زوجی جوان که بعد از ارتکاب قتل
فراری شده بودند، بعد از دستگیری جزییات جنایت را شرح دادند. این پرونده
از خرداد سالجاری با شکایت مردی میانسال به جریان افتاد. این مرد که از
جنوب کشور راهی استان خراسانرضوی شده بود به کارآگاهان گفت پسرش بهنام
بابک مفقود شده است. این مرد توضیح داد: «بابک برای کار راهی خراسان و در
یک گاوداری مشغول شد. ما در این مدت مرتب با هم در تماس بودیم اما از 10روز
قبل هیچ خبری از پسرم ندارم و تلفن همراه او نیز خاموش است. من که بهشدت
نگران شده بودم سراغ صاحب دامداری رفتم اما او هم گفت نمیداند بابک کجاست
به همین دلیل احتمال میدهم اتفاقی برای بابک افتاده باشد.»
کارآگاهان بعد
از شنیدن اظهارات این مرد تلاش خود را برای یافتن ردی از جوان 27ساله آغاز
کردند. آنها ابتدا به گاوداری رفتند و از صاحبکار بابک تحقیق کردند. این
مرد گفت: «از بابک خبری ندارم و او بهصورت ناگهانی و بدون اینکه حرفی به
من بزند محل کارش را ترک کرد.»
این مرد توضیح داد: «چندروز بعد از گمشدن بابک زن و شوهری که در دامداری
دیگری در همین اطراف کار و زندگی میکنند سراغم آمدند و خواستند وسایل بابک
را به آنها بدهم. آنها مدعی شدند بابک برای کاری دیگر رفته است. با اینکه
میدانستم بابک با این زوج مراوده دارد به حرفشان اعتماد نکردم و وسایل
کارگرم را تحویل ندادم تا اینکه چندروز بعد، از تلفن همراه بابک پیامی به
دستم رسید که در آن خواسته شده بود وسایل او را به همان زن و شوهر تحویل
بدهم من هم برای این کار آماده بودم اما آن زوج دیگر نزد من نیامدند.»
اظهارات صاحب گاوداری پلیس را به زن و شوهر جوان ظنین کرد و کارآگاهان
تصمیم گرفتند آن دو را برای انجام بازجویی بازداشت کنند اما وقتی سراغ
مظنونان رفتند فهمیدند این زوج چندروز بعد از گمشدن بابک محل کار خود را
ترک کرده و به مکان نامعلومی رفتهاند. به این ترتیب سوءظن نسبت به آنها
تقویت شد و دامنه تحقیقات برای کشف ردپایی از آنها گسترش یافت. تحقیقات
پلیس بعد از چندماه سرانجام به نتیجه رسید و سرنخهایی به دست آمد که ثابت
میکرد زوج فراری در استان قم ساکن شدهاند. کارآگاهان بعد از اخذ نیابت
قضایی راهی این استان شدند و توانستند متهمان را بازداشت کنند.
زن و شوهر
بعد از انتقال به پلیس آگاهی استان خراسانرضوی تحت بازجویی قرار گرفتند و
مرد جوان که کریم نام دارد مدعی شد همسرش بهنام سوسن، بابک را به قتل
رسانده است. او گفت: «بابک مرتب به خانه ما رفتوآمد میکرد. اوایل مشکلی
وجود نداشت تا اینکه بعد از مدتی به بابک ظنین شدم و احساس کردم او به
همسرم نظر دارد. به همین دلیل به فکر چاره بودم. در همین اثنا پلیس مرا به
اتهام سرقت کابل برق دستگیر کرد و مدت دوماه در زندان بودم تا اینکه وقتی
آزاد شدم سوسن به من گفت بابک دست از سرش برنمیدارد. از این موضوع خیلی
ناراحت بودم اما نمیدانستم باید چهکار کنم تا اینکه بابک روز حادثه به
خانه ما آمد. من در حیاط داشتم گلها را آب میدادم که ناگهان صدای فریاد
شنیدم و سراسیمه داخل خانه رفتم. دیدم چاقویی دست همسرم است. بابک نیز غرق
در خون نقش بر زمین شده بود. چاقو را از سوسن گرفتم و بعد دیدم بابک مرده
است به همین دلیل دنبال راهی گشتم تا از شر جسد خلاص شویم.»
کریم در ادامه
گفت: «جسد را داخل گونی بزرگی انداختم و دو تکه سنگ نیز داخل گونی گذاشتم
سپس آن را داخل چاهی در گاوداری انداختم. بعد از آن همراه همسرم سراغ
صاحبکار بابک رفتیم تا وسایل او را تحویل بگیریم اما بعد از اینکه موفق به
این کار نشدیم تصمیم گرفتیم هرچهزودتر فرار کنیم.» سوسن وقتی تحت بازجویی
قرار گرفت، گفتههای شوهرش را تایید کرد. سپس ماموران راهی گاوداری شدند و
جسد را از چاه بیرون کشیدند.
بنابراین گزارش دو متهم در حال حاضر در بازداشت بهسر میبرند و تحقیقات از آنها ادامه دارد.