فرارو- گویا جعل کردن امضا پای طرحهای انتقادی نسبت به مذاکرات هستهای نیز سنت شده است. بعد از طرح سه فوریتی مجلس حالا نوبت به امضای پنج هزار فعال رسانهای پای «طرح دوفوریتی تبدیل گزاره برگ ملی به قانون» است.
به گزارش فرارو، طرح دوفوریتی تبدیل گزاره برگ ملی به قانون، همان طرحی است که روزنامه رسالت در سرمقاله خود از آن تحت عنوان یک سند مردمی و حاوی اصول یک توافق خوب نام برد. سندی که در چند روز گذشته در فضای مجازی هیاهو به پا کرده و آنقدر گاف دارد که روزنامه ابتکار در سرمقاله خود با اشاره به آن میپرسد «آیا وجود این بداخلاقیهای سیاسی موجب اضمحلال دیدگاه عمومی به مفهوم شرافت سیاسی نمیشود؟»
بهتر است ازاینجا شروع کنیم که محتوای این بهاصطلاح «برگ ملی» چیست؟ میگویند که حاوی اصول یک توافق خوب است. اصول ششگانه نیز از این قرار است که تمام تحریمها علیه جمهوری اسلامی ایران باید یکجا و همزمان با امضای توافقنامه کاملاً لغو (و نه تعلیق) شود. دستاوردهای هستهای در حد نیازهای واقعی کشور باید حفظ و تقویت شود. هیچ مانعی برای استمرار تحقیقات و پیشرفتهای علمی و فنی در امور هستهای و هیچ محدودیتی برای دانشمندان مربوط وجود نداشته باشد. هیچ نظارتی فراتر از مقررات و عرف بینالمللی اعمال نشود. هیچگونه نظارت و اعمال محدودیت بر نیروهای مسلح و مراکز نظامی و امنیتی پذیرفته نیست و اینکه توافق هستهای باید بازگشتپذیر باشد و در صورت نقض عهد غرب بهویژه آمریکا، ما هم بتوانیم به شرایط قبل از توافق برگردیم.
سؤال اینجاست که آیا تیم مذاکرهکننده هستهای از خط قرمزهای نظام جمهوری اسلامی در این خصوص و مواضع مقام معظم رهبری نسبت به این مسئله بیاطلاع است که ضرورت این حرکت «خودجوش» به وجود آمده است؟ یا مخالفان مذاکرات و دلواپسان از تریبون مجلس شورای اسلامی و تجمعات با مجوز و بی مجوز خود کم به این مسائل پرداختهاند؟
روشن است که مخالفان تندرو بعد از آزمودن همه راه و روشهای پیشین – از همایش دلواپسی گرفته تا طرح سه فوریتی با امضاهای جعلی- اکنون روش تازهای را برگزیدهاند تا فشار بر تیم مذاکرهکننده هستهای را مضاعف کنند. آنها از نمایندگانی میخواهند که این طرح را با دو فوریت به مجلس ببرند که خودشان از هیچ نظارتی در این خصوص دریغ نداشتهاند.
بههرحال تاکتیک جعل امضا در این مورد نیز به کار گرفتهشده است و از نگاه کاربران فضای مجازی نیز دور نمانده است. گفتهاند که بالغبر پنج هزار فعال رسانهای در کشور پای این سند را امضا کردهاند. رقمی که در همان لحظه اول خواننده را متعجب میکند! آیا واقعاً کشور پنج هزار نفر فعال رسانه ای دارد؟ در کدام رسانهها؟! تصور پذیرش این نکته از سوی مخاطب را اگر توهین به بینش و شعور او تلقی نکنیم باید گاف نویسندگان و تهیهکنندگان آن بدانیم.
برخی از نامهای موجود در فهرست پنج هزارتایی مذکور که بیش از همه جلبتوجه کرد و بعد از انتشار در فضای مجازی اصلاح شد؛ - بهغیراز نام و نام خانوادگی یا ذاکر اهلبیت- عبارت بود از: میرحسین موسوی، سید محمود احمدینژاد، فائزه هاشمی، محمدابراهیم همت، قاسم سلیمانی، شیرین عبادی. همچنین اسامی برخی بازیگران سینما و تلویزیون ازجمله: لاله اسکندری، امین حیایی، رابعه اسکویی یا افراد سرشناس دیگری مانند علی کریمی.
فهرست مذکور خیلی خوب و حرفهای با نام حسین شریعتمداری آغازشده است و در همان اوایل آن به نام مهرداد بذرپاش رسیده است! اما جای تعجب است که تا پایان نامی از حمید رسایی مدیرمسئول نه دی دیده نمیشود.
نکته قابلتوجه دیگر در این فهرست، خانوادههای اهل رسانه هستند. در این فهرست که به ترتیب حروف الفبا تنظیمنشده و احتمالاً بر اساس ترتیب امضاها است؛ شاهد بسیاری از نامهای خانوادگی یکسان که پشت سر هم قرارگرفتهاند، هستیم. بهعنوان نمونه: حسین نوفرستی، محمود نوفرستی، محسن نوفرستی، زهرا نوفرستی، ابوالفضل نوفرستی یا شکوفه ویسی، محمد کریم ویسی، یزدان ویسی، نورالدین ویسی یا فاطمه آذرمهر، فریبا آذرمهر، حامد آذرمهر، سمیه آذرمهر و موارد مشابه دیگر.
غلطهای تایپی این نوشتار را نیز نمیتوان نادیده گرفت. اشتباه در تایپ اسامی آنقدر زیاد است که باید در مورد سواد نویسندگان یا تایپیست آن تردید کرد. بهعنوانمثال: هزیرالله مردادی که احتمالاً عزیز الله باشد. اغدس، سحیلا، سهیلا، رهمان و ...
وجود اسمهای نسبتاً عجیب و بعضاً خندهدار نیز در یک فهرست پنج هزارتایی بعید نیست برخی از آنها شباهتی به نام کوچک یا نام خانوادگی ندارند. بهعنوانمثال: خیاط ساعدی، آردشهر میرفردی، فاطمه رزرددوبی، آرزو باریک سلخوریها، عطیه ورنامخواستی و ...
یکی از دیگر نکات قابلتوجه در این فهرست ترتیب اتفاقی افراد هم نام است. بهعنوانمثال: حسن تیموری، حسن حامدی، حسن رحیمی، حسن رنجبر، حسن محمدی، حسن یوسفنتاج؛ خیلی اتفاقی پشت سر هم امضا کردهاند!
به نظر میرسد که برخی از این پنج هزار فعال رسانهای نیز خیلی با طرح مذکور موافق بودهاند چون نام آنها در این فهرست چندین بار تکرار شده است. بهعنوانمثال: کیهان و پیمان داوری پور.
خلاصه اینکه اگر فرض بر این باشد که هر کس از جلوی درب جام جم گذشته است را فعال رسانهای بهحساب آوریم هم رسیدن به این فهرست که نام هیچ روزنامهنگار سرشناسی در آن نیست، قابلتأمل است. اگرچه در کشوری که بشود از نمایندگان مجلس آن امضای جعلی گرفت حتماً از فعلان رسانهایاش هم میتوان.
به نظر می رسد ادامه این روش نتیجهای غیرازآنکه روزنامه ابتکار در بند پایانی سرمقاله خود نوشته است، ندارد. نگارنده با طرح این سؤال که چگونه میتوان بیاخلاقیهای سیاسی امروز را که با شیوههای مبتذل جعل و ناراستی مزین شده است، تحمل کرد؟ مینویسد «این رفتارها پیش از هر چیز، موجب وهن انقلاب اسلامی مردم در 57 است و اهمال در برخورد با آن، اهمال در حفاظت از ارزشهای انقلاب اسلامی است. تردیدی نیست در صورت ادامه این روند بیماری گونه، باید شاهد علائم مرگ سرمایه اجتماعی در میان لایههای مختلف اجتماعی باشیم؛ چیزی که انسجام عمومی در جامعه را با انفجار بیاخلاقی و فروپاشی اعتماد عمومی مواجه میکند. اینیک توصیف از آینده نیست، بلکه یک نگرانی جدی است که باید با اتکا به نهادهای ناظر موجود در کشور، از آن پیشگیری کرد.»
ورنامخواست یه شهر تو اصفهانه و به عنوان فامیل استفاده میشه!