یکی از بهترین روشهای اعتمادسازی این است که اشتباهی کنید، سپس اشتباه خود را درست کنید! «به من اعتماد کنید.» آنقدر این جمله کلیشهای شده که تقریبا معنای خود را از دست داده است.
به گزارش فرادید به نقل از بیبیسی، هر کسی به اعتماد نیاز دارد. دوستان شما هم مایلاند که شما به او اعتماد کنید. همکارانتان هم به اعتماد شما برای پیشرفت روابط کاری نیاز دارند. میتوان گفت که «اعتماد» مانند چسبی است که افراد را به یکدیگر میچسباند. خرید و فروشها و پرداخت مبالغ نیز تا حدی به همین بحث اعتماد مرتبط است. در برخی موارد، بیهیچ اساسی به غریبهها اعتماد میکنیم. ممکن است شخصیترین اطلاعات راجع به خودمان را در اختیار شبکههای اجتماعی یا سرویسهای مشابه قرار دهیم.
در محیط کاری نیز با همکارانمان تقسیم کار میکنیم و امیدواریم که هر کس بهترین عملکرد خود را نشان دهد. میتوان گفت هر زمانی مبادله یا ارتباطی برقرار میشود، اعتماد بین طرفین رد و بدل میشود.
اما به این سادگی نیست. اعتماد از طریق تلاش و عمل مشخص میشود، و نه صرفا حرف و بیان اهداف خوب.
در هر محیطی که وارد میشویم افرادی وجود دارند که شاید نمایشی از اعتماد را عرضه کنند. برخی میگویند که اعتماد باید در ژن فرد وجود داشته باشد. البته نمیتوان کتمان کرد که اعتماد برگرفته از رفتار و کردار هر شخص است.
شما چگونه به جمله کلیشهای «به من اعتماد کن» معنا و مفهوم میدهید؟ فقط از اعتماد صحبت نزنید؛ به آن عمل کنید. فقط نباید اعتماد را از دیگران طلب کرد. باید در عمل نشان دهید که قابلاعتماد هستید. اصلا نیازی نیست کاری بسیار بزرگ انجام دهید تا اعتماد طرف مقابل را جلب کنید. بهترین کار این است که به مرور زمان، کارهای ریز را درست انجام دهید. گاهی اوقات بیان همین جمله «به من اعتماد کن» از اعتماد شما میکاهد.
در محیط کاری و محیطهای مشابه، سر وقت حاضر شدن، به موقع تحویل دادن یک پروژه و پاسخگو بودن بسیار حائز اهمیت است. همین موارد شما را انسانی معتمد نشان میدهد. تعهد به معنای کلی شاید پایه اصلی اعتماد باشد.
شفافيت یکی از بزرگترین موانع اعتمادسازی، پنهانکاری و بهانهگیری است. شاید هر شخص یا شرکتی اسراری محرمانه داشته باشد، اما اگر قرار است اعتمادی شکل گیرد نیاز است که بخشی از این اطلاعات را به مرور در اختیار طرف مقابل قرار دهید.
اگر شخصی از شما سوالی پرسید و شما جواب دادید: «مثلا که چی؟ تو من به اعتماد نداری؟» همین پاسخ شک طرف مقابل را بیشتر میکند.
هدف وسیله را توجیه نمیکند زمانی بود که تاجران یا مدیران شرکتهای بزرگ بر این باور بودند مادامی که سوددهی کافی را داشته باشند، هیچ مانعی بر سر چگونگی رسیدن به آن وجود ندارد. آسیب محیطی، پرداخت حقوق پایین به کارکنان و مدیریت بد اهمیتی نداشت. اکنون شاید وضعیت در برخی کشورها بهتر شده باشد. در زمینه کاری، اغلب مشتریان توقع دارند که حداقل استانداردها رعایت شود.
در روابط انسانی نیز به همین شکل است. افراد برای رسیدن به هدف خود نباید برخی اصول را زیر پا بگذارند. رفتار با همکاران و مشتریان باید بر اساس احترام باشد تا بتوان کارها را پیش برد. برخی افراد نیز وجود دارند که دوست دارند از دیگران سو استفاده کنند. اما در نهایت خواهند دید که پشتیبانی برای آنها باقی نمیماند.
مسئولیتپذیری نیازی به توضیح اضافه نیست. اگر کاری را اشتباه انجام دادید، مسئولیت آن کار را به عهده بگیرید. کاملا ساده است. البته اگر شما با شفافیت و دقت کار خود را پیش ببرید مشکلی پیش نخواهد آمد، اما اگر هم به مشکلی برخوردید، مسئولیت آن را بر عهده گیرید. در این صورت، اعتمادسازی را در روابط خود به وجود آوردهاید.
اعتماد را باید جلب کرد و این کاری زمانبر است. اما مطمئن باشید ارزش آن را دارد.