یکی از مستندهای هسته ای پخش شده از تلویزیون فرارو- یک کارشناس رسانه مستندهای هستهای صدا و سیما را مصداق «خودم راضی و خودم قاضی» دانست و گفت: برنامههای تلویزیونی در ارتباط با موضوع هستهای که این روزها از رسانه ملی پخش میشود کاملاغیر حرفهای، جانبدارانه و دارای قضاوتهای سیاسی و جناحی است که یاس، ناامیدی و شکست در مذاکرات را به بیینده القا میکند.
به گزارش فرارو، این روزها شبکههای مختلف رسانه ملی در ساعات پربیننده، در حال پخش مستندهایی مرتبط با برنامه هستهای هستند؛ مستندهایی یک طرفهای که تنها یک هدف را دنبال میکند و آن القای شکست در مذاکرات است.
پیش از این دو مستند تحت عناوین «از هیروشیما تا لوزان» و «شطرنج با گرگها» به تهیه کنندگی گروه تلویزیونی برنامه ثریا در شبکههای یک و سه سیما پخش شده بود و شب گذشته نیز در یکی از بهترین ساعتهای پرمخاطب شبکه سه، مستند «نظارت فقط متعارف» به روی آنتن رفت.
این سه مستند که ابتدا و انتهای آن کاملا قابل پیش بینی بود، از زاویه خاص تلاش داشت تا به ببیننده القا کند که قرار نیست مذاکرات هستهای با نتیجه برد- برد خاتمه یابد- کما اینکه در توافق و تفاهم پیشین یعنی ژنو۳ و لوزان، چنین اتفاقی افتاد و برد طرف مقابل با باخت تیم مذاکره کننده هستهای ایران همراه شد.
برنامه سازان این سه مستند همچنین تلاش داشتند تا به بیننده خود خیلی آشکار و عیان بقبولانند که در پی چنین نتیجهای، علاوه بر آنکه دستاوردهای هستهای کاملا از بین رفته، ایران در موضع کاملا ضعیف و به نوعی دست بسته قرار گرفته است.
حسن بهشتیپور، تحلیلگر مسائل هسته ای و مدیر سابق شبکه العالم،
در گفتوگو با فرارو، درباره پخش مستندهای هستهای در رسانه ملی گفت: برنامههای تلویزیونی در ارتباط با موضوع هستهای که این روزها از رسانه ملی پخش میشود کاملاغیر حرفهای، جانبدارانه و دارای قضاوتهای سیاسی و جناحی است که یاس، ناامیدی و شکست در مذاکرات را به بیینده القا میکند.
وی با تاکید بر اینکه مستند نباید دارای قضاوت باشد و تنها باید روایت یک موضوع باشد تا بیننده خود به قضاوت بنشیند، گفت: مستندهایی که تاکنون در رسانه ملی پخش شده است با پیش داوری غلط تلاش داشتند معجونی را تهیه کنند تا مخاطب را دچار استیصال کند و امکان قضاوت صحیح و دقیق را آن بگیرد.
بهشتیپور با اشاره به یکی از مستندهای پخش شده، گفت: یکی از این دست مستندهای دارای قضاوت غلط، مستند شطرنج با گرگ بود که تلاش داشت نشان دهد که طرفهای مذاکراتی به خصوص آمریکا قابل اعتماد نیست، امری بدیهی و غیر قابل کتمان.
این کارشناس رسانه افزود: اساسا مذاکره میان دو طرف، دو گروه، دو کشور بر سر موضوع مشخص و مورد اختلاف، عدم اعتماد است. وقتی که اعتماد میان دو طرف وجود داشته باشد که نیاز با مذاکره نیست موضوع مورد اختلاف به سرعت حل و فصل میشود. این چه چیزی است که مستند ساز شطرنج با گرگ تلاش داشت القا کند.
وی با تاکید بر اینکه اصلا در دنیای سیاست به چه کسی و به چه کشوری میشود اعتماد کرد، گفت: چون به آمریکا و سایر کشورهای عضو گروه ۱+۵ اعتمادی نداشتیم وارد مذاکره شدیم تا موضوعات مورد اختلاف را با حفط منافع ملی و خطوط قرمز حل و فصل کنیم.
بهشتیپور در ادامه با طرح این پرسش که ضرورت ساخت این مستند چه بوده است؟، گفت: حتما مستندسازان به این برداشت رسیدهاند که اعتمادی از سوی تیم مذاکره کننده هستهای کنونی ایران به آمریکا به وجود آمده است پس بر پایه آن این ضرورت برای آنها ایجاد شده است که در این صورت این سوال مطرح میشود که بر مبنای کدام منطق، سند و مدرکی مستندسازان به این نتیجه رسیدهاند که احیانا تیم مذاکره کننده هستهای ایران به آمریکا اعتماد کرده است؟ بنابراین پیش فرض در نظر گرفته شده برای ساخت چنین مستندی به کل غلط بود.
مدیر سابق شبکه العالم، با تاکید بر اینکه پیش نیاز ساخت مستند بیطرفی و اشراف کافی بر موضوع خاص است، گفت: در این مستندهای پخش شده نه بیطرفی دیده میشد و نه اشراف و اطلاع کامل از موضوع. مستندساز وقتی برای ساخت مستند، تحقیق کافی کرد، اطلاعات لازم و قابل توجه را کسب کرد بر موضوع مورد نظر از زوایای مختلف اشراف پیدا کرد در صورتی که بیطرف بود میتواند یک مستند حرفهای را بسازد.
وی با تاکید بر اینکه ضروری است درباره موضوع به این مهمی که با منافع ملی ایران پیوند خورده است روش صحیح مستند سازی را پیش گرفت، گفت: ضروری است برای ساخت چنین مستندهایی افرادی متعهد، حرفهای و مسلط به امر انتخاب شوند که مستندی تنها روایتگر و بدون قضاوت با نگاهی همه جانبه به موضوع را بسازند.
بهشتیپور افزود: مستندی موفق است که بتواند ابعاد مختلف موضوع را ببیند نه اینکه از یک نگاه خاص با اهداف سیاسی جناحی به مسئله توجه کند و همان ابتدا هم تکلیف و به نوعی نتیجه مستند را مشخص کند. مستندساز باید با ارایه اطلاعات دقیق و جزئی که شاید خیلی از مخاطبان به آن دسترسی نداشته باشند روایت گر موضوعی باشد و قضاوت را به مخاطب و بیننده بسپارد.
وی تصریح کرد: اینکه بسیاری از رسانههای حرفهای دنیا ادعا میکنند که بیطرفند و اتفاقا در ظاهر اینگونه هستند به همین دلیل است که روشی را برای ساخت برنامهها و مستندات خود انتخاب میکنند. از ابتدا تا انتها سوگیری رسانه در ارتباط با موضوع خاص اصلا مشخص نیست چرا که یک طرفه نقاط ضعف را نشان نمیدهند و در کنار نقاط ضعف به نقاط قوت هم توجه میکنند و کاملا زیرپوستی و حرفهای برخی نکات ریز مورد نظر را به سمع و نظر مخاطب میرسانند.
این کارشناس رسانه ادامه داد: این در حالی است که در ایران مستندسازان و برنامه سازان کاملا غیرحرفهای و البته یک طرفه هدف گذاری و سوگیری خود برای ساخت برنامه را همان ابتدا لو میدهند و دست خود را برای مخاطب رو میکنند و با اغراض سیاسی و جناحی تنها یک بخش یعنی به زعم خود نقاط ضعف را پررنگ میکنند و اصلا نقاط قوت را مورد توجه قرار نمیدهند.
وی تاکید کرد: بیاعتمادی مخاطب به رسانه زمانی ایجاد میشود که رسانه از یک سو برخوردی هوشمندانه برای ساخت برنامه نداشته باشد و از سوی دیگر از دایره انصاف و بیطرفی خارج شود و به جای مخاطب به قضاوت موضوعی بنشیند.
بهشتیپور در خاتمه با انتقاد از رویکرد رسانه ملی در ارتباط با تیم مذاکره کننده هستهای گفت: رسانه ملی در حالی با مستندهای اینچنینی به شدیدترین شکل ممکن به نقد تیم مذاکره کننده هستهای کنونی کشورمان نشسته است که در دوره گذشته حاضر به پخش کوچکترین انتقادی از تیم مذاکره کننده سابق نبود که نه این روش و نه آن رویکرد صحیح است و ضروری است که افراط و تفریط به خصوص در موضوع هستهای را کنار بگذارد و به مسیر انصاف و بیطرفی بازگردد و گرنه این نوع مستندسازیها مصداق «خودم راضی و خودم قاضی» است.
من فقط خواهان رابطه بهتر با تمام کشورهای دنیا هستم که تحریم حذف بشه، سرمایه گذاری بشه، تجارت بشه، وضع من هم خوب بشه، فقط همین
موفق باشید.
آره داداش!!