مطلب دریافتی- قادر باستانی؛ پارسال هشتم اردیبهشت، حوالی ساعت نُه صبح، یک اتوبوس شرکت واحد در غرب تهران واژگون شد. در این حادثه بسیار رقتبار، شیشههای غیراستاندارد اتوبوس اسكانیا با سرو گردن مسافران نگونبخت آن برخورد كرد.
هفت نفر به طرز فجیعی كشته و ده نفر مجروح شدند. پدری كه دختر خود را در این حادثه غمانگیز از دست داده گفته است، بعد از گذشت یك سال، وقتی اتوبوسهای اسكانیا را میبینم كه در همین خط چیتگر-شریعتی تردد میكنند، داغ دلم تازه میشود؛ شكنجهای است كه هر روز باید تحملاش كنم.
او بر این باور است كه رسانهها چند روزی نوشتند و مسئولان پاسخ دادند و بعد خبر سوخته شد و موضوع را به راحتی فراموش كردند.
هفت شهروند در داخل شهر، در اتوبوس شركت واحد كشته شدند؛ اتفاقی كه جز دستگیری راننده و منحل كردن یك شركت خصوصی طرف قرارداد شركت واحد، مكافاتی نداشت.
راننده با وثیقه آزاد است و انحلال شركت هم منتفی شده است. نه كسی استعفا داد، نه كسی مؤاخذه شد، نه گزارشی درباره علت واقعه دادند و نه دست شهروندان به جایی بند بود كه آن را پیگیری كنند.
در خبرها همیشه میخوانیم، در كشورهای دیگر حوادث بسیار نازلتر از این، مكافاتی بزرگ دارند. مقامات و مسئولین كشور وارد عمل میشوند، متسامحین حوادث، بیملاحظه مجازات میشوند و به آلام بازماندگان رسیدگی میكنند و البته تدبیری میاندیشند كه دیگر چنین حوادثی تكرار نشود.
بازماندگان این حادثه گفتهاند، كمترین تقاضای ما این است كه اتوبوسهای اسكانیا از خطوط شركت واحد، دستكم از همین خط چیتگر-شریعتی جمع شود. آیا واقعاً این خواسته زیادی است؟
بعد از وقوع حادثه، شهردار تهران با ابراز تأسف عمیق خود، معاونانش را مأمور رسیدگی به موضوع واژگونی اتوبوس شركت واحد کرد و دستور داد تیمهای مختلفی برای رسیدگی و بررسی علل حادثه و پیگیری امور مربوط به مجروحان و بازماندگان تشکیل شود. تاكنون از نتایج كار این تیمها، خبری در رسانهها نیامده است.
از همین دست، یك حادثه دیگر تصادف اتوبوس اسکانیا در بهمن ماه دو سال پیش رخ داد که منجر به مرگ ۴۵ نفر و زخمی شدن ۴۷ نفر دیگر شد.
پرونده در کمیسیون عمران مجلس هم بررسی شد، اما مردم از مكافات مسببین آن حادثه نیز خبری نگرفتند.
اواخر فروردین پارسال، سه اتوبوس اسکانیا در استانهای اردبیل و کرمان، در یک روز آتش گرفتند. در اغلب حوادث اتوبوسی کشور در چند سال اخیر، اسکانیا یک پای ثابت بود، اما هماكنون اگر وارد یك ترمینال مسافربری شوید و یا در داخل شهر، اتوبوسهای در حال تردد شركت واحد را ببینید، حجم انبوه این اتوبوسها را باز مشاهده میكنید.
همین چند روز پیش هم یك اتوبوس دیگر اسكانیا، مسافرین پرواز مشهد-ساری را به قعر دره بدرقه كرد. نمیدانم تقصیر كیست، اما وقتی خودم را جای پدر آن دختربچهای میگذارم كه در تصادف اتوبوس شركت واحد، در اثر برخورد شیشه ساختمانی كه به جای شیشه استاندارد خودرو در اتوبوس تعبیه كرده بودند، سر او از گردنش جدا شد، نمیتوانم ناراحتی خود را از بیمكافات ماندن حادثه پنهان كنم.
فقط یك جو انسانیت و وجدان و یك ذره احساس مسئولیت میخواهد كه خدا را شكر همه ما داریم.