فرارو- ویژگیهای خاص نفت، این ماده را به مفهومی فراتر از سوخت معمولی تبدیل کرده است. ارزش اقتصادی مبادله این حامل انرژی در بازار به بیش از 3.4 تریلیون دلار بالغ می شود.
فرارو- ویژگیهای خاص نفت، این ماده را به مفهومی فراتر از سوخت معمولی تبدیل کرده است. ارزش اقتصادی مبادله این حامل انرژی در بازار به بیش از 3.4 تریلیون دلار بالغ گردیده و برخی اوقات به عنوان «یک سلاح»، «دارایی راهبردی» و «بلای توسعه» از آن نام می برند. هم می تواند سازنده باشد و هم مخرب اقبال کشورها؛ به طور کلی نفت را باید شاخصی راهبر و پیشران تعریف نمود.
به گزارش سرویس اقتصادی فرارو به نقل از بلومبرگ، اهمیت نفت سبب شده است تا عوامل مختلفی بر تعیین قیمت طلای سیاه تاثیرگذار باشد. برونداد چنین بازار عجیب و غریبی آن خواهد بود که فرای عرضه و تقاضا، عواملی مانند مسائل سیاسی و یا اقتصاد جهانی در تعیین قیمت نفت موثر واقع می شود. با این تفاسیر به بررسی روند قیمت نفت در سالهای گذشته و تاثیرپذیری آن از مولفههای اقتصادی- سیاسی میپردازیم.
شرایط نفت در 4 دهه اخیر
از میانه قرن بیستم، گروهی از شرکت های بزرگ نفتی (شامل اکسون موبیل، شورون و بی پی) تسلط بازار را در دست گرفتند؛ آنها کنترل نفت را از سر چاه تا تانک های نفتی و غیره بر عهده داشتند و امکان ورود سایر شرکت ها را محدود نمودند. در چنین شرایطی کشورهای صادرکننده نفت، کارتلی با عنوان «اوپک» را بنیان نهادند تا بتواند در مقابل انحصار شرکت های فوق، قدرت مانور داشته باشند. در این مسیر کشورهای عربی عضو اوپک در سال 1973 از قدرت سیاسی و اقتصادی خود برای محدودیت نفتی استفاده نموده و اولین شوک قیمتی از طرف عرضه را در بازار نفت ایجاد کردند. شوک مشابهی در سال 1979 به دلیل انقلاب ایران شکل گرفت؛ پس از آن در دهه 1980با ورود عرضه کنندگان جدید، بازار به وضعیت اشباع رسید.
طی سال های دهه میانی 80 میلادی تا سال 2002، قیمت نفت به غیر از سال 91 میلادی، روند نسبتاً ثابتی را طی نمود. در سال 2001 - 2002 روند رشد اقتصادی چشمگیر چین، آثار قابل توجهی بر رشد قیمت نفت داشت. در سال 2008 نیز با ایجاد بحران مالی در سطح جهان، قیمت نفت که تا 147 دلار در هر بشکه نیز صعود کرده بود، به 40 دلار سقوط کرد. اما شش ماه بعد، مجدداً روند صعودی قیمت نفت، از سر گرفته شد. در سال 2011 با شروع بهار عربی، قیمت نفت شاهد اوجگیری دوباره بود. تنش هسته ای ایران نیز یکی دیگر از موضوعاتی بود که قیمت نفت را افزایش داده و رکورد افزایشی دیگری را ثبت نمود. در نهایت در سال 2014، جنگ قیمتی کشورهای اوپک آغاز شده و سقوط بیش از پیش قیمت نفت را نتیجه داد. موارد مذکور در نمودار بالا کاملا مشخص است.
پس از سال 2010 و با آغاز استخراج و عرضه نفت شیل در آمریکا، قیمت وست تگزاس اینترمدیت که شاخص معیاری نفت آمریکا می باشد از قیمت نفت برنت پایینتر قرار گرفت. با در نظر گرفتن ثبات سیاسی کشورهای شمالی اروپا و روند صعودی استحصال نفت شیل، از قیمت نفت برنت به عنوان معیار در سطح جهان استقبال شد. در سال 2013 نیز اتحادیه اروپا شرکت های نفتی بی پی، شل و سایرین را به دلیل دستکاری در قیمت مرجع نفت مورد عتاب قرار داد. این گذشته، خلاصهای از تغییرات در بازار نفت در سه دهه اخیر بود.
تغییر شرایط نفت در 5 سال اخیر
«در ماه ژوئن قیمت نفت به 107 دلار رسید و پس از آن روند کاهشی قیمت نفت آغاز گردید».
پس از 5 سال که بیشترین قیمت نفت در تاریخ به ثبت رسید، در نیمه سال 2014 میلادی قیمت ها شروع به کاهش کرد. چه اتفاقی افتاد که قیمت ها کاهشی شد؟!
با توجه به قیمت بالای نفت طی 4 سال، اندک اندک ماشین های آمریکایی معروف 8 سیلندر بنزین و گازوئیل خور جای خود را به خودروهای با کارایی بالا دادند؛ شرایط مشابهی نیز در اروپا و شرق آسیا آغاز گردید و مسیر بهینه سازی مصرف انرژی آغاز گردید. قیمت بالای نفت در سطح جهانی، واردات چین را کاهش داد؛ اروپا را به لبه رکود وارد کرد و رونق اقتصادی آمریکا، با تقویت ارزش دلار آمریکا در جهان همراه شد. با قیمت های بالای نفت در 5 سال گذشته، روش های نوینی مانند حفاری در آبهای عمیق از نظر اقتصادی توجیهپذیر شد. آمریکا، کشور پیشرو در استفاده از این تکنولوژی در ایالت هایی مانند داکوتای شمالی بود.
منابع جدید انرژی مانند نفت ماسه ای کانادا و نفت شل آمریکا باعث از دست رفتن قدرت کارتل نفتی اوپک شد که روزگاری تنظیم گر بازار بود. در چنین شرایط کشورهایی مانند عربستان که از اقتصاددانان باتجربه دنیا استفاده می کردند، مشاهده کردند با توجه به ثبات و کاهش فروش در یکی دو سال اخیر و همچنین با توجه به اینکه کشوری که عمده نفت عربستان را خریداری می کند، آمریکا است دست به کار شدند تا هم بازار خود را از دست ندهد و هم از نفت به عنوان سلاحی برای اهداف منطقه ای و جهانی خود استفاده کنند. این کشور و برخی از کشورهای عربی اوپک، در جلسه ماه نوامبر تصمیم به ثبات تولید به منظور حفظ سهمیه بازار گرفتند. در شرایط جدید همزمان با کاهش قیمتها، جنگ قیمتی و سهم از بازار بین کشورهای صادرکننده اوپک آغاز گردید، تا آنجا که قیمت نفت تا 50 درصد کاهش یافت.
کشورهای عربستان سعودی، روسیه و ایران به دلیل کاهش قیمت نفت صدمات اقتصادی زیادی دیدند؛ مقدار زیان خالص کشورهای با تولید زیاد مانند عربستان و روسیه بیشتر بود؛ اما به دلیل کمبود منابع ارزی برای کشورهایی مانند ایران، اثر نهایی کاهش قیمت نفت بسیار بیشتر بود.
با توجه به ثبات سهمیه نفت و کاهش قیمت نفت در بازار طی دوره کمتر از شش ماه، قدرت رقابت پذیری تولیدکنندگان نفت عربستان سعودی نسبت به شرکت های مشابه آمریکایی افزایش یافت، چرا که هزینه تمام شده نفت در آمریکا بالا است. معامله گران در ایالت های داکوتا و تگزاس، تقاضا خود را کمتر کرده و در نتیجه، شرکت های بزرگ مانند BP، شل و هالیبورتن سرمایه های خود را از تولید نفت شیل خارج و هزاران کارگر را اخراج کردند.
قیمت نفت: افزایش یا کاهش
به نظر می رسد با کاهش پمپاژ نفت هایی که هزینه پایین دارند و نظریه «ماکزیمم قیمت نفت»، باید انتظار افزایش قیمت را طی سالیان آتی داشت که نتیجه تهی شدن چاههای نفت متعارف است. نقطه شک برانگیز این نظریه در شرایط فعلی را می توان تکنولوژی های نوین آمریکا در حوزه نفت و گاز دانست که علیرغم بیشتر بودن هزینه استخراج، کلید ایجاد منابع جدید انرژی در بخش عرضه می باشد. در سمت تقاضا نیز کارایی مصرف انرژی و استفاده از منابع پاک تر از جمله گاز طبیعی و منابع تجدیدپذیر مورد توجه قرار گرفته است (در سال 2013، مصرف نفت 31 درصد انرژی جهان را به خود اختصاص داده، در حالی که این رقم در سال 1973 بیش از 46 درصد بوده است). این احتمال وجود دارد که در آینده نزدیک نفت دیگر خواهان چندانی نداشته و در نتیجه قیمت نفت، بیش از پیش کاهش یابد. مساله گرم شدن زمین و گازهای گلخانهای سبب شده است تا بسیاری بر این عقیده باشند که سهیم کردن این شرکتها در هزینههای گرم شدن زمین، میتواند منجر به شکلگیری «حباب کربن» در صنعت انرژی شود. ترکیدن این حباب میتواند منجر به بحرانی در اقتصاد جهان شود که بحران مالی سال 2008 در مقابل آن جرقهای بیش نبوده است!