یادداشت دریافت شده- کاوه بهلولی قشقایی؛ بقالها در گذشتهای نه چندان دور، دو ابزار کار اصلی در حجرههایشان داشتند که یکی چوب گردگیری بود و دیگری آفتابه.
چوب گردگیری که کارکردش مشخص است و با ورود زمانه به دنیای تکنولوزیهای مدرن، منسوخ شد اگر چه بعضی از مغازه داران قدیم، هنوز در دکانهایشان از آن بهره میبرند.
شاید در ابتدا فکر کنید که آفتابه را برای طهارت در مغازه نگه میداشتند که کاملا اشتباه است اگر چه گاهی ممکن بود بازاریها در ایامی که نمیتوانند به مسجد بازار یا محله بروند از آفتابه جهت وضو بهره میبردند اما به هیچ وجه در طهارت و استنجا، استفاده نمیکردند.
کارکرد این آفتابهها صرفا جهت آبروداری بود!
همانطور که میدانیم بقال یعنی صنفی که بقل یا بقوله یا حبوب میفروشد که به زبان امروزی یعنی لوبیا و ماش و نخود و عدس و ایندست کالاها.
اگر امروزه دنیای تبلیغات و رسانه و ویترینهای آنچنانی در اختیار فروشندگان جهت تبلیغ کالایشان وجود دارد در گذشته بقالها یک آفتابه داشتند و یک چوب گردگیری! با چوب گرد کالاهایشان را میزدودند و با افتابه، مختصر آبی را به روی حبوبات خود میپاشیدند تا جلوهگری کنند!
مادامی که نم آب بروی حبوبات بود براق و مشتری پسند بودند و همین که آب روی حبوبات خشک میشد حالتی کدر و دلزننده به خود میگرفتند که در اینجا، صاحب حجره به شاگرد خود فریاد میزد که آبرویمان رفت! یعنی سریعا برو بروی آنها آبپاشی کن.
اگر چه نحوه این آب پاشی هم تخصص خاصی میطلبیده که هر کس قادر به انجام ان نبوده است. زیرا آنچنان باید آب میپاشیدند که به دانهها در صورت عدم فروش آسیبی نرسد یا جوانه نزنند!
واژه آبرو از ترکیب دو کلمه آب+رو تشکیل میشود که نیازی به توضیح ندارد. کم کم این واژه وارد ادبیات اجتماعی شد و به معنی حفظ ظاهر و گاهی حفظ شخصیت جای گرفت.
شیوا دولت آبادی (روانشناس) معتقد است. وقتی به واژه آبرو دقت میکنیم، متوجه میشویم «رو» به ظاهر قضیه بازمیگردد و آبرو به معنی زمین نینداختن روی کسی، توهین نکردن یا خدشه وارد نکردن به جهت ظاهری فردی است!
در واقع آبرو پدیدهای اجتماعی است که چهره بیرونی روابط اجتماعی را معلوم میکند. آبرو چیزی نیست که کسی با آن متولد شود بلکه مفهومی اکتسابی است که بر جریان رشد شخصیت به همراه هویتهای فردی و اجتماعی انسان شکل میگیرد و شکلگیری آن در گروی پارهای رفتارها و مقررات اجتماعی است.
ما بسیاری از کارها را گرچه برایمان جذاباند، انجام نمیدهیم چون نگران آبروی شخصی، خانوادگی، قومی و قبیلهای، ملی، گروهی، تیمی و... هستیم.
به عبارت دیگر، آبروداری ما در گروی ارزشها، بینشها و مسایل فرهنگی است که تعیین میکنند چه رفتاری ارزشمند و چه رفتارهایی به ویژه در معاشرت با دیگران قبیح هستند و پذیرفته نمیشوند. به همین دلیل است که بسیاری از رفتارهایی که در یک جامعه آبرو برنده است.
در جوامع دیگر نیست. لذا میتوان گفت که آبرو یک برساخته اجتماعی است
که در هر جامعه ای، مختصات خاص خود را دارد.