در حالی که هفته گذشته ایران و 5+1 در لوزان سوئیس بر سر موضوع هستهای ایران به توافقی تاریخی دست یافتند که رفع تحریمهای مرتبط با پرونده هسته ای ایران را در پی خواهد داشت، "نیوشا توکلیان" عکاس ایرانی نشریه "نیویورک تایمز" در گزارشی با عنوان "بیم و امید در تهران" فضایی امیدوارکننده در تهران در قبال این مذاکرات و رفع تحریمها به تصویر کشیده است.
به گزارش فرادید به نقل از نیویورک تایمز، تحریم های اقتصادی، دارویی و صنعتی به منظور تحت فشار قرار دادن تهران برای محدودکردن برنامه هستهای ایران میتوانست در هر کشور غربی یک فاجعه تلقی شود اما این اتفاق از سال 2010 به شدیدترین شکل در ایران رخ داد.
با روی کار آمدن دولت جدید نمایندگان ایران، آمریکا و سایر قدرت های جهانی ماهها تلاش و مذاکره کردند تا دست کم به چهارچوب یک توافق بینابینی برسند که در ازای کنترل برنامه هسته ای ایران بار تحریم ها را سبک کند. در آستانه حصول توافق میان ایران و 5+1 بر سر برنامه صلح آمیز هستهای همه اقشار مردم ایران، برای یک شروع دوباره اخبار را امیدوارانه رصد میکردند.
مردم ایران بر این باوراند که دولت باید حقوق و منافع خود را جهت غنی سازی سوخت هستهای با هدف صلح آمیز، تحت قوانین بین المللی حفظ کنند؛ به نظر میرسد تقریبا همه برای حرکت به جلو آمادهاند.
محمد، 26 ساله، مدیر تبلیغات: "جوانان ایرانی ذهنیتی بینالمللی دارند. از گجتهای کامپیوتری تا برنامههای اسمارتفونها، از جوانها دلار میخواهند، اما ما به ریال حقوق میگیریم. با این وضعیت به روز بودن سخت شده است."
میترا حجار، 38 ساله، بازیگر: "پدر من در حال از دست دادن بیناییش است. داروی آمریکاییای که باید مصرف کند مشمول تحریمها نیست، اما به خاطر تحریمهای بانکی بینالمللی علیه ما، نمیتوانیم دارو را بخریم. نمیدانم او در آینده قادر به دیدن خواهد بود؟"
رضا، 59 ساله، واردکنندۀ کاغذ: "امیدوارم که حداقل تحریمهای بانکی لغو شوند. باورتان نمیشود که چقدر چک برگشتی دارم."
میثم، 35 ساله، تاجر فولاد: "تحریمها به هیچ وجه به من ضربه نزده. مشکل ما به خاطر تحریم نیست، به خاطر سومدیریت است."
وحید، 24 ساله، شاعر: "من به آینده امیدوارم. ایرانیها بسیار باهوشتر و باشعورتر شدهاند. ما میدانیم که در دنیا چه میگذرد."
احسان، 28 ساله، صندوقدار: "حقوق من حدود معادل 200 دلار است. کرایۀ خانۀ من حدود 170 دلار است. فراموش نکنید، ما به دلار حقوق نمیگیریم، به ریال میگیرم، که حدود 300 درصد از ارزشش کم شده. من منتظر یک معجزهام."
شهناز، 58 ساله، خانهدار: "پسر من خارج زندگی میکنم. هر ماه برایش دلار میفرستم که سه برابر شده است. رویای من این است که همۀ اینها تمام شود."
ارتیکاس، 47 ساله، کارگزار مسافرتی: "در طول هشت سال گذشته، من سه بار کارم را از دست دادهام، چرا که تقریباً هیچ مشتریای به آژانسهای مسافرتیای که کار میکردم نمیآمد. خارج رفتن حالا سه برابر گرانتر شده است."
علیرضا چسمی، 60 ساله، دربان: "من فقط یک دربانم. هیچ چیز برای من تغییری نمیکند، توافق بشود، نشود، حقوق من همیشه پاین بوده است. با این وجود، امیدوارم مردم قدری آرامش را تجربه کنند."