یادداشت دریافتی- امید سعیدی؛ برنامه ماه عسل یکی از برنامههای پربیننده تلویزیون ایران است که هر سال با آغاز ماه مبارک رمضان بر روی آنتن شبکه سه میرود و تا پایان این ماه هر شب در ساعتی پیش از افطار پخش میشود. این برنامه که در تلویزیون ایران قدمتی ده ساله دارد تاکنون فراز و نشیبهای بسیاری داشته است تا آنجا که گاهی با انتقادهای بسیار تند منتقدان رسانهای مواجه شده است و در پارهای اوقات مورد تقدیر و تشکر اصحاب رسانه قرار گرفته است.
ماه عسل برنامه ایست شبیه تاک شوهای غربی و به دنبال برجسته کردن سنتهای اسلامیدر کشور ایران است، در مغرب زمین هم چنین برنامههایی معمولا بینندگان بسیاری دارد اما تفاوتش با تاک شوهای غربی در این است که در آنجا معمولاً از چهرههای شناخته شده دعوت میشود و سوالاتی کمتر پرسیده شده از مدعوین پرسیده میشود به عنوان مثال میتوان از برنامههایی مانند وینفری و یا لری کینگ نام برد که محبوبیت زیادی در آمریکا دارند.
هر چند تنوع رنگ و طراحی صحنه و دکور و حتی طراحی لباس برنامههای مشهور غربی به هیچ وجه قابل مقایسه با برنامه ماه عسل نیست به عنوان مثال ترکیب رنگهای به کار رفته در برنامه ماه عسل تیره و غمگین است و جذابیت بصری برنامههای مشابه غربی را ندارد، اما پربیننده بودن این برنامه باعث میشود که نگارنده به بررسی و نقد این برنامه بپردازد.
ماه عسل از جهاتی متمایز با نمونههای غربی خود عمل میکند و بدین صورت است که با دعوت از افراد ناشناخته جامعه، در هر قسمت داستان زندگی آنها را مانند سناریوی تئاتر بر روی صحنه نمایش شبکه سه میبرد و در طول یک ساعت پخش برنامه سعی بر این دارد که بتواند زوایای پنهانی از شخصیت اصلی داستان را برای بیننده نمایش دهد.
مجری این برنامه که در فضای مجازی هم طرفداران بسیاری دارد از نقطه قوتهای این برنامه میباشد که نوع اجرا و کاراکتر خاصش حتی منجر به، به وجود آمدن شوخیهایی در میان مردم شده است.
اما این برنامه در اولین قسمت سری جدید خود از چند زوج جوان دعوت کرد و یکی از آنها را در مرکز گفتگو قرار داد، داستان از ابراز عشق نامتعارف مرد خانواده با پرت کردن خود از تراس شروع شد. هر چقدر که به انتهای داستان زندگی این زوج جوان نزدیک میشدیم هیچ هدف و طرح مشخصی برای دعوت از این گروه روشن نمیشد.
شوخی و خنده کردن با عملی قبیح و سخیف که تنها از بیماران روانی آسایشگاههای دربسته سر میزند و برجسته کردن کار این جوان در پرتاب خود از تراس یک خانه یکی از فجیعترین آغازهای یک برنامه این چنینی است.
به نظر میرسد که ماه عسل از اهداف اولیه خود بسیار فاصله گرفته است و بیشتر به سمت الگوهای نشریات زرد و برنامههای پوپولیستی گام میگذارد. برنامه ای که در ساعت بسیار مفیدی پخش میشود و با توجه به پربیننده بودن که آنهم در این ماه شاید به دلیل روزه دار بودن مردم و برای تلویزیون اتفاق بیافتد با دعوت از زوجی با کاری نامتعارف به این شبه خوب بودن این عمل جوان دامن زده است.
نشان دادن جوانی که پس از پرت کردن خود از تراس به عشقش رسیده و هم اکنون وضعیت مالی نسبتا مناسبی با توجه به شغل خود دارد هیچ چیزی به جز خوب بودن عمل این جوان را برجسته نمیکند، از طرفی در جایی از گفتگو جوان از کار خود ابراز پشیمانی نمیکند و با خندههای احسان علیخانی و شوخی کردن با این عمل جوان مواجه میشود.
به نظر میرسد اولین قسمت برنامه ماه عسل تا حدودی به سمت مرفههای بی درد رفته و از بیشتر بینندههای تلویزیونی فاصله گرفته باشد. شاید شبه پربیننده بودن باعث شده است که دست اندرکاران این برنامه با طرحی متفاوت از فرهنگ ایرانی اسلامیسناریویی را به صحنه ببرند که بسیار سخیف و دور از فرهنگ جامعه هدف باشد.
حضور کم رنگ زوجهای دیگر و عدم طراحی لازم از استفاده بهینه از حضور آنها از بزرگ ترین ضعفهای این قسمت بود. اصولاً برنامههایی از این دست که هر سال پخش میشود نیاز به برنامهریزی بسیار قوی دارد زیرا بیننده امسال با نیازهایی تازهتر و توقعی بیشتر به نظاره این برنامه مینشیند و اگر این برنامه بدین شکل بخواهد به کار خود ادامه دهد به عاقبت نشریات زرد و برنامههای پوپولیستی دچار میشود.
با تمام این اوصاف هنوز برای نقد کامل این برنامه بسیار زود است و نیاز به دیدن قسمتهای دیگر میباشد. امیدوارم رسانه ملی به نگاه بینندههای خود اهمیت داده و در هر قسمت بازخوردهای همان قسمت را به نحوی نشان دهد. برنامههایی از این دست نیاز به داشتن وب سایتهایی اختصاصی برای سنجش رضایت مخاطب دارد.
بهر حال به نظر نگارنده این برنامه نیاز به داشتن مشاورهای رسانه ای قویتری در زمینه گفتگوهای دو طرفه و دعوت از افراد مختلف دارد. خطرناک ترین مشکل برنامههایی که به پخشهای چند اپیزودی منجر میشود، افتادن به ورطه تکرار است که امیدوارم این اتفاق که برای بیشتر برنامههای تلویزیونی ایران میافتد دچار این برنامه نشود.