به گزارش فرارو، بیشتر کسانی که دستاندکار انتشارات کتاب هستند، از علاقه کم مردم به خواندن میگویند و برخی نیز از عدم حمایتهای لازم از کتاب. برخی از بهحاشیهرانده شدن فرهنگ سخن میگویند و برخی از تغییر مصرف فرهنگ.
یک پژوهشگر اجتماعی معتقد است: نباید نسبت به سرانه مطالعه در ایران زیاد بدبین بود. وقتی اعلام میکنیم که میانگین روزانه مطالعه ده دقیقه است، نقش کسانی که بسیار بیشتر از این عدد کتاب میخوانند و همینطور نقش منابع دیگرِ مطالعه، مانند متون اینترنتی و حتی تماشای فیلم را نادیده گرفتهایم.
دکتر حسن شهرکی (استاد دانشگاه و پژوهشگر اجتماعی)
در گفتگو با فرارو گفت: پیش از هرچیز باید هر دو زیست شهر و روستا را در نظر بگیریم و میان این دو تفکیک قائل شویم. در مناطق روستایی دلیل کمبودن سرانه مطالعه مشکلات اقتصادی، فقر، دوری از مراکز فرهنگی، دانش تجربی و... است و همچنین ماهیت زندگی کشاورزی با کتابخوانی چندان سازگار نیست.
آمار غلطانداز!
شهرکی در رابطه با وضعیت مطالعه در زندگی شهری ایران گفت: برای بررسی مطالعه در شهر، باید دو تحلیل کلان و خرد را در نظر گرفت. در تحلیل کلان تمرکز ما روی مدرنیته باید باشد. مدرنیته در ایران بهطور کلی خصلتی منفی پیدا میکند. بنابر نظر آنتونی گیدنز در مدرنیته فشردگی زمان و مکان (Time-space compression) وجود دارد. مثالی از پیشخوان کتابفروشیها بزنیم؛ تمامی اشعار خیام را میتوانیم در یک کتاب کوچک ببنیم. میتوان از اصطلاح Fast Book نیز استفاده کرد. فشردگی زمان و مکان سبب کاهش کیفیت مطالعه شده است.
وی در ادامه گفت: بحث دیگر در وجوه منفی تاثیرات مدرنیته بر روی کتابخوانی "تصویریشدن" چیزهاست. در این مفهوم، آنچه دیده میشود، از اهمیت بیشتری برخوردار است. برای مثال در سبد خرید خانوار اقلامی مانند خوراکی بیشتر خریداری میشود تا کتاب؛ چون یک خوراکی به نسبت دادههای درون یک کتاب بیشتر قابل رویت است. بنابراین یکی از راههایی که میتوان از طریق آن به سراغ تحلیل وضعیت مطالعه در ایران رفت، تحلیل مدرنیته در جامعه و ارتباط آن با مطالعه است.
شهرکی در ادامه اظهار کرد: در ابعاد خرد اما با وجوهی مثبت در مدرنیته روبرو میشویم. در این بعد میتوان به مفهوم "فرامتنی" (Hyper-texuality) که امبرتو اکو (فیلسوف و نشانهشناس ایتالیایی) درباره آن سخن گفته، اشاره کنیم. در این مفهوم میتوان خواندن متن از روی PDFرا مثال زد؛ در یک متن پیدیافی، خطوط و دادهها به راحتی بالا و پایین میشوند، در آن میتوان حرکت کرد، بهراحتی به ارجاعاتش دسترس پیدا کرد و... . همه این عوامل میتوانند فرد را به سمت استفاده از منابع دیجیتال سوق دهند.
این استاد دانشگاه با اشاره به ضعیف بودن منابع علمی در زبان فارسی در ادامه اظهار کرد: یکیدیگر از وجوهی که باید به آن اشاره کرد، این است که بهاین دلیل که ما در زبان فارسی منابع غنیای در حوزههای علمی نداریم، افراد به سراغ منابع دیجیتال و به زبان انگلیسی میروند. در اینجا میتوان به پیشرفت زبان انگلیسی طی سالهای اخیر و استفاده افراد از منابع اصلی نیز اشاره کرد.
حسن شهرکی با اشاره به ارزان بودن کتابهای دیجیتال گفت: یکی دیگر از ابعاد مثبت، دانلود کتاب بهصورت رایگان و یا ارزان است که به اقتصاد افراد کمک میکند. مسلما فرد اگر بتواند کتابی را دانلود کند و هزینه کمتری نیز برای آن پرداخت کند، کمتر به سراغ کتاب در فرمت کاغذی آن میرود.
شهرکی در ادامه تصریح کرد: از نظر من ارتباط معناداری میان کمشدن تیراژ کتاب و مطالعه وجود ندارد. این موضوع مختص ایران نیست و در همه جهان افراد به سمت استفاده از نسخههای دیجیتال پیش رفتهاند. ایران نیز ناگزیر از حرکت به این سمت است.
این پژوهشگر اجتماعی در انتها و با اشاره به کمدقتی در ارائه آمار مربوط به مطالعه، گفت: وقتی میانگین سرانه مطالعه میان شهروندان ایرانی را 10 دقیقه اعلام میکنیم، در واقع آماری غلطانداز ارائه دادهایم، این آمار بسیار پیچیده است و نمیتوان بهراحتی از آن سخن گفت. در هر نوع آماری پراکنش مطالعه نیز باید مطرح گردد؛ پراکنش زیادی در توزیع کتاب وجود دارد و همواره عدهای هستند که بسیار بیشتر از میانگین کتاب میخوانند. این امر نیز از یک قاعده روانشناختی تبعیت میکند که میگوید عامه مردم از نظر فکری تنبل هستند و عده کمی این تنبلی فکری را جبران میکنند. همینطور باید این موضوع را در نظر گرفت که در بررسی آمار مطالعه، نباید صرفا متن کتاب را در نظر گرفت، بلکه تماشای یک فیلم نیز نوعی مطالعه است.
نگران تیراژ کتاب نباشید!پروین صدقیان (انتشارات گلآذین)، به عنوان یکی از مدیران و دستاندکاران نشر کتاب از دریچه دیگری به این موضوع نگاه میکند. او میگوید: اولین و مهمترین چیز در کاهش تیراژ کتاب، کتاب نخواندن مردم است. افزایش استفاده از اینترنت خصوصا در میان نسل جوانتر موجب شده تا سرانه مطالعه در میان آنان پایین بیاید.
پروین صدقیان در
گفتگو با فرارو درباره بالارفتن تیراژ و فروش برخی کتابها گفت: ما کتابهایی داریم که دورهای هستند؛ "مانند چهکسی پنیر مرا برداشت؟" این کتابها در دورهای به اوج تیراژ میرسند که پس از مدتی این میزان کاهش پیدا خواهد کرد. بنابراین نباید چنین کتابهایی را در بررسی تیراژ کتابها بررسی کرد. ما باید از کتابهایی با تیراژها و فروش معمولی سخن بگوییم.
این ناشر همچنین با انتقاد از نداشتن علاقه به دانستن در میان نسل جدید اظهار کرد: از نظر من نسل جدید علاقهای به دانستن ندارد. این نسل چیزهایی که میخواهد را از طریق سایتها و شبکههای اجتماعی بهدست میآورد. البته باید توجه داشت که در فضای مجازی بیشتر به اطلاعات عمومی میتوان دست پیدا کرد و نه فرهنگ. با این وجود نباید نگران تیراژ کتاب بود. از نظر من همه کسانی که قبلا کتاب میخواندند، در حال حاضر نیز جزء خوانندگان کتابها هستند.
وی گفت: وضعیت توزیع و فروش کتاب از تیراژ آن مهمتر است. تمام خیابانهای شهر پر از مغازههای فستفودی، بوتیکها، لوازم آرایشی و.. است، اما مغازه کتابفروشی نیست. خود این موضوع بر روی نخواندن کتاب تاثیر زیادی میگذارد. کتاب نیز باید مانند کالاهای دیگر مدام و در همهجا به نمایش دربیاید. آیا در این شرایط و بدون کمک متولیان فرهنگی انتظار داریم که تیراژ کتاب بالا برود؟
تبلیغات ضعیف کتاب در ایرانصدقیان در انتها و با ارائه راهکار برای افزایش تیراژ و مطالعه کتاب گفت: یکی دیگر از کمکها به نشر کتاب، تبلیغات برای آن است. صدا و سیما یکی از راههای تاثیرگذار در تبلیغات کتاب است، چرا که بارها دیدهایم که وقتی یک کتاب توسط تلویزیون تبلیغ و معرفی میشود، آمار فروشی آن تا حد زیادی بالا میرود. اما آنچه که ما بیش از همه میبینیم، سایر تبلیغات بهجای تبلیغ برای مصرف فرهنگی است؛ تبلیغ خرید یک بسته پفک و تبلیغ کتاب بههیچ وجه قابل مقایسه نیست.
عباس حقروستا(پخش سرزمین) یکی از دستاندکاران در پخش کتاب نیز از کمتوجهی مردم به خواندن و کسب آگاهی انتقاد میکند و میگوید: پایین آمدن تیراژ کتاب، در وهله نخست به پائین آمدن مطالعه مرتبط است. علاقه به دانستن در میان مردم کم شده است. افراد به دنبال چیزهایی هستند که آنی باشد و به یک نیاز آنی آنها پاسخ دهد. به جز کتابهای کاربردیای مانند آشپزی، یوگا و... خرید کتابهایی که به افزایش دانش مردم کمک میکند، بسیار کم شده است.
حقروستا
در گفتگو با فرارو گفت: افرادی که مطالعه نمیکنند به حاشیه رانده میشوند. در این میان تفاوت مشخصی نیز بین کسانی که در وضعیت مالی خوبی قرار دارند و آنهایی که در وضع مالی متوسط و یا پایین هستند وجود دارد؛ کسی که پول زیادی دارد خیلی اوقات نیازی به خواندن کتاب نمیبیند و کسی که پول کمی دارد، ترجیح میدهد هزینههای مربوط به گذران زندگی، از اجارهخانه تا خرید خوراکی، را در الویت قرار دهد.
وی با اشاره به جایگزین شدن تکنولوژی بهجای کتاب اظهار کرد: پیش از استفاده مردم از تکنولوژیها و اینترنت، خصوصا در زمستان، بازار کتاب خوب بود. به این دلیل که روزها کوتاه بود و مردم پس از انجام کارهای روزمرهاشان، شبها در منزل کتاب میخواندند. اما همین کار امروزه تبدیل به تماشای ماهواره، فیسبوک و سایر شبکههای مجازی شده است.
اطلاعات عمیق، اطلاعات سطحی
وی همچنین گفت: کافیست یک مقایسه ساده میان کسی که از بچگی اهل کتاب خواندن بوده و کسی که اهل کتاب نبوده انجام دهیم؛ کسی که عادت به مطالعه داشته است عمق آگاهیاش زیاد است، اما کسی که چنین عادتی نداشته و اطلاعاتش را از فضای مجازی به دست آورده، آگاهیاش سطحی است، هرچند گسترده باشد.
حقروستا با اشاره به اجاره بالای مغازههای کتابفروشی تصریح کرد: به اعتقاد من نمیتوان کتابفروشیها را در نقاط دیگر شهر گسترش داد؛ به یک دلیل ساده و آن افزایش قسمت اجاره مغازه است. اجاره مغازههای انقلاب که بورس کتاب نیز هست، گران است، حال فرض کنید این مغازهها بخواهند در جاهایی که اجارههای بالاتری دارند آغاز به کار کنند، که نتیجه آن ضرر و عدم توانایی برای ادامهدادن است.
عباس حقروستا در انتها گفت: اگر دقت کرده باشد، در منطقه انقلاب که مملوء از کتابفروشی است، مغازههای اندک اغذیهفروشی که مابین این کتابفروشیهاست، بسیار شلوغترند؛ این حاشیهای شدن فرهنگ را نشان میدهد. متاسفانه مردم ما به خوردن بیش از خریدن و خواندن کتاب اهمیت قائل هستند.
کی دیگه به فکر مطالعه اس!!!!؟
ما تو نون شبمون موندیم..