bato-adv
bato-adv
کد خبر: ۲۲۰۹۴۱

بازرگان به روایت علی مطهری

تاریخ انتشار: ۰۸:۴۵ - ۰۱ بهمن ۱۳۹۳
٣٠دی‌ماه، بیستمین‌سالگرد درگذشت مهندس مهدی بازرگان بود. نماینده این روزهای مردم در مجلس، به‌دور از چالش‌ها و از جایگاه فرزند استاد شهید مطهری، بازرگان را روشنفکری دینی می‌داند که اسلام را تعبدا می‌پذیرد و برای فهم بهتر دانشگاهیان، اسلام پذیرفته‌شده را مستند به شواهد علمی می‌کند، نه‌اینکه پذیرش احکام‌اسلامی را منوط‌به اثبات آنها از طریق علوم تجربی بداند.

هرچند علی‌مطهری معتقد است که روش اثباتی بازرگان ناقص بوده و روش صحیح فهم دین روش فلسفی مورد استفاده شهید مطهری است، اما مهم‌تر از این تفاوت‌های اندیشه‌ای، علی‌ مطهری به ‌دلایلی اشاره می‌کند که موجب نزدیکی پدرش و بازرگان به یکدیگر می‌شده. علی مطهری می‌گوید بازرگان و نهضت آزادی باید همچنان در داخل قطار انقلاب حفظ می‌شدند و فقط نمی‌شد مناصب حساس و کلیدی را به آنها سپرد. او می‌گوید پدرش نیز چنین رویکردی داشته و نظر پدرش با دیگر انقلابیون نسبت به بازرگان متفاوت بوده است.

‌یکی از کارهای بازرگان، تطبیق مباحث قرآنی با علوم جدید بود. او تلاش می‌کرد از این طریق دین را به‌روز کند. شما این اقدام بازرگان را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ آیا موفق بود؟ آیا برای به‌روزکردن دین نیازی وجود دارد؟
اگر مساله به‌روزکردن دین را به این معنی بگیریم که احکام اسلام با دستاوردهای علوم روز به‌خصوص علوم تجربی تطبیق داده شود، تا زمانی که به‌طور کامل تطبیق پیدا نکرده و فلسفه احکام براساس علوم تجربی اثبات نشده، ایمان کامل پیدا نکنیم، به این معنی درست نیست، چرا که ممکن است بسیاری از فلسفه‌های احکام را نتوانیم با عقل خود بفهمیم و به آن برسیم.

اگر این‌طور فکر کنیم که تا زمانی که به فلسفه حکمی نرسیم به آن عمل ‌نمی‌کنیم، از نظر اسلام پذیرفته نیست. ما اعتقاد داریم نسبت به دستورات دین باید تعبد داشته باشیم، خواه فلسفه احکام را بدانیم و خواه ندانیم.

اما اگر از علوم تجربی به‌عنوان یک موید و کمک استفاده کنیم، یعنی ضمن اینکه نسبت به احکام دین تعبد داریم، فلسفه و علت یک حکم را از طریق علوم تجربی به دست آوریم، به این شکل نه تنها اشکالی ندارد، خوب هم هست و می‌تواند در تقویت ایمان ما و ایجاد انگیزه بیشتر برای عمل به آن حکم موثر باشد.

آقای بازرگان درواقع چنین کاری می‌کرد، بسیاری از احکام اسلام را با علوم روز تطبیق می‌داد و به‌دنبال یافتن فلسفه احکام به کمک علوم تجربی بود تا بتواند قشر دانشگاهی و تحصیلکرده را به اسلام جذب کند. مثل کاری که در کتاب «مطهِرات در اسلام» کرده‌اند. این حرکت‌ آقای بازرگان بسیار خوب بود. اما اگر بخواهیم اصول دین مثل توحید و نبوت و معاد را هم صرفا از همین راه اثبات کنیم، ممکن است دچار اشکال شویم. شاید به همین دلیل کاستی‌هایی در نظریات مهندس بازرگان در اصول اعتقادی مانند توحید، نبوت و معاد وجود دارد؛ مثل آنچه در کتاب «راه طی شده» که درباره نبوت است، یا «نیک نیازی» یا «ذره بی‌انتها» که درباره مساله روح و موضوع معاد است، آمده است.

شهیدمطهری در مقدمه جلد پنجم «اصول فلسفه و روش رئالیسم» نقدهایی بر بیان آقای بازرگان در اثبات وجود خدا آورده است. آقای بازرگان معتقد است که راه اثبات خدا منحصر به راه طبیعت است و قرآن هم بر همین راه تاکید دارد اما شهیدمطهری می‌گوید راه طبیعت یکی از راه‌هاست و تنها ما را به مرز ماورای طبیعت می‌رساند و اینکه نیروی مدبری، عالم را تدبیر می‌کند. ولی ویژگی‌های این مدبر چیست، چه صفاتی دارد؟ آیا واحد است یا کثیر؟! اگر عالم است، علم آن نامتناهی است یا خیر؟ اگر قادر است، قدرت آن نامتناهی است یا خیر؟ این موارد را علم تجربی پاسخگو نیست. از اینجا به بعد باید به کمک فلسفه پیش برویم؛ به‌عبارت دیگر راه طبیعت عمومی‌ترین راه است اما کامل نیست.

لذا علم تجربی به تنهایی نمی‌تواند برای مسایل الهیات کافی باشد. در مساله معاد هم همین‌طور. آقای بازرگان تلویحا وجود روح را به‌عنوان یک امر مجرد رد می‌کند و آن را یک امر مادی معرفی می‌کند که این موضوع هم جای بحث دارد. در مباحث توحید و نبوت و معاد جلسات انجمن اسلامی پزشکان و مهندسین که با حضور آقای بازرگان برگزار می‌شد درباره این موضوعات بحث شده و گفت‌وگوهایی بین ایشان و استاد مطهری صورت گرفته است. این مطالب در کتاب‌هایی از شهیدمطهری به همین نام‌ها آورده شده است.

به‌هرحال آقای بازرگان را باید یکی از پیشگامان روشنفکری دینی در ایران بدانیم. وی یکی از عوامل موثر تقریب روحانیت و دانشگاه، وحدت حوزه و دانشگاه و نزدیک کردن قشر روحانی و دانشگاهی بود. به‌طور قطع مرحوم بازرگان، مرحوم طالقانی و شهیدمطهری پیشگامان وحدت حوزه و دانشگاه بودند. البته بعدها نقش شهیدمطهری پررنگ‌تر شد.

‌رابطه دین و سیاست در اندیشه مرحوم بازرگان از نظر سیاستمداران، خیلی خاص توصیف می‌شود، درواقع بازرگان سکولار معرفی می‌شود. آیا شما موافق این تعبیر هستید؟
البته مرحوم بازرگان هیچ‌گاه فلسفه سیاسی خود را به صورت مدون ارایه نکرد، ولی چون از طرفی بر آزادی و دموکراسی تاکید دارد و از طرف دیگر اسلام را به‌عنوان یک دین اجتماعی و جهانی معرفی می‌کند، قاعدتا حکومت اسلامی را قبول داشته‌اند اما قطعا نظریه ایشان با نظریه امام‌خمینی(ره) تفاوت داشته است. بنابراین به‌هیچ‌وجه نمی‌توان ایشان را سکولار نامید.

از قرائن اینطور فهمیده می‌شود ایشان معتقد به حکومتی بوده‌اند که مروج اسلام بوده و ضدیت با اسلام نداشته باشد. اما اینکه همه احکام اسلام باید در آن اجرا شود هر چند با الزام و اجبار، شاید در نظریه ایشان وجود نداشته باشد و معتقد باشند بخشی از این موارد را باید به خود مردم واگذار کرد. یا در موضوع ولایت‌فقیه، مرحوم بازرگان در جایی عنوان نکرده‌اند که قبول ندارند اما گفتار و رفتار وی نشان می‌دهد از نظر ایشان ولایت‌فقیه، ولایتی صرفا در احکام دین و یک ولایت ایدئولوژیک است.

البته بنده تحقیق کافی در آثار ایشان ندارم که بتوانم نظریه‌ سیاسی ایشان را به‌طور دقیق و کامل بیان کنم اما آن چیزی که از رفتار و نظرات مرحوم بازرگان فهمیده می‌شد، چنین چیزی است و در دوره صدارت ایشان نیز این موضوع روشن شد.

مهندس بازرگان معتقد بود امام(ره) در قم باشند و خیلی در امور اجرایی دخالت نکنند. این نظریه لااقل برای آن دوره درست نبود. ابتدای انقلاب تا استقرار جمهوری اسلامی این دخالت‌ها ضرورت داشت و لازم بود که امام‌خمینی(ره) شرایط را مدیریت کند.

‌می‌خواهیم تحلیل شما را از دلیل استعفای مهندس بازرگان بدانیم. مهم‌ترین دلیل چه بود؟
 میان ایشان و امام‌خمینی(ره) اصطکاک وجود داشت و گاهی مهندس بازرگان در مصاحبه‌های خود طعنه می‌زد و در چنین شرایطی شاید دولت ایشان قابل ادامه نبود.

البته به نظر من معرفی ایشان برای نخست‌وزیری دولت موقت از سوی شهیدمطهری، تدبیر بسیار حکیمانه‌ای بود و باعث شد انقلاب زودتر به پیروزی برسد و انقلاب چهره‌ای دموکراتیک پیدا کند، اما این تدبیر برای مدت موقت بود؛ دورانی که گذر کنیم، بنابراین شاهد بودیم مقاومت غربی‌ها با روی کارآمدن دولت موقت کمتر شد و انقلاب سریع‌تر به پیروزی رسید. البته آنها نمی‌توانستند مانع پیروزی انقلاب شوند، اما ممکن بود تلفات بیشتری داشته باشیم.

غربی‌ها مهندس بازرگان را انسان لیبرال و معتدل و آزاد‌اندیشی می‌دانستند، در چنین شرایطی شهیدمطهری ایشان را برای مدت موقت به‌عنوان نخست‌وزیر معرفی کرد تا بعد کنار رود. ظهر آن روزی که استاد مطهری به شهادت رسیدند، سر سفره ناهار بحث آقای بازرگان پیش آمد. ایشان فرمودند همین روزها می‌خواهیم دولت را تغییر دهیم. از نظر ایشان دوره مسوولیت آقای بازرگان دوره‌گذار از انقلاب به استقرار نظام بود. البته با وجود اختلاف‌نظرهای آقای بازرگان و امام(ره)، در مجموع شرایط به‌گونه‌ای نبود که اصلا امکان ادامه کار دولت بازرگان وجود نداشته باشد. ولی شیطنت‌هایی وجود داشت و همین‌طور جنگ قدرتی که همواره وجود دارد.  عامل اصلی استعفای مهندس بازرگان تسخیر سفارت آمریکا بود. ایشان این کار را قبول نداشت و بارها گفته بود در یک محیط آرام می‌توانم کشور را اداره کنم. حتی تشبیه کرد ما فولکس واگن هستیم که تنها در جاده آسفالت می‌توانیم حرکت کنیم، نه جاده پردست‌انداز و خاکی!

‌آقای مطهری! تضادهای فکری‌ای را که میان بازرگان و سایر انقلابیون وجود داشت، کمی بیشتر برای ما تشریح کنید. در واقع گویا امثال شهیدمطهری که معرف بازرگان به شمار می‌رفتند، کاملا به این تضادها آگاه بودند و تمایلی برای ادامه این دولت نداشتند. این تضادهای فکری چه بود که دولت بازرگان را یک دولت موقت محصور به دوران ‌گذار کرد؟
البته اینطور نیست که شهیدمطهری و یارانش کاملا به این تضادها آگاه بودند، بلکه بیشتر این تضادها در عمل پیدا شد و ادامه کار را سخت کرد. شاید به‌طورکلی آقای بازرگان با برخورد تند با غرب و آمریکا مخالف بود و می‌خواست در محیطی آرام کشور را اداره کند و امام که انقلاب را به‌صورت یک آرمان جهانی می‌دید و می‌خواست شور انقلاب حفظ شود، لازم می‌دانست که دوقطبی انقلاب اسلامی و غرب آشکار باشد. ولی اصولا دولت موقت وظایف مشخصی برای مدت موقت داشت.

در حکم نخست‌وزیری آقای بازرگان که من احتمال قوی می‌دهم توسط شهیدمطهری یا با مشورت ایشان نوشته شده بود، ماموریت دولت موقت مشخص بود: برگزاری رفراندوم، تدوین قانون‌اساسی، برگزاری انتخابات و خلاصه استقرار نظام جمهوری اسلامی. بنا نبود که این دولت ادامه پیدا کند بلکه بنا بود تا زمان انتخاب رییس‌جمهور دایمی حضور داشته باشد. ولی اختلاف روش‌ها باعث شد که این دولت زودتر از موعد مقرر کنار برود.

عرض کردم، در روز آخر که صحبت مهندس بازرگان بود، من به پدرم گفتم آقای بازرگان اخیرا در مصاحبه‌‌ تلویزیونی گوشه و کنایه می‌زد. ایشان پرسیدند خودت شنیدی یا از دیگران شنیدی؟ گفتم خودم شنیدم. گفتند امام هم از دست ایشان خیلی راضی نیست، همین روزها می‌خواهیم این دولت را برداریم و یک دولت انقلابی روی کار بیاوریم.

‌نظر شخص شهیدمطهری چه بود؟ ایشان هم منتقد مهندس بازرگان بودند؟
اواخر که اصطکاک‌ها رو به افزایش بود شهیدمطهری به‌عنوان عضو موثر و تشکیل‌دهنده شورای انقلاب معتقد بود که بهتر است ایشان کنار گذاشته شود و دولت بازرگان را تمام‌شده تلقی می‌کردند. ولی شاید هنوز این امکان وجود داشت که تفاهم ایجاد شود و شاید شهیدمطهری می‌توانست این کار را بکند، چراکه آقای بازرگان حرف‌شنوی نسبتا خوبی از شهیدمطهری داشت.  به‌هرحال معتقدم اگر شهیدمطهری بود، مسایل به شکل دیگری می‌شد؛ یا همان روزها دولت تغییر می‌کرد یا ایشان موفق می‌شد که این همدلی و هماهنگی را ایجاد کند، چراکه ایشان به مسایل، سیاسی نگاه نمی‌کرد.

اما کناررفتن دولت بازرگان به این معنی نبود که ایشان طرد شود و از همه امور کنار گذاشته شود.
از صحبت امام هم چنین موضوعی برداشت نمی‌شود که نهضت آزادی حق هیچ فعالیت اجتماعی نداشته باشد، حداکثر این فهمیده می‌شود که پست‌های کلیدی به این افراد ندهیم.

می‌خواهم بگویم کناررفتن مرحوم بازرگان، یک مطلب است و پیاده‌کردن افراد نهضت آزادی از قطار انقلاب، موضوع دیگری است. گاهی روش‌های ما درست نیست. صفر و صدی برخوردکردن درست نیست. یک‌نفر را یا تا عالم ملکوت بالا می‌بریم یا تا قعر جهنم پایین می‌آوریم.

همه باید با هم باشیم، همه با هم انقلاب را پیش ببریم، این حذف‌ها کار خطرناکی است. برخی افراد از تعبیر مقام رهبری که فرمودند «ریزش‌ها و رویش‌ها» سوءاستفاده می‌کنند. منظور ایشان ریزش‌ها و رویش‌های طبیعی است نه اینکه تلاش کنیم ریزش‌ها بیشتر شود.

‌فکر نمی‌کنید سرآغاز این روند همان صف‌بندی‌های ابتدای انقلاب بود.
شما باید یک‌سال اول انقلاب را جدا کنید. در اول انقلاب گاهی نیاز به تصمیمات جدی و سریع بود، چرا که خطر ازدست‌رفتن انقلاب وجود داشت.

در اینکه افراط شده، شکی نیست. مثلا اصل تسخیر لانه جاسوسی، برای مدت کوتاهی می‌توان گفت به‌دلیل رفتار آمریکا و حفظ اقتدار انقلاب درست بود، اما به نظر من طولانی‌شدن آن، نه. ما وارد یک سفارت کشور خارجی شدیم، آنها را به گروگان گرفتیم و ٤٤٤روز تصاویر این افراد در حالی که دست‌ها و چشم‌هایشان بسته بود از تلویزیون‌های دنیا پخش می‌شد. این موضوع موجب شد صدام نیز از این شرایط سوءاستفاده و به ایران حمله کند. در مقابل حمله صدام، دنیا از ما حمایت نکرد، چراکه از نظر آنها این کشور باید تنبیه می‌شد.

اگر تسخیر چندروزه برای گوشمالی آمریکایی‌ها انجام می‌شد و بعد هم آن را به پایان می‌رساندیم، خوب بود.

همچنین اینکه افرادی را که در دولت موقت خدماتی داشتند، به صرف اینکه تفکر خاصی دارند، خائن و ضد انقلاب بخوانیم، درست نیست. این افراد در مبارزه و تفکر اسلامی سابقه طولانی دارند و باید حفظ می‌شدند.

‌تفاوت بازرگان با سایر انقلابیون در شیوه کاری آنان بود. مهندس بازرگان معتقد بود امور باید به شیوه اصلاحی پیش رود اما سایرین معتقد به شیوه‌های انقلابی بودند. حال که ٣٦سال از پیروزی انقلاب گذشته، به نظر شما اکنون می‌توان گفت کدام تئوری موفق‌تر بوده یا موفق‌تر می‌تواند باشد؟
 (چنددقیقه سکوت) هرشیوه‌ای در یک دوره‌ای مناسب‌تر است. روش‌های انقلابی برای همان اول انقلاب و قبل از استقرار نظام لازم بود؛ آن هم با رعایت عدالت. درست است در ابتدای انقلاب کارهای خاصی صورت گرفت، اما انقلاب ما در مقایسه با سایر انقلاب‌ها از این نظر برتری محسوسی دارد.

روش‌های انقلابی از زمانی که انقلاب به پیروزی می‌رسد تا زمان استقرار نظام جدید، پذیرفته است. در چنین شرایطی نمی‌شود خیلی با تأنی کارکرد، چراکه ممکن است عوامل مخالف انقلاب و عوامل رژیم سابق در انقلاب نفوذ کنند و کم‌کم کار را به دست بگیرند، بنابراین باید سرعت داشت و انقلابی عمل کرد. اما بعد از استقرار نظام باید با تدبیر، اعتدال و رعایت مصالح و منافع ملی کار کرد.

من فکر می‌کنم اینطور نیست که در شرایط عادی آیا انقلابی کار کنیم یا اصلاحی و مصلحانه؟ بلکه عقل حکم می‌کند براساس مصالح اسلامی، کشور، انقلاب و منافع ملی تصمیم بگیریم و همین یک راه را بیشتر در پیش‌رو نداریم.

در شرایط عادی، براساس تدبیر عمل‌کردن یعنی عمل انقلابی. انقلابی‌بودن به معنی بی‌عقلی نیست. انقلاب به معنی انفجار را ما قبول نداریم. در زمان انقلاب این سخنان مطرح بود، عده‌ای معتقد بودند باید فشارها را بر مردم افزایش داد تا جامعه خودبه‌خود منفجر شود.  در زمان اعتصاب کارکنان صنعت نفت در سال٥٧ که نفت داخلی نیز تامین نمی‌شد، مردم به سختی افتادند و صف‌های طولانی نفت و بنزین تشکیل می‌شد. همان موقع شهیدمطهری طرحی به امام(ره) پیشنهاد کردند که طی آن در کنار منع صدور نفت به خارج، نفت داخلی تامین شود و ضرورتی ندارد مردم به سختی بیفتند. هیاتی متشکل از آقای بازرگان، مهندس کتیرایی و آقای هاشمی‌رفسنجانی را به امام پیشنهاد کردند که از طرف ایشان به خوزستان بروند و با کارگران صنعت نفت صحبت کنند و نفت داخلی تامین شود.  این کار انجام شد و آثار بسیار خوبی هم داشت.

از جمله اینکه انقلاب وارد مرحله ثبات شد، چراکه تا آن موقع فرمان‌های امام(ره) در راستای ساقط‌کردن نظام پهلوی بود ولی این فرمان یک کار اثباتی و ایجابی بود و نشان داد که حکومت عملا دست امام‌خمینی(ره) است.

همان‌موقع عده‌ای اعتراض می‌کردند این کار غلط است چراکه ما در جهت خلاف انقلاب حرکت می‌کنیم، کار اصلاحی انجام می‌دهیم و شور و هیجان انقلاب پایین می‌آید. آنان معتقد بودند که باید به مردم فشار وارد شود تا منفجر شوند و بیشتر علیه شاه بشورند ولی شهیدمطهری می‌فرمود ما انقلاب به معنی انفجار را قبول نداریم. آن، نظریه مارکسیست‌هاست. ما تضادی بین اصلاح و انقلاب قایل نیستیم. انقلاب ما انقلاب اعتقادی و ایمانی است. می‌خواهم بگویم کارهای اصلاحی با انقلاب منافاتی ندارد.

‌ گویا بازرگان معتقد بود انقلاب کردیم تا زندگی کنیم، آیا با این تعبیر موافق هستید؟
بله، تقریبا این تعبیر درست است. حالا من تعبیر دیگری می‌گویم؛ تعبیری که شهیدمطهری به کار برد. در آن زمان توسط مجاهدین و گروه فرقان کلمه «اسلام انقلابی» بسیار به کار می‌رفت. منظور آنها از اسلام انقلابی، اسلام مارکسیستی بود که اسلام را با انقلاب تطبیق دهند.

از نظر آنان مبارزه اصل بود و از اسلام به‌عنوان وسیله استفاده می‌شد که شهیدمطهری خطاب به آنان گفتند: آیا ما باید اسلام را انقلابی کنیم یا انقلاب را اسلامی؟ باید انقلاب را اسلامی کنیم. اما در آن زمان برخی تلاش می‌کردند که اسلام را انقلابی کنند. این افراد کاری به اینکه رسالت اسلام چیست و برای چه آمده، نداشتند. اسلام می‌خواهد دنیا را به آسایش مادی و معنوی برساند، نیامده تا مزاحم انسان‌ها شود. ما باید انقلاب را اسلامی کنیم. این دوگانگی آن زمان هم بود.

‌آقای بازرگان همواره مرزی را بین دین و سیاست قایل بودند. این تغییر مشی بازرگان را تا چه حد متاثر از انقلاب اسلامی سال٥٧ می‌دانید؟
نمی‌دانم این تحلیل شما تا چه حد درست است. به هرحال ایشان را نمی‌توان سکولار و طرفدار جدایی دین از سیاست دانست، بلکه شاید معتقد به دخالت کمتر روحانیون در امور اجرایی بود. به‌هرحال آنچه شما گفتید، در دنیای اهل‌سنت هم رخ داد.

در حکومت عثمانی، برخی حاکمان به‌جای اینکه سیاست، ابزاری در دست دین باشد، دین را ابزار سیاست کرده بودند. در آن زمان عده‌ای اعلام کردند دین از سیاست جداست. البته اولین ندا از سوی مسیحیان آمد که در قلمرو عثمانی بودند. برخی مسلمانان هم با آنها همراه شدند که دین از سیاست جداست؛ البته به معنی درست آن. آنان معتقد بودند سیاست باید در اختیار دین باشد نه دین در اختیار سیاست، حاکمان نباید با ابزار دین جلو آزادی و حقوق مردم را بگیرند و کارهای خود را توجیه کنند. آن زمان این فکر در اثر نوع رفتار حاکمان عثمانی ایجاد شد.

مهندس بازرگان هم شاید فکر می‌کرد که دین ابزاری در دست سیاست می‌شود. او دین را در حد همان رعایت احکام و اخلاق به وسیله خود افراد تلقی می‌کرد و کمتر به دخالت حکومت در این امور قایل بود.
سینا
Iran (Islamic Republic of)
۱۵:۰۶ - ۱۳۹۳/۱۱/۰۱
استاد عبدالکریم سروش تعبیری به این مضمون دارند که بازرگان به اسم بازرگان بود نه به صفت
منظور ان است که بازرگان کسی نبود که وابسته به قدرت و مکنت باشد و برای تحصیل انها دست به هر کاری بزند/

بازرگان از یک طرف به علت اقامت هفت ساله در فرنگ و اشنایی با علوم جدید یک شخص امروزی بحساب می اید و از طرف دیگر به علت اشنایی با معارف قرانی و داشتن دوستانی مانند مرحومان مطهری و طالقانی دلبسته دین و ایین خود بود.از یک طرف متجدد و از طرف دیگر سنتی و دیندار
امروزه نسل جوان و دانشگاهی ما به چنین الگویی نیاز دارند و حالا خلا وجودی بارزگان به خوبی احساس می شود
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۴:۳۳ - ۱۳۹۳/۱۱/۰۱
حق با بازرگان بوده است
امير
Iran (Islamic Republic of)
۱۴:۲۶ - ۱۳۹۳/۱۱/۰۱
روحش شاد خدا رحمتش كند مرحوم بازرگان مرد دين واخلاق بود جايشان واقعا خاليست
محسن
Iran (Islamic Republic of)
۱۴:۲۵ - ۱۳۹۳/۱۱/۰۱
قبل از هر مطلبی من پاسخ آن اقای بیست وسی که ردیف اول اضهار نظر دادند را بدهم که فرمودند اصلاح طلبان به اندازه یه انگشت دست نمیشن. بله درست گفتی اصلاح طلبان بیشتر از این هستند من نمیدونم این دوست خوبمان معنای اصلاحات رو بلدن که میخواهد آن را به رفراندوم بگذارد ایشون هنوز بلد نیست بنویسد خواهشمند نوشته خاهشمندم دو بار اینو تکرار کرده یا نوشته رفراندم کلمه و یادش رفته املائش0 است بعد به دنبال اقلیت اصلاحات است عزیز من این حرفها به تو نیامده برو اصلاح کلماتت بکن بعد اظهار نظر بفرما اصلاحات یعنی همین اگر اشتباه کردی آن را اصلاح نمایید. بنده با نظر آقای مطهری موافقم و همچنین مرحوم بازرگان.
مجید
Iran (Islamic Republic of)
۱۴:۲۳ - ۱۳۹۳/۱۱/۰۱
با سلام ما به گذشتگان خود باید افتخار کنیم و جای خداوند تصمیم نگیریم خداوند به روح مهندس بازرگان علو درجات را عنایت فرماید.
انتشار یافته: ۴۲
علی
Iran (Islamic Republic of)
۰۸:۵۸ - ۱۳۹۳/۱۱/۰۱
درود خدا بر مطهری.
بیست وسی
United Arab Emirates
۰۸:۵۹ - ۱۳۹۳/۱۱/۰۱
متاسفانه این اصلاح طلبان در توهم هستند...آنها نمی دانند در اقلیت هستند.....من برای اینکه به آنها ثابت کنم تعدادشان در حد انگشتان دست هست رفراندمی در این کامنت می گزارم که خاهشمند است به آن رای دهید ،فقط خاهشمندم است افراد زیر 18سال رای ندهند تا اعتبار رفراندم خدشه دار نشود...
اصولگرايان مثبت
اصلاح طلبان منفی
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۰:۳۵ - ۱۳۹۳/۱۱/۰۱
دیگه مطمئن شدم که آدم اصلاح طلبان هستی
علیرضا روشنی
Iran (Islamic Republic of)
۱۰:۵۹ - ۱۳۹۳/۱۱/۰۱
شما که اینقده زیادید پس چرا از رفراندم راستکی میترسید؟!
حالا نتیجه رو ببین تا بفهمی چند چندیم !!
ali
Iran (Islamic Republic of)
۱۱:۱۳ - ۱۳۹۳/۱۱/۰۱
احتمالا انگشتان دست شما به میلیونها عدد برسه
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۴:۲۱ - ۱۳۹۳/۱۱/۰۱
فرارو اگر تعداد منفي ها خيلي زياد بشه براي حفظ آبروي شما امتيازهاي منفي رو مي بنده و فقط مثبت هاش كار مي كنه بارها اتفاق افتاده
یوسف
Iran (Islamic Republic of)
۰۹:۰۹ - ۱۳۹۳/۱۱/۰۱
درود به روان پاک شادروان مهندس بازرگان که مرحوم دکتر شریعتی وی را استاد خود نامید و کتاب ترتیب نزول آیات قرآن بازرگان را بسیار ستود
بهنام
Iran (Islamic Republic of)
۱۴:۲۲ - ۱۳۹۳/۱۱/۰۱
شریعتی استاد خود را مولا علی میدانست اما بازرگان مردی شریف بود تنها نکته ضعیف او و مطهری نامه علیه شریعتی بود چون شریعتی مرحوم شده بود نمی توانست جوابگو باشد حکم دادن غلط است
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۰۹:۲۰ - ۱۳۹۳/۱۱/۰۱
درود بر شرفت علی جان.... روحت شاد بازرگان
یوسف
Iran (Islamic Republic of)
۰۹:۲۶ - ۱۳۹۳/۱۱/۰۱
درود به روان پاک شادروان مهندس بازرگان که مرحوم دکتر شریعتی وی را استاد خود نامید و کتاب ترتیب نزول آیات قرآن بازرگان را بسیار ستود
سلیمان
Saudi Arabia
۰۹:۳۲ - ۱۳۹۳/۱۱/۰۱
خدا رحمت کند مرحوم بازرگان را. با تمام اختلافاتی که در ابتندای انقلاب پیش آمد جزئ شریفترین و سالم ترین مردان سیاسی تاریخ این کشور بود
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۱:۱۰ - ۱۳۹۳/۱۱/۰۱
با هم محشور شید
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۴:۳۶ - ۱۳۹۳/۱۱/۰۱
ان شا الله
مهدی
Iran (Islamic Republic of)
۰۹:۴۲ - ۱۳۹۳/۱۱/۰۱
جدای از اینکه با کلیات افکار آقای موافق باشم یا مخالف ،خوشم میاد ایشان راحت و با آزادمنشی حرف می زنه ، باید منش و الگوی رفتاری ایشان در فرهنگ عمومی جامعه تسری پیدا کنه.
ناشناس
Netherlands (Kingdom of the)
۰۹:۵۳ - ۱۳۹۳/۱۱/۰۱
عالی بود ای کاش همیشه افرادی بدون تعصب بیجا درباره موضوعاتی که پر از ابهام هستند صحبت کنند
محسن
United States of America
۰۹:۵۴ - ۱۳۹۳/۱۱/۰۱
درود بر مرحوم مندس بازرگان صادق ترین سیاستمدار تاریخ
موسی
Iran (Islamic Republic of)
۱۰:۰۴ - ۱۳۹۳/۱۱/۰۱
خدایش رحمت کند مرحوم بازرگان انسان خوبی بود
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۰:۱۵ - ۱۳۹۳/۱۱/۰۱
دروود بر این مرد دیندار شجاع و اندیشمند
علیرضا
Iran (Islamic Republic of)
۱۰:۳۶ - ۱۳۹۳/۱۱/۰۱
بازرگان هم مانند خیلی از مسئولین حال و گذشته فقط برهه ای در پستی بود و همین.
کی و کجا گفته که نخست وزیر این اختیار رو داره تا خط مشی برای انقلاب ترسیم کنه؟!!!
اگر هم زحمتی برای انقلاب کشیدن،دستشون درد نکنه.
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۱:۰۸ - ۱۳۹۳/۱۱/۰۱
من مطهري هستم.
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۱:۱۶ - ۱۳۹۳/۱۱/۰۱
بازرگان مرد بود.
کاوه
Iran (Islamic Republic of)
۱۱:۱۷ - ۱۳۹۳/۱۱/۰۱
برخی چهره ها در تاریخ هستند که با گذر زمان بر ارج و قرب و احترام آنها افزوده می شود و برخی دیگر بلعکس با گذشت زمان مانند برف آب شده و روز به روز بی آبرو تر می شوند. مرحوم بازرگان از دسته نخست هستند
یزدانی
Iran (Islamic Republic of)
۱۱:۲۱ - ۱۳۹۳/۱۱/۰۱
سلام اخیرا علمای مسیحی به این نتیجه رسیده اندکه بین فیزیک وفلسفه والاهیات همسویی وهمپوشانی عمیق وجودداردمرحوم بازرگان 60سال جلوتراین ایده رافهمیده بودمتاسفانه مرحوم مطهری برخی موضوعات رافقط ازدریچه دین مطرح میکرد
ناشناس
United Arab Emirates
۱۱:۲۲ - ۱۳۹۳/۱۱/۰۱
بازرگان جدا از دیدگا ه های سیاسی که داشت انسان شریف و بزرگواری بود .این رو دوستان و مخالفانش تصدیق می کنند
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۱:۳۲ - ۱۳۹۳/۱۱/۰۱
درود بر شهید مطهری سلام بر فرزند برومندش خدا رحمت کند مرحوم بازرگان را
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۱:۵۴ - ۱۳۹۳/۱۱/۰۱
قابل توجه مزاحمان ، " از فرمايشات ارزشمند آيت اله مطهري " *
انقلاب به معني انفجار را ما قبول نداريم ، آن نظريه ماركسيست هاست !
اسلام مي خواهد دنيا را به آسايش مادي و معنوي برساند ، نيامده تا مزاحم انسانها شود .
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۱:۵۷ - ۱۳۹۳/۱۱/۰۱
خدا رحمت كند مهندس بازرگان را كه در تاريخ اين سرزمين بعنوان مرد آزاده و صادقي نام خود را ماندگار كرد مردي كه به هر قيمتي حاضر به در دست گرفتن قدرت نشد و تا آخر به پاي اعتقاد خود و در كنار مردم باقي ماند ، خدايش بيامرزد اين نيك مرد را
پیمان
Iran (Islamic Republic of)
۱۲:۱۴ - ۱۳۹۳/۱۱/۰۱
فرارو این مصاحبه متعلق به روزنامه شرق نیست؟؟؟
اخلاق حکم می کنه که منبع را ذکر کنید!!!
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۴:۲۵ - ۱۳۹۳/۱۱/۰۱
اون پایین صفحعه ذکر کرده اگه شما ببینیند
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۲:۲۶ - ۱۳۹۳/۱۱/۰۱
مرحوم بازرگان درخشت خام چيزهائي مي ديد كه ما جوانان آنروز در آينه هم نمي ديديم وشعار مي داديم كه بازرگان انقلابي نيست چيزهائي كه 36 سال پيش گفت اشتباه است الان ما داريم مي فهميم كه درست مي گفته افسوس از مظلوميت وصداقت از دست رفته
جعفر
Iran (Islamic Republic of)
۱۲:۵۷ - ۱۳۹۳/۱۱/۰۱
مهندس بازرگان معتقد بود امام(ره) در قم باشند و خیلی در امور اجرایی دخالت نکنند. این نظریه لااقل برای آن دوره درست نبود. ابتدای انقلاب تا استقرار جمهوری اسلامی این دخالت‌ها ضرورت داشت و لازم بود که امام‌خمینی(ره) شرایط را مدیریت کند.
حسن
United States of America
۱۳:۱۲ - ۱۳۹۳/۱۱/۰۱
منبع در آخر مطلب ذکر شده
اصلاح طلبان بی شمارند.
بسيجي از تبريز
Germany
۱۳:۱۳ - ۱۳۹۳/۱۱/۰۱
بنده خاك پاي مطهري ها هستم والسلام
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۳:۳۸ - ۱۳۹۳/۱۱/۰۱
رحمت خداوند برمطهری و بازرگان. راه و یادشان مستدام باد
ناشناس
United Arab Emirates
۱۳:۵۹ - ۱۳۹۳/۱۱/۰۱
همين كه از قدرت كنار گذشته شد و مخالفتي نكرد تا كشور به مشكل بخورد بزرگ منشي را نشان مي دهد
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۴:۰۵ - ۱۳۹۳/۱۱/۰۱
خدایت بیامرزاد بازرگان که حرف حق زدی
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۴:۱۸ - ۱۳۹۳/۱۱/۰۱
سالها باید بگذرد تا مصلحی مانند بارگان پیدا شود.ایشان یک اسلام شناس مترقی بود که اساسا برای قدرت اصالتی قائل نبود و برای جلوگیری از تفرقه و زوال انقلاب و کشوربراحتی قدرت را به دوست ذاران قدرت واگذار کرد.