یک سال از اعلام خلافت ابوبکر البغدادی میگذرد. داعش همچنان نیروی جنگی قوی در منطقه است هر چند آمریکا و متحدانش هزاران حمله هوایی علیه این گروه انجام دادهاند.
آن طور که باراک اوباما، رئیس جمهوری آمریکا گفته هدف از این حملات هوایی "تضعیف و در نهایت نابودی" گروهی است که خود را "دولت اسلامی" مینامد. اما داعش به صورت اعجاب آوری از خودش انعطاف نشان داده و در جنگیدن آبدیده شدهاند.
تجزیه و تحلیل استراتژی جنگی آنها کمک میکند دلیل این امر را بهتر بفهمیم. هدف اصلی این است که بمانند و قلمرو خود را گسترش دهند. این چیزی است که به روشنی در شماره نوامبر ۲۰۱۴ دابق -مجله تبلیغاتی این گروه- نوشته شده بود.
حالا ببینیم تئوری "ماندن و گستراندن" در عمل چگونه بوده. داعش شهر رقه در سوریه را که به پایتختش مشهور است همچنان در اختیار دارد. در عراق، دومین شهر بزرگ این کشور، موصل، را در دست دارد. در همین ماه گذشته هم با گرفتن شهر رمادی، مرکز استان انبار عراق و شهر پالمیرا در سوریه توانست قلمروی خود را گسترش دهد.
سه حلقههدف نهایی گروه داعش سیطره جهانی است.
برای رسیدن به این هدف به قول اندیشکده "مطالعات جنگ" در واشنگتن، جهان را به "سه حلقه جغرافیایی" تقسیم کردهاند: حلقه داخلی، شامل عراق و شام (سوریه)؛ سرزمینهای نزدیک، شامل خاورمیانه بزرگ و شمال آفریقا؛ و سرزمینهای دور که شامل اروپا، شرق آسیا و ایالات متحده آمریکاست.
برای هر حلقه هم استراتژی جنگی مخصوص به خود را دارند، شامل جنگ سنتی، جنگ چریکی و حملات تروریستی.
هر سه این استراتژیها برای اثرگذاری در حلقه داخلی انجام میشوند.
در سرزمینهای نزدیک اثر جنگهای سنتی و جنگهای چریکی گروههای وابسته به داعش به خوبی حس میشود. حملات متعدد به پلیس مصر در صحرای سینا و گرفتن شهرهایی در لیبی. از آن جمله شهر سرت که پایگاه اصلی معمر قذافی، رهبر پیشین لیبی بود.
همزمان، کسانی که در غرب به "گرگهای تنها" مشهورند در استرالیا، آمریکا و کانادا حملاتی انجام دادهاند که داعش آنها را به نام خود نوشته است.
'استراتژی کمربندی'در عراق و سوریه تاکتیک استفاده از خودروهای بمب گذاری شده نشان داده که سلاح قدرتمندی برای جنگ است. بیشتر این خودروها، هامویهای آمریکایی هستند که بعد از فرار سربازان عراقی برای داعش به غنیمت مانده است.
به این اضافه کنید فوج حملات انتحاری افرادی که چه در زمان حمله و چه وقتی که زیر آتشبار هستند انجام میشود.
شهرهای کوچکتر را با "مانور منگنهای" زیر آتش میگیرند. از دو طرف خودروهای بمبگذاری شده حمله میکنند و آنها که با جلیقه انتحاری وارد میشوند و بعد موجی از خودروهایی که سریع حرکت میکنند و سلاحهای سبک روی آنها نصب است وارد میشوند و بعد پیاده نظام.
شهرهای بزرگتر را با روشهای ترکیبی میگیرند. مثلا نفوذ در جوامع سنی که از دولت جدا افتادهاند و تاکتیکی که اندیشکده مطالعات جنگ آن را "استراتژی کمربندی" نامیده و از این قرار است: "روشی است که جنگی پیرامون یک شهرستان شکل میگیرد که گروههای پراکنده با تاکتیکهای غیرمعمول با آزادی در مانور دادن برای از بین بردن قدرت دفاعی اصلی دشمن."
در این استراتژی اول شهرها و روستاهای دور و اطراف شهر اصلی را میگیرند راهها را بند میآورند و دور شهر اصلی یک کمربند میکشند و کم کم این کمربند را تنگ تر میکنند و محله به محله جلو میروند.
عملیات انحرافیداعش از صحراهای سوریه و عراق به خوبی استفاده میکند، هر وقت که لازم داشته باشد وارد و هر زمان که وقتش باشد خارج میشود. آنها در این روش برای سربازانشان همواره سلاح و آب دارند.
البته حملات هوایی سبب شده که آنها نتوانند به راحتی و در قالب کاروانهای بزرگ رفت و آمد کنند. برای همین به واحدهای کوچک تر تقسیم شدند.
حضور در صحرا از جهت دیگری هم ترفند داعش است، آنها نیروهای دولتی را که حالا مشغول جنگ در چند جبهه هستند مجبور میکنند تا با تعداد زیاد وارد صحرا شوند.
تعداد کمی از این جنگجویان نیروهای دولتی را در صحرا مشغول میکنند، در حالی که رفقایشان در حال گرفتن شهری مهم یا پادگانی هستند یا به دست گرفتن یک سد یا پالایشگاه هستند.
برخلاف این پیش زمینه است که میتوان دفاع شهر کوبانی در سوریه و بازپس گیری شهر تکریت در عراق را پیروزی جنگی به حساب آورد.
جهان تازه در حال باور این موضوع است که داعش نیرویی مخوف، با انگیزه و منظم در جنگ است. بیشتر از آن، داعش سازمانی است که درست برنامه ریزی میکند، ساختار سازمانی درستی دارد و استراتژی جنگی کارآمدی دارد.
این را مقایسه کنید با حرف باراک اوباما که بعد از یک سال جنگ چنین گفته: "ما هنوز استراتژی مشخصی برای مقابله با داعش نداریم."