مطلب زیر را آقایان محمد روزبهانی و نجات بهرامی به سایت فرارو ارسال نمودهاند
اشاره: حميد رضا حاجي بابايي وزير سابق آموزش و پرورش در گفتگو با سايت جوان آنلاين در تاريخ پنج شنبه 15 آبان در ارتباط با طرح بسته حمايتي كه اخيرا در برخي مدارس كشور به اجرا درآمده است ، مطالب و ادعاهايي مطرح نموده است كه مي توان آنها را در چند حيطه طبقهبندي كرد.
نخست ايرادات وارد شده از جانب ايشان در ارتباط با غير قانوني بودن طرح را مورد بررسي قرار مي دهيم. ايشان در اين گفتگو مي گويند؛ مدرسه دولت را با دانش آموز واگذار كردن، غير قانوني است. همچنين اين طرح را مغاير با قانون اساسي و سياست هاي رهبري ميداند، چرا كه به اعتقاد وي رهبري، آموزش را امري حاكميتي ميداند.
در ارتباط با اين ايرادات بايد توجه داشته باشيم كه وفق ماده 8 قانون مديريت خدمات كشوري سياستگذاري، برنامهريزي و نظارت در بخشهاي اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي و سياسي جزء امور حاكميتي است و اصولا در اين طرح نميتوان ادعا نمود كه آموزش و پرورش، سياستگذاري را به بخش خصوصي واگذار كرده است.
چنانچه مشاركت مردم در آموزش و پرورش را خلاف مصالح نظام و مغاير امور حاكميتي قلمداد كنيم، ناگزير بايد تصويب قانون تأسيس مدارس غيرانتفاعي در سال 1367 توسط مجلس محترم شوراي اسلامي و نيز اصلاح و بازنگري آن در سال 1387را نيز خلاف قانون و مصالح حاكميتي بدانيم. حال آن كه فعاليت بيست و چند ساله مدارس غيردولتي و جذب بيش از 8 درصد از دانشآموزان كشور در اين مدارس و كارنامه درخشان آنان و ارتقاء فعاليتهاي پرورشي و آموزشي مدارس و كاهش هزينههاي دولت تنها بخشي از آثار مثبت فعاليت اين مدارس ميباشد.
نكته ديگر اينكه در اين طرح اصولا واگذاري مدرسه و دانش آموز به بخش خصوصي اتفاق نيفتاده است، در حالي كه بيشترين ايرادات و انتقادات به اين طرح با اتكا بر اين پيش فرض غلط صورت مي گيرد. آموزش و پرورش در طرح بسته حمايتي، مدرسه را به دانشآموز واگذار نكرده، بلكه از توان و امكانات موسسان در انجام امور پرورشي و آموزشي مدارس كمك گرفته شده و اين امور به آنان سپرده شده تا بر اساس سياستهاي آموزش و پرورش در اين زمينه اقدام نمايند. از طرفي، "خصوصي سازي" و استفاده از "مشاركت مردم" در تعليم و تربيت دو مقوله جدا از هم ميباشند.
در خصوصي سازي بنگاه اقتصادي تحت مالكيت افراد در ميآيد و سهامداران براي تقويت ارزش سهام برنامهريزي مينمايند اما در بحث مشاركت با مدارس غيردولتي، دولت از توان مديريتي مؤسسان توانمند براي آموزش كودكان در فضاهاي مدارس دولتي استفاده مينمايد و فضاي مدارس دولتي به تملك اين مؤسسان در نميآيد. در سالهاي اخير به دليل اجراي طرح بازنشستگي پيش از موعد و اجراي نظام 6ـ3ـ3، آموزش و پرورش با كمبود شديد آموزگار روبرو بوده است و به دليل محدوديت جذب نيرو، استفاده از معلمان در شيفت دوم، رايج بوده است كه آثار خاص خود را به همراه داشته است.
دومين ايراد ايشان بر طرح، تاثير منفي آن بر معلمان و انگيزه آنان در تعليم و تربيت بر مي گردد. به عنوان مثال مي گويند؛ اين كار قلب معلمان را شكسته و باعث سقوط جايگاه معلمان شده است. همچنين وي مدعي است كه با اجراي اين طرح، زير پاي معلمان خالي مي شود.
مشخص نيست اين طرح از چه طريقي و به چه دليلي قلب معلمان را شكسته است، اما بايد گفت از آنجايي كه اين طرح بيشتر در مناطق محروم اجرا شده است، بسياري از معلمان با سابقه كه سالها در انتظار جابجايي و انتقال به مناطق شهري به سر مي بردند، به آرزوي خود رسيده و نيروهاي تحصيلكرده بومي ساكن در روستاها و مناطق جاي آنان را پر كرده اند.
در اجراي طرح جايگاه هيچ معلمي متزلزل نشده و در اكثر مناطق تحت پوشش، عليرغم جبران بخشي از كمبود نيروها، باز هم اين مشكل كاملا مرتفع نشده است. معلمان رسمي طبق قانون حقوق و امنيت شغلي مناسبي دارند كه اين طرح و طرحهاي ديگر نميتوانند خدشه اي بر آن وارد كنند.
در هر حال با وجود اين شواهد، منظور آقاي حاج بابايي از مطرح نمودن اين مسئله مشخص نيست. آموزش و پرورش هيچ گونه تعهد استخدامي به معلمان به كار گرفته شده در طرح نداده و ساختار قانوني و اداري هم به گونه است كه يك امنيت شغلي نيروي رسمي را صد در صد تضمين نموده است. با اجراي اين طرح بسياري از فارغالتحصيلان دانشگاهي با مدرك تحصيلي مرتبط با رشته شغلي آموزگاري براي تدريس جذب مدارس مشمول طرح مشاركتي شدهاند و از آموزشهاي لازم براي تدريس نيز برخوردار شدهاند و نظارتهاي انجام يافته نيز حاكي از آن است كه ورود جوانان پرشور و كارآمد و علاقمند به حوزه تعليم و تربيت، نه تنها جايگاه معلمي را تضعيف ننموده است بلكه جايگاه معلمان را ارتقاء بخشيده است.
سومين نكته مورد اشاره وي در اين گفتگو بي انگيزه شدن خيرين مدرسه ساز است و اجراي طرح را عاملي مي داند كه باعث ميشود خيرين مدرسه ساز ديگر مدرسه نسازند.
اين ادعا كاملا بر همان پيش فرض غلط استوار شده است كه گمان مي برد در اجراي طرح بسته حمايتي، آموزش و پرورش اقدام به فروش مدارس دولتي به افراد و موسسان كرده است. اگر چنين پيش فرضي صحت داشته باشد، ناگزير نتيجه هم درست از آب در مي آيد. اما همانگونه كه در بالا و در پاسخ به ادعاهاي ديگر مطرح كرديم، آموزش و پرورش هيچ مدرسه اي را به بخش خصوصي نفروخته است بلكه اداره امور آموزشي مدرسه را به موسسان و معلمان گزينش شده سپرده است تا مطابق سياستهاي موجود و تحت نظارت كامل آموزش و پرورش، دولت را در اين امر ياري دهند. در چنين شرايطي چرا يك خيّر مدرسه ساز بايد احساس نااميدي داشته باشد؟!
من شیوه مدیریت حاجی بابایی را قبول نداشتم والانم ندارم منتها اینم درست نمی دانم که با حمله به وزرای قبلی نگذاریم نظراتشونو مطرح کنن
چقدرجالب می شد انجمن وزرای اموزش وپرورش ازپیروزی انقلاب دورهم جمع میشدن وباهمفکری هم فکری به حال اموزش وپرورش می کردن
آیا معلمین بکار گرفته شده در این مدارس فارغ التحصیلان مرتبط با آموزش و پرورش هستند؟ که بعید به نظر میرسد چنین باشد، چون مدیر متکفل این قضیه بیشتر به سود خود می اندیشد تا کیفیت آموزش
شش پایه شدن بی برنامه . !
بدبختی...............................!
ترس معلما از انتقاد......................!
دوره ی فرشیدی- علی احمدی- حاجی بابایی