bato-adv
کد خبر: ۲۱۲۸۱۱

خطبه حضرت زینب در کوفه

اى اهل كوفه، اهل خديعه و خذلان ! آيا بر ما مى گرييد و ناله سر مى دهيد هرگز باز نايستد اشك چشم شما، و ساكن نگردد ناله شما، جز اين نيست كه مَثَل شما مَثَل آن زنى است كه رشته خود را محكم مى تابيد و باز مى گشود چه شما نيز رشته ايمان را ببستيد و باز گسستيد و به كفر برگشتيد.
تاریخ انتشار: ۱۶:۱۲ - ۱۴ آبان ۱۳۹۳
فرارو- "اى اهل كوفه، اهل خديعه و خذلان ! آيا بر ما مى گرييد و ناله سر مى دهيد هرگز باز نايستد اشك چشم شما، و ساكن نگردد ناله شما، جز اين نيست كه مَثَل شما مَثَل آن زنى است كه رشته خود را محكم مى تابيد و باز مى گشود چه شما نيز رشته ايمان را ببستيد و باز گسستيد و به كفر برگشتيد."

خطبه حضرت زینب در کوفه
و در آن وقت حضرت زينب عليهاالسّلام آغاز خطبه كرد، و به خدا قسم كه من زنى با حيا و شرم، اَفْصَح و اَنْطَق از جناب زينب دختر على عليه السّلام نديدم كه گويا از زبان پدر سخن مى گويد، و كلمات امير المؤ منين عليه السّلام از زبان او فرو مى ريزد، در ميان آن ازدحام و اجتماع كه از هر سو صدائى بلند بود به جانب مردم اشارتى كرد كه خاموش باشيد، در زمان نفسها به سينه برگشت و صداى جَرَسها ساكت شد.

آنگاه شروع در خطبه كرد و بعد از سپاس يزدان پاك و درود بر خواجه لَوْلاك فرمود: اى اهل كوفه، اهل خديعه و خذلان! آيا بر ما مى گرييد و ناله سر مى دهيد هرگز باز نايستد اشك چشم شما، و ساكن نگردد ناله شما، جز اين نيست كه مَثَل شما مَثَل آن زنى است كه رشته خود را محكم مى تابيد و باز مى گشود چه شما نيز رشته ايمان را ببستيد و باز گسستيد و به كفر برگشتيد، نيست در ميان شما خصلتى و شيمتى جز لاف زدن و خود پسندى كردن و دشمن دارى و دروغ گفتن و به سَبْك كنيزان تملّق كردن و مانند اَعدا غمّازى كردن، مَثَل شما مَثَل گياه و علفى است كه در مَزْبَله روئيده باشد يا گچى است كه آلايش قبرى به آن كرده شده باشد پس بد توشه اى بود كه نفسهاى شما از براى شما در آخرت ذخيره نهاد و خشم خدا را بر شما لازم كرد و شما را جاودانه در دوزخ جاى داد از پس آنكه ما را كشتيد بر ما مى گرييد.

سوگند به خدا كه شما به گريستن سزاواريد، پس بسيار بگرئيد و كم بخنديد؛ چه آنكه ساحت خود را به عيب و عار ابدى آلايش داديد كه لوث آن به هيچ آبى هرگز شسته نگردد و چگونه توانيد شست و با چه تلافى خواهيد كرد كشتن جگر گوشه خاتم پيغمبران و سيّد جوانان اهل بهشت و پناه نيكويان شما و مَفْزَع [= پناهگاه] بليّات شما و علامت مناهج [= راههای راست] شما و روشن كننده مَحَجَّه [= راه آشکار] شما و زعيم و متكلّم حُجَج [=حجّت ها و براهین] شما كه در هر حادثه به او پناه مى برديد و دين و شريعت رااز او مى آموختيد.

آگاه باشيد كه بزرگ وِزْرى براى حشر خود ذخيره نهاديد، پس هلاكت از براى شما باد و در عذاب به روى در افتيد و از سعى و كوشش خود نوميد شويد و دستهاى شما بريده باد و پيمان شما مورث خسران و زيان باد، همانا به غضب خدا بازگشت نموديد و ذلّت و مسكنت بر شما احاطه كرد، واى بر شما آيا مى دانيد كه چه جگرى از رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلّم شكافتيد و چه خونى از او ريختيد و چه پردگيان عصمت او را از پرده بيرون افكنديد، امرى فظيع و داهيه عجيب به جا آورديد كه نزديك است آسمانها از آن بشكافد و زمين پاره شود و كوهها پاره گردد و اين كار قبيح و نا ستوده شما زمين و آسمان را گرفت، آيا تعجّب كرديد كه از آثار اين كارها از آسمان خون باريد؟

آنچه در آخرت بر شما ظاهر خواهد گرديد از آثار آن عظيم تر و رسواتر خواهد بود؛ پس بدين مهلت كه يافتيد خوشدل و مغرور نباشيد؛ چه خداوند به مكافات عجلت نكند، و بيم ندارد كه هنگام انتقام بگذرد و خداوند در كمينگاه گناهكاران است.

راوى گفت: پس آن مخدّره ساكت گرديد و من نگريستم كه مردم كوفه از استماع اين كلمات در حيرت شده بودند و مى گريستند و دستها به دندان مى گزيدند. و پيرمردى را هم ديدم كه اشك چشمش بر روى و مو مى دويد و مى گفت:
 كُهُولُهُمْ خَيْرُ الْكُهُولِ وَ نَسْلُهُمْ -
اِذا عُدَّ - نَسْلٌ لايَخيبُ وَلايَخْزى

[= پیران آنها بهترین پیرانند و نسل ایشان – هرگاه که شمرده شوند – نسلی هستند که نا امید و خوار بحساب نمی آیند] و به روايت صاحِب (احتجاج) [شیخ طبرسی ره] در اين وقت حضرت على بن الحسين عليه السّلام فرمود: اى عمّه ! خاموشى اختيار فرما و باقى را از ماضى اعتبار گير و حمد خداى را كه تو عالمى مى باشى كه معلم نديدى، و دانايى باشى كه رنج دبستان نكشيدى، و مى دانى كه بعد از مصيبت جزع كردن سودى نمى كند، و به گريه و ناله آنكه از دنيا رفته باز نخواهد گشت.

و از براى فاطمه دختر امام حسين عليه السّلام و امّ كلثوم نيز دو خطبه نقل شده لكن مقام را گنجايش نقل نيست. سيّد بن طاوس بعد از نقل آن خطبه فرموده كه مردم صداها به صيحه و نوحه بلند كردند و زنان گيسوها پريشان نمودند و خاك بر سر مى ريختند و چهره ها بخراشيدند و طپانچه ها بر صورت زدند و نُدبه به ويل و ثبور آغاز كردند و مردان ريشهاى خود را همى كندند و چندان بگريستند كه هيچگاه ديده نشد كه زنان و مردان چنين گريه كرده باشند.
برچسب ها: خطبه زینب کوفه
مجله خواندنی ها
مجله فرارو