاهایی را با توجه هر چه کمتر و نزدیک به صفر (علیرغم ادعایی که در این زمینه دارند) به مصرفکنندگان تولید میکنند که یکی از پرخطرترینها همین مواد افزایش حجم و تغییر شکل ماهیچه و تبدیل کردن بدن به یک بدن به ظاهر ورزیده است.
وی در ادامه تصریح کرد: البته ساده اندیشی است فرض کنیم مردان جوان از عوارض منفی و غیرقابل بازگشت مصرف این داروها بر روی بدن و روان بی خبرند، ولی در عین تعجب میبینیم آنان (با توجه به آمارهای موجود) به مصرف بیش از حد آنها روی میآورند و در این میان باز به نظر ژان میشه برمیگردیم که این انتخاب مردان جوان یک عمل و انتخاب آگاهانه است که در بعد زیباییشناسی قابل تحلیل است.
بدن ورزیده امروز با بدن ورزیده دیروز چه تفاوتی دارد؟
سیارپور با مقایسه بدن استاندارد در زمان قدیم و زمان حال توضیح داد: اما باید بپرسیم این بدن ورزیده و ماهیچهای که در حال حاضر نوعی بدن استاندارد محسوب میشود، با بدن ورزیده و ماهیچهای دوران قبل تر (منظور دوران قبل از مدرنیته است) چه تفاوتی دارد که موجب دردسرهای زیادی شده در حالی که در دوران قبل افراد بدنهای ورزیده بیشتری داشتند و دچار این مشکلات نبودند؟ پاسخ ساده است، در دوران ماقبل مدرن الگوی بدنی ورزیده با ماهیچههای حجیم و قدرتمند، چیزی بود که از خلال "کار و مصرف انرژی" پدید میآمد.
فاطمه سیارپور درباره دلایل استفاده از داروهای بدنسازی در میان مردان جوان گفت: امروزه اکتساب این بدن از طریق کار سنگین به ویژه کشاورزی امری نزدیک به محال است زیرا ما در یک دنیای شهریشده زندگی میکنیم که مشاغلمان نیاز به تحرک ندارند و این جا شروع مشکلاتی است که به جایگزینی دارو نسبت به منجر میشود. از سوی دیگر تناقض مهم این است که افرادی به مصرف این داروها روی میآوردند که علاقمندان باشگاههای تناسب و پرورش اندام هستند؛ یعنی افراد علاقمند به تحرک و در عین حال مصرف کنندگان داروهای آسیب زا و خطرناک. پس در پاسخ به این تناقض چه باید گفت؟ به نظر میرسد علاوه بر اشاره به معیارهای زیبایی تبلیغشده برای داشتن کالبد زیبا از طریق رسانهها که شرح آن گفته شد، باید به این مورد نیز اشاره کنیم که رسیدن به آن معیارهای زیبا و داشتن کالبدهای بیعیب و نقص اگرچه میتواند از طریق ورزشکردن اتفاق بیفتد، اما نقش داروهای زیبایی پرورش اندام در نزد مصرف کنندگان نوعی کاتالیزور است که تصور میشود به این جریان کمک میکنند و اتفاقا نمیتوان منکر بود که این داروها نقش خود را به خوبی ایفا و بدن را بر اساس همان معیارها زیبا و قدرتمند میکنند.
وی ادامه داد: این دقیقا همان چیزی است که ما از این داروها خواسته ایم تا برای مان انجام دهند. واقع بینانه اگر نگاه کنیم میبینیم ما از این داروها درمان نخواستهایم و از سوی دیگر اینها داروهای بهبوددهنده بیماری نیستند، بلکه اساسا بیماریای وجود ندارد که سودای بهبودیاش وجود داشته باشد. بنابراین خود این داروها در سیستمهای بدنی به محورهای تولید بیماری بدل میشوند. اما نقش زیباکننده خود را به خوبی ایفا میکنند و افراد جوان هم از این داروها زیبایی میخواهند و زیبایی امر نامطلوبی نیست که همیشه بشود به سادگی آن را کنار گذاشت، حتی به قیمت دست زدن به اعمالی که اثرات منفی و حتی کشنده آن روی بدن میماند.
داروهایی برای زیبایی
وی در انتها گفت: پس در یک جمعبندی میتوان گفت رفتار مصرف داروهای مکمل زیبایی در میان مردان جوان نوعی رفتار اکتسابی آگاهانه به سوی داشتن کالبدی زیباست که از یک سو این کالبد امری ایدهآل از سوی رسانهها و اذهان عمومی است و از سوی دیگر خواسته مردان جوان از این داروها بهبودبخشی نیست بلکه زیبایی است.