bato-adv
کد خبر: ۲۰۹۵۸۸
داستان فرار یک خانواده از کره‌شمالی

ما را به تماشای اعدام می‌بردند!

مادر یئونومی از او خواهش کرد که دخترش را رها کند و در عوض با خودش رابطه برقرار کند. یئونومی می‌گوید: "مادرم چارۀ دیگری نداشت. بی‌هیچ تعارفی در مقابل چشمانم به مادرم تجاوز کرد."

تاریخ انتشار: ۱۸:۰۶ - ۱۵ مهر ۱۳۹۳

فرارو- یئونومی پارک نه ساله بود که او را به تماشای تیرباران مادر بهترین دوستش دعوت کردند.

به گزارش فرارو به نقل از تلگراف، یئونومی که بزرگ‌شدۀ کرۀ شمالی است، پیش از آن نیز شاهد اعدامهایی بود. او به خاطر دارد که مادرش او را بر دوش می‌گرفت و به میدانها و استادیومها می‌برد تا اعدام را تماشا کند. اعدامهایی که از سوی حزب کارگران به رهبری کیم جونگ ایل انجام می‌شدند تا حتی کوچکترین وسوسه‌های مخالفت هم در ذهن کسی شکل نگیرد.

اما این اعدام با اعدام‌های دیگر فرق می‌کرد. یئونومی با چشمهایی وحشت‌زده شاهد بود که زنی را که ‌می‌شناخت در کنار هشت زندانی دیگر به خط کردند و حکمش را می‌خواندند. جرم او تماشای فیلم‌های کرۀ جنوبی و قرض دادن دی‌وی‌دی به دوستانش بود. مجازات چنین عملی در پارانوییدترین دیکتاتوریِ دنیا اعدام بوسیلۀ جوخۀ آتش است.

زمانی که تیراندازان جوخه تفنگ‌هایشان را بالا آوردند، یئونومی صورتش را با دستهایش پوشاند. اما از سر کنجکاوی لحظه‌ای دوباره سرش را بالا آورد و شاهد فوران خون و افتادن جسد زن بر روی زمین می‌شود. او می‌گوید: "یک شوک واقعی بود. اولین بار بود که با تمام وجود وحشت کردم."

یئونومی این خاطرات را در سئول و در حالیکه میلک‌شیکش روی میز است، تعریف می‌کند. اگر چه سئول تنها 57 کیلومتر با مرز دو کره فاصله دارد، اما با خودروهای لوکس و اتوبانهای 10 بانده‌اش، گویی سیارۀ دیگری است. امروز دوازده سال از آن واقعۀ وحشتناک گذشته و یئونومی 21 ساله به جمع ده‌ها هزار پناهنده‌ای که از کرۀ شمالی گریخته‌اند پیوسته است.

یئونومی بدل به یک فعال حقوق بشری شده که با سفر به نقاط مختلف دنیا توجهات را به رنجهای هموطنانش جلب می‌کند. او در تلویزیون کرۀ جنوبی حاضر می‌شود و از فیسبوک، توییتر، اسکایپ و وی‌چت استفاده می‌کند تا خبر نقض حقوق بشر در کرۀ شمالی را به گوش جهانیان برساند. او به نقاط مختلف جهان سفر کرده تا از تجربیاتش به دیگران بگوید. او ماه آینده در نشست "یک جهان جوان" در دوبلین و در کنار چهره‌هایی همچون کوفی عنان، باب گلداف، و وینسنته فوکس، رییس جمهور سابق مکزیک شرکت خواهد کرد.

یئونومی در چهارم اکتبر 1993 در هیسان متولد شد. هیسان یک شهر بندری در نزدیکی مرز شمالی کرۀ شمالی با چین است. یک سال پس از تولد یئونومی در هشتم جولای، کیم ایل سونگ، بنیانگذار 82 سالۀ کرۀ شمالی، معروف به "رهبر بزرگ" بر اثر سکتۀ قلبی جان داد. امیدها نسبت به اینکه رهبر سابق قصد داشت درهای کرۀ شمالی را اندک اندک به روی جهان باز کند با به قدرت رسیدن پسرش، کیم جونگ ایل، به خاکستر بدل شد.

در همین اوضاع و احوال، اقتصاد در حال سقوط بود و قحطی شدیدی که نهایتاً جان دو و نیم میلیون نفر را گرفت در حال آغاز بود. آنطور که باربار دمیک در کتابش توضیح می‌دهد، کسانی که زیادی کم سن بودند، زیادی فقیر بودند، یا زیادی درستکار بودند که غذا گیرشان بیاید خیلی زود جانشان را از دست دادند. "قاتل به سراغ مظلوم‌ترینها می‌رود، کسانی که غذا نمی‌دزدند، دروغ نمی‌گویند، تقلب نمی‌کنند، قانون شکنی نمی‌کنند و به دوستشان خیانت نمی‌کنند."

پدر یئونومی یک کارمند دولتی میان‌پایه بود که در شهرداری هیسان کار می‌کرد. او با فروش طلا، نقره و نیکل (که از طریق واسطه‌ها در پیونگ‌یانگ به دستش می‌رسید) در مرز با چین، خانواده‌اش را در وضعیت مناسبی نگه داشته بود. این درآمد جانبی باعث شد تا بتواند جان خانواده‌اش را از مهلکۀ وحشتناک قحطی به در ببرد. اما اجسادی که یئونومی در ایستگاه راه آهن می‌دید، و بدنهای اسکلت‌واری که بر پیاده‌رو می‌افتادند و بر دیوارها یله می‌شدند، خبر از فاجعۀ وحشتناکی می‌دادند. او شاهد جسدهای شناور در رودخانه هم بود. می‌گوید: "به نظرم آنها سعی می‌کردند که فرار کنند. اما موفق نشده بودند."

خانوادۀ پارک در ابتدا از تاثیرات قحطی در امان بود، اما وقتی که پدرش در سال 2002 دستگیر شد، دنیای یئونومی به ناگهان فروپاشید. او می‌گوید: "همه‌ چیز از این رو به آن رو شد." پدر یئونومی به زندانی در نزدیکی پیونگ‌یانگ برده و به 17 سال حبس محکوم شد. مادر او تنها یک بار با پدرش ملاقات کرد، ولی همان یک ملاقات کافی بود تا ببیند شکنجۀ وحشیانه چه به سر شوهرش آورده است. او کتک خورده بود. نگهبان‌ها ترکه لای انگشتانش گذاشته و فشار داده بودند. او را مجبور کرده بودند تا برای ساعتهای متمادی در وضعیتی ناراحت بنشیند. زندانیان از آب و غذا محروم شده بودند. یئونومی می‌گوید: "محیط مخوفی بود. پر از حشره و شپش. با زندانیها مثل حیوان برخورد می‌شد. پدرم مرد فوق‌العاده‌ای بود. قهرمان من بود و حکومت نابودش کرد. باورم نمی‌شد."

پدر یئونومی از خیلی از هموطنانش که به اردوگاه‌ها کار بی‌بازگشت فرستاده می‌شدند خوش شانستر بود. بر اساس گزارشی که در ماه ژانویه از سوی دیده‌بان حقوق بشر منتشر شد، بالغ بر صد و بیست هزار نفر زندانیان سیاسی، که در بین آنها کودکان هم دیده می‌شوند، در اردوگاههای کار مخفی که کره‌ای‌ها آن را با نام کوان‌لی‌سو می‌شناسند نگهداری می‌شوند. این گروه گزارش داده که شکنجه‌های معمول شامل "ممانعت از خواب، کتک زدن با استفاده از میله‌های آهنی، لگد و سیلی، و اجبار به نشستن یا ایستادن به مدت چندین ساعت می‌شوند."

پدر یئونومی پس از سه سال موفق شد با پرداخت رشوه از زندان رهایی پیدا کند. آن زمان مشخص شده بود که وی به سرطان روده مبتلا است. زمانی که یئونومی، پدرش را بعد از آزادی دید تنها شبحی از او باقی مانده بود. او می‌گوید: "پدرم شدیداً تغییر کرده بود. خیلی کوچک شده بود. حرف زدنش عوض شده بود. باورم نمی‌شد که او پدر خودم است."

خانوادۀ پارک به دلیل زندانی شدن پدر یئونومی نابود شده بود. اندکی پس از دستگیری او، همسر و فرزندانش را مجبور کردند که از خانۀ راحتشان در هیسان به یک آپارتمان کوچک و کلنگی نقل مکان کنند. بلافاصله پس از رهایی پدر خانواده از زندان، برنامه‌ریزی برای فرار به چین و شروع زندگی‌ای جدید آغاز شد. اما پیش از آنکه خانوادۀ پارک بتوانند نقشۀ خود را به اجرا در آورند، خواهر بزرگتر و 16 سالۀ یئونومی (به نام یونمی) بدون هماهنگی با اعضای خانواده‌اش به همراه یکی از دوستانش از مرز فرار کردند. یئونومی و مادرش که نگران سرنوشت یونمی بودند، تصمیم گرفتند از مرز عبور کنند و او را به خانه بازگردانند و وقتی که همه دوباره دور هم جمع شدند، دوباره و این بار همگی با هم فرار کنند.

بدین ترتیب، در شب سی مارس 2007، یئونومی و مادرش به کمک یک قاچاقچی به طرف مرز حرکت کردند. پدر یئونومی در خانه ماند تا خطرهای کمتری تهدیدشان کند. آنها از سه کوه عبور کردند و در نهایت به رودخانۀ یخزده‌ای که دو کشور را از هم جدا می‌کنند رسیدند. یئونومی می‌گوید که هوا شدیداً سرد بوده و به یاد می‌آورد که می‌ترسیده هر لحظه یخ زیر پایش بشکند.

در حالی که تعداد بیشتری از توریستهای خارجی و ستارگان بین‌المللی از جمله دنیس رادمن، بسکتبالیست آمریکایی، و پرس مایکل، رپر معروف، به تازگی از این کشور دیدن کرده‌اند، اما آزادی در جابه‌جایی، عقیده، و نشر اطلاعات عملاً برای شهروندان عادی کره‌شمالی وجود ندارد. در گزارش سازمان ملل آمده است: "شدت، گستره و ذات این تجاوزات به حقوق بشر هیچ همتایی در جهان معاصر ندارد."

نهایتاً به طرف دیگر رودخانه رسیدند. روی زمین خشک شروع به دویدن کردند: "با تمام وجود دویدم. به تنها چیزی که می‌توانستم فکر کنم این بود که هر لحظه ممکن است به من شلیک کنند. در نتیجه دویدم و دویدم و دویدم."

وقتی که از دویدن باز استاد به استان "جیلین" در چین رسیده بود. در آنجا او و مادرش جستجو برای یافتن خواهرش را آغاز کردند. اما اثری از او نبود و قاچاقچیان محلی هم از کمک به آنها امتناع می‌کردند. یکی از آنها تهدید کرد که اگر اجازه ندهند او با یئونومی رابطه جنسی برقرار کند، آنها را به مقامات چینی تحویل خواهد داد. مادر یئونومی از او خواهش کرد که دخترش را رها کند و در عوض با خودش رابطه برقرار کند. یئونومی می‌گوید: "مادرم چارۀ دیگری نداشت. بی‌هیچ تعارفی در مقابل چشمانم به مادرم تجاوز کرد."

چند روز بعد، پدر یئونومی که از تاخیر چند روزۀ همسر و دخترش نگران شده بود، از مرز عبور کرد و موفق شد خودش را به آنها برساند. اما بدبختی‌های خانواده همچنان ادامه داشت. یئونومی و پدر و مادرش هنوز موفق نشده بودند ردی از یونمی پیدا کنند، ولی تصمیم گرفتند که به جای به جان خریدن خطرات بازگشت به کره در همان چین باقی بمانند. یکی از اقوام دور خانواده که در بخش چینی مرز زندگی می‌کرد، آنها را در گاودانی خود پناه داد. یئونومی می‌گوید: "برق نبود. پول آب را نداشتیم." پدر و مادر او آب را از یک لولۀ آب که چکه میکرد جمع می‌کردند.

این تجربه برای دهها هزار کره‌ای دیگر که به چین فرار کرده‌اند، آشنا است. رسیدن به یکی از بزرگترین اقتصادهای دنیا نصیبی جز فقر و بیگاری برای ایشان نداشت. یئونومی می‌گوید: "حتی در چین هم گرسنگی می‌کشیدیم."

سال 2008، سال هیجان‌انگیزی برای حضور در چین بود. همزمان با این که پکن خود را آمادۀ میزبانی المپیک می‌کرد، رونق ساخت و ساز شدت گرفته بود. اما سال جدید، برای خانوادۀ پارک چیزی جز بدبختی بیشتر نداشت. در یکی از روزهای سرد ژانویه، پدر یئونومی از دنیا رفت. خانوادۀ او، بدون داشتن اوراق هویتی و از ترس دستگیری توسط پلیس چین و استرداد به کرۀ شمالی، مجبور شدند تا به یک محل سوزاندن اجساد رشوه دهند تا شبانه جسد را بسوزانند. ساعت سه صبح روز بعد، یئونومی و مادرش خاکسترها را به یک کوه نزدیک بردند و پنهانی آن را دفن کردند. یئونومی می‌گوید: "هیچ مراسم تشییع جنازه‌ای برای پدرم انجام نشد. حتی این کار را هم نتوانستم برایش انجام دهم. نمی‌توانستم با کسی تماس بگیرم و خبر فوت پدرم را به کسی بدهم. او 45 سالش بیشتر نبود. حتی نتوانستیم مُسَکِن برایش تهیه کنیم تا لااقل درد کمتری بکشد."

برای یئونومی و مادرش، مرگ پدر به این معنی بود نباید بیش از این در چین بمانند. آنها دو روز سوار اتوبوسی که به سمت جنوب حرکت می‌کرد شدند و زمان کوتاهی را هم در یک پناهگاه مسیحیان که توسط میسیونرهای چینی و کرۀ جنوبی در شهر بندری کینگدائو برپا شده سپری کردند. زمانی که موقعیت فرار به کرۀ جنوبی از طریق مغولستان پیش آمد، آنها فوراً آنرا قاپیدند، هر چند که هنوز یونمی را پیدا نکرده بودند.

در فوریۀ 2009، یئونومی و مادرش در میانۀ بیابان گابی، در آسمان به دنبال ستارۀ شمال می‌گشتند تا به کمکش مرز با مغولستان را بیابند از آن جا به آزادی ره بجویند. اگر به آنجا می‌رسیدند، می‌توانستند از دیپلمات‌های کرۀ جنوبی، تقاضای کمک کنند. انگیزۀ شدید آنها برای فرار قابل درک است. اوایل امسال در گزارشی از سوی سازمان ملل عنوان شد که موارد نقض حقوق بشر که توسط حکومت کیم جونگ اون صورت می‌گیرند "شباهت حیرت‌انگیزی" با اقدامات صورت گرفته از سوی نازیها در طول جنگ جهانی دوم دارد. بر اساس شکنجه، گرسنگی دادن گسترده به افراد، تجاوز، سقط جنین اجباری و اعدام اقداماتی هستند که به صورت روزانه بر جمعیت 24 میلیونی کرۀ شمالی روا داشته می‌شوند.

اما فرار از کرۀ شمالی به این سادگی‌ها نیست. بر مبنای گزارشات فعالان حقوق بشر، پناهندگانی که خود را به چین می‌رسانند بایست تحت خطر دائمی دستگیری و، چنانچه زن باشند، خشونت جنسی زندگی کنند. کسانی که تلاش کنند برای پرواز به کرۀ جنوبی به کشور ثالثی بروند، در صورت دستگیری، دیپورت می‌شوند و مجازات کسانی هم که به کرۀ شمالی بازگردانده شوند چیزی جز اعدام یا حبس ابد نیست.

زمانی که گروه یئونومی در حال گذر از صحرای گابی توسط گارد مرزی مغولستان محاصره شده بود، به نظر می‌رسید که او نیز دچار سرنوشتی مشابه خواهد شد. نیروهای مرزی به آنها گفتند که بدون فوت وقت به چین عودت داده خواهند شد. یئونومی و مادرش التماس کردند. وقتی که مشخص شد التماس بی‌نتیجه است، سراغ روش تندتری رفتند. چاقوهای کوچکی را که با خود آورده بودند را روی گلوی خود گذاشتند و تهدید کردند اگر اجازه ندهند که در مغولستان بمانند، خودکشی خواهند کرد. یئونومی می‌گوید: "فکر می‌کردم آخر زندگیم فرار رسیده، من و مادرم داشتیم از هم خداحافظی می‌کردیم."

دست آخر، این کارها جواب داد. یئونومی و مادرش بازداشت شدند و پس از پانزده روز به یک قرنطینه منتقل شدند. چندین هفتۀ بعد، در یکم آوریل 2009 به مقامات کرۀ جنوبی تحویل داده شدند. نزدیک یک سال پس از مرگ پدر، یئونومی در فرودگاه چنگیز خان اولان باتور منتظر سوار شدن به هواپیمایش به مقصد سئول بود. این اولین باری بود که او پرواز با هواپیما و آزادی‌های جدید را تجربه می‌کرد. وقتی که ماموران گمرک مغولستان اشاره کردند که می‌تواند سوار هواپیما شود با خود فکر کرد "خدای من، جلویم را نگرفتند."

چند ساعت بعد هواپیما در فرودگاه اینچئون در سئول به زمین نشست. یئونومی در حالی که لباس مندرس زندان را به تن داشت از هواپیما پیاده شد. به یاد دارد که از تعجب دیدن پله برقی، چیزی که در وطن ورشکسته و فقیرش خبری از آن نیست، و سرویسهای بهداشتی تمیز نفسش بند آمده بود. می‌گوید: "اولین بار بود دستشویی به این تمیزی می‌دیدم. با خودم گفتم: "چقدر تمیز است. می‌توانم دستهایم را با آب توالت هم بشورم." همه چیز برق می‌زد. تا به حال چنین چیزی ندیده بودم.

نزدیک به بیست هزار پناهنده از کرۀ شمالی در طی دو دهۀ گذشته به کرۀ جنوبی پناه آورده‌اند و در این میان یئونومی تازه از جمله کسانی است که در تطبیق با شرایط جدید به خوبی عمل کرده است. او و مادرش هر دو کار می‌کردند (یکی فروشنده شده بود و دیگر پیشخدمت)، در نتیجه یئونومی این امکان را یافت که به تحصیلاتش ادامه دهد. یئونومی در حال حاضر دانشجوی سال سوم عدالت کیفری در دانشگاه دانگگوک، یکی از بهترین دانشگاههای کره، است. او معمولاً در برنامه‌های تلویزیون هم حضور می‌یابد. او از شهرتش برای اطلاع‌رسانی راجع به وضعیت کرۀ شمالی کرده است و در اوقات فراغتش سعی می‌کند تا با استفاده از یوتیوب و سریال "دوستان" انگلیسیش را تقویت کند. در ماه آوریل او دوباره توانست خواهرش که فکر می‌کرد جانش را از دست داده دوباره ببیند؛ یونمی اکنون 23 ساله است و خودش را از راه چین و تایلند به کرۀ جنوبی رسانده است.

یئونومی همچنان احساس می‌کند که کاملاً از چنگال رژیم کیم جونگ اون رها نشده است. کرۀ جنوبی کارآگاهان محلی را به مراقبت از پناهجویان تازه وارد می‌گمارد، و در ماه می کارآگاهی که مسئول پروندۀ یئونومی بود با او تماس گرفت. او به یئونومی هشدار داد که نام یئونومی به "لیست اهداف"ی که رژیم کرۀ شمالی سعی در حذفشان دارد اضافه شده است. این موضوع بیش از آنکه او را بترساند، عصبانیش کرد. او می‌گوید: "من از صحرای گابی گذر کردم، پدرم را از دست دادم. ولی هنوز هم آزاد نیستم. آنها هنوز هم بر من احاطه دارند. هنوز سعی می‌کنند که کنترلم کنند. تا زمانی که به آزادی واقعی برسم، به مسیرم ادامه خواهم داد."

کارآگاه و مادر یئونومی از او خواستند تا از انتقاد از کیم جونگ اون دست بکشد. اما او به حرف آنها اهمیتی نداد و مُصِر است که به عنوان کسی که رنجهای مشابهی کشیده، تعهدی اخلاقی برای جلب توجه نسبت به وضعیت هزاران زنی دارد که در مسیر فرار از کرۀ شمالی می‌بایست خطر خشونت جنسی و مرگ را به جان بخرند. او می‌گوید: "من به اینکه از کارم دست بردارم فکر کرده‌ام. زمانی که از صحرای گابی گذر می‌کردم، پیش خود فکر می‌کردم که هیچ کس حتی از وجود من با خبر نیست. با وجود اینکه در آنجا ممکن بود بمیرم، کسی نبود که مرا به یاد آورد. این زنان هم وضعیتی مشابه دارند. به آنها تجاوز می‌شود، اما هیچکس به آنها اهمیتی نمی‌دهد. به همین خاطر به خودم گفتم که این کار را باید انجام دهم و هیچ چیزی نخواهد توانست مرا از کارم بازدارد."

روزی که برای مصاحبه پیش یئونومی رفتیم، او یک لباس قرمز پوشیده بود و لبخند از لبش محو نمی‌شد. اما خشمش از کسانی که کشورش را به ورطۀ نابودی کشانده‌اند، قابل پنهان کردن نبود. او می‌گفت: "کیم جونگ اون و رژیمش تنها به سرکوب قانع نیستند. آنها با زندگی انسانها بازی می‌کنند. کیم جونگ اون باید مجازات شود. او باید در پیشگاه عدالت قرار بگیرد. دست او به خون انسانهای بسیاری آلوده است."

او امیدوار است تا روزی به کرۀ شمالی‌ای آزاد بازگردد و خاکستر پدرش را در موطن خویش به خاک بسپارد. او می‌گوید: "رویای پدرم این بود. تصور فرا رسیدن چنین روزی دشوار است، اما شاید دخترم یا پسرم شاهد چنین روزی باشند. کیم‌جونگ-اون خیال می‌کند می‌تواند همیشه همچون یک پادشاه در آنجا حکومت کند. ولی هیچ چیز ابدی نیست."

bato-adv
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۴:۱۱ - ۱۳۹۳/۰۷/۱۶
اونایی که منفی دادن ، تو رو خدا به آمریکا و اروپا و نقض حقوق بشر ارجاع ندن .هر چی جای خودش باید بحث شه و تو کانتکس خودش.. جدی جدی جدی شما فکر می کنید کره شمالی وضع وحشتناکی نداره !!!!!!!!!
ناشناس
Japan
۱۴:۰۴ - ۱۳۹۳/۰۷/۱۶
کیم جونگ ایل، کیم ایل سونگ و کیم جونگ اون داعشی صفت.
همشونم کیم دارن!!!!
ناشناس
United Arab Emirates
۱۳:۴۳ - ۱۳۹۳/۰۷/۱۶
دوست عزیز در اینجا موضوع یک شخص خاص یا یک نفر دو نفر مطرح نیست شما فکر میکنید اگر این رهبرشون همین امروز بخواد تغییر رویه بده و کشورش رو بخواد بسمت رفاه و پیشرفت ببره یا دست از ظلم و ستم و جنایت برداره بقیه کفتارصفت ها و جنایت کارهای دور و ورش اجازه میدن؟قطعا نه و سربه نیستش میکنن، موضوع در کشورهای دیکتاتوری یک شخص خاص نیست بلکه ریشه و سیستمی هستش که بر مبنای جنایت و ظلم و ستم و وحشی گری و زشت ترین اعمال و رفتار بنا شده ریشه زده و از همین ها برای بقای خودش تغذیه میکنه و این نهال جنایت و ظلم حالا به درخت قطوری با ریشه هایی گسترده تبدیل شده و تنها راه نجات مردم عزم و تصمیم و آگاهی و شجاعت مردم برای رهایی از این نکبت و ظلم هستش اون هم نه با بریدن یک شاخه یا تنه درخت بلکه از ریشه درآوردن این درخت تا حتی دیگه نتونه از جای دیگه و در زمان دیگه جوانه بزنه.
به شخصه واقعا از این همه جنایت و ظلم بشر که در حق همدیگه انجام میدن در شگفت و تعجب هستم (حتی حیوانات هم خارج از غریزه اشون چنین رفتاری ندارند) حالا چه میخواد کره شمالی باشه یا میخواد داعش باشه یا هر جای دیگه.
ناشناس
-
۱۲:۱۶ - ۱۳۹۳/۰۷/۱۶
خدا ریشه کنشون کنه
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۱:۵۶ - ۱۳۹۳/۰۷/۱۶
کجای کاری بابا! اینجا مردم ما خودشون میرن برای تماشای اعدام!
مجله خواندنی ها
انتشار یافته: ۴۷
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۹:۲۴ - ۱۳۹۳/۰۷/۱۵
خیلی تکان دهنده بود، چه بسیار انسانهائی که در رنج و سختی بسر میبرند و ما بیخبریم، باید خدارا شاکر باشیم،
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۰۸:۵۹ - ۱۳۹۳/۰۷/۱۶
عربستان و بحرین بدترن
ولی دوست کدخدا هستن ونباید....
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۲:۱۱ - ۱۳۹۳/۰۷/۱۶
درامارات وبحرین وعربستان وکویت سرعت اینترنتش فوق العاده است .کره شمالی فاقداینترنت جهانی هستند برادر..قیاس مع الفارق
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۹:۳۷ - ۱۳۹۳/۰۷/۱۵
هیچ چیزی ابدی نیست!
يك بنده خدا
Iran (Islamic Republic of)
۱۰:۰۲ - ۱۳۹۳/۰۷/۱۶
بلي هيچ چيز ابدي نيست. معنايش به عربي مي شود:
كل من عليها فان (قرآن كريم)
مهدي آرام نژاد
Japan
۲۰:۲۱ - ۱۳۹۳/۰۷/۱۵
... كره شمالي وضع وحشتناكي داره
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۰۸:۵۹ - ۱۳۹۳/۰۷/۱۶
بحرین چی؟
ناشناس
Finland
۲۱:۱۶ - ۱۳۹۳/۰۷/۱۵
چهره وهیکل نحس این بچه مذلف دیکتاتور کره شمالی مثل آدمهای احمق می ماند.
مردم
Iran (Islamic Republic of)
۱۲:۳۹ - ۱۳۹۳/۰۷/۱۶
فرارو جان بد نیست اینجور نظرات که با توهین همراه است را منتشر نکنی.
آرش
Iran (Islamic Republic of)
۲۱:۲۹ - ۱۳۹۳/۰۷/۱۵
و هم چنین هم میهنان صف بسته جلوی سفارتهای کشورهای دور در کشورهای همسایه.
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۲۱:۴۸ - ۱۳۹۳/۰۷/۱۵
مارکس
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۲۲:۱۳ - ۱۳۹۳/۰۷/۱۵
دیکتاتورها به نفس های آخرخود رسیده اند
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۲۳:۰۴ - ۱۳۹۳/۰۷/۱۵
ایشالا خبر مرگ کیم جونگ اونم لعنتی رو هم زود تر میشنویم و همینطور مرگ بقیه عناصر حکومت کره شمالی
ناشناس
Germany
۲۳:۲۸ - ۱۳۹۳/۰۷/۱۵
اگه ازم بپرسن بین مدیریت جهانی کره شمالی و مدیریت جهانی امریکا یکی رو باید انتخاب کنی من آمریکا رو انتخاب میکنم. چه خوشتون بیاد چه نیاد آمریکا یک اصولی داره که رعایت میکنه
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۰:۴۲ - ۱۳۹۳/۰۷/۱۶
احسنت که متوجه شدی
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۲۳:۳۷ - ۱۳۹۳/۰۷/۱۵
واقعا این رهبر جدید کره شمالی جنایتکار و روانیه مثل پدرش. امیدوارم هر چه زودتر به درک واصل بشه
ناشناس
United Arab Emirates
۰۰:۱۹ - ۱۳۹۳/۰۷/۱۶
فرودگاه چنگیزخان؟!! واقعا که؟!!
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۲:۵۳ - ۱۳۹۳/۰۷/۱۶
برای کنفرانسی در گرجستان بودم می گفتند چه شما در ایران بگویید تیمور لنگ و چه ما اینجا بگوییم شاه عباس صفوی فرقی نمی کند ببین تفاوت را!!!
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۴:۱۹ - ۱۳۹۳/۰۷/۱۶
عزیز دل برادر چنگیز خان برای مغولستان حکم کورش و داریوش و نادر شاه را دارد حالا یک فرودگاه بنامش کرده اند شما ناراحت نباش
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۰۴:۵۴ - ۱۳۹۳/۰۷/۱۶
ایدئولوژی های احمقانه یک سری اقلیت ها چطور که با زندگی یک ملت بازی نمی کنه.
ناشناس
Australia
۰۶:۳۴ - ۱۳۹۳/۰۷/۱۶
عوضش بمب اتم دارن
همشهري
Iran (Islamic Republic of)
۰۷:۵۲ - ۱۳۹۳/۰۷/۱۶
واقعا تشكيلاتي بنام حقوق بشرغيرازپخش كردن يه مشت پست و لقب به يه عده مفتخور چه نتيحه اي داشته
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۰:۴۴ - ۱۳۹۳/۰۷/۱۶
هرکجا کمونیست وشوروی در آنجا پا گذاشتند عاقبت اون مملکت چیزی جز جهنم نخواهد بود .. کره شمالی، افغانستان و...
همشهري
Iran (Islamic Republic of)
۱۴:۲۸ - ۱۳۹۳/۰۷/۱۶
كمونيست باايجاد ترس وفقرحكومت كرده نابودبشه ريشه هاي اين تفكر
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۰۷:۵۲ - ۱۳۹۳/۰۷/۱۶
حالا چرا ما این کشور بدیخت و حکومت ضد انسانی اش رابطه خوب داریم؟
مسعود
Iran (Islamic Republic of)
۰۸:۰۴ - ۱۳۹۳/۰۷/۱۶
دقیقا با شما موافقم دوست عزیز هیچ چیز ابدی نیست
زنده با د ازادی
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۰۸:۱۱ - ۱۳۹۳/۰۷/۱۶
احمدی نژاد داشت کم کم ایران رو به کره شمالی تبدیل میکرد،خداروشکر که رفت.
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۰۸:۱۵ - ۱۳۹۳/۰۷/۱۶
مقایسه کره شمالی وجنوبی عبرت آموز است
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۰۸:۳۱ - ۱۳۹۳/۰۷/۱۶
دیکتاتوری مطلق ومجسمه توحش
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۰۸:۳۷ - ۱۳۹۳/۰۷/۱۶
بعضي ها دنبال اين بودند كه از ايران ژاپن اسلامي كره جنوبي اسلامي بسازند غافل از اينكه در اين سالها گام هاي بلندي به سمت كره شمالي شدن برداشتيم با كمك مموتي
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۰۸:۴۷ - ۱۳۹۳/۰۷/۱۶
خدالعنت کندانسانهای ظالم
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۰۹:۰۵ - ۱۳۹۳/۰۷/۱۶
بزودی ازهم خواهدپاشید
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۰۹:۱۱ - ۱۳۹۳/۰۷/۱۶
نفسم بند اومد. دنیا در خواب مرگ رفته یا خودش رو به مرگ زده. حتی یه سازمان حمایت از پناهنده ها در چین دایر نمیکنند!!!!
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۰۹:۳۱ - ۱۳۹۳/۰۷/۱۶
امان از دیکتاتور ودیکتاتوری این یک صدا وخود را همه چیز فرض کردن می شود این ترازدی
ناشناس
Russian Federation
۰۹:۴۷ - ۱۳۹۳/۰۷/۱۶
به یاد دارد که از تعجب دیدن پله برقی، چیزی که در وطن ورشکسته و فقیرش خبری از آن نیست، و سرویسهای بهداشتی تمیز نفسش بند آمده بود. می‌گوید: "اولین بار بود دستشویی به این تمیزی می‌دیدم. با خودم گفتم: "چقدر تمیز است. می‌توانم دستهایم را با آب توالت هم بشورم." همه چیز برق می‌زد. تا به حال چنین چیزی ندیده بودم.
یادته فرارو هفته پیش به ی سکانس فیلم ادم برفی اشاره کردم که اگه مردم ایران بفهمن ....اما تو چاپ نکردی بی خیال اما خودت یاد بگیر و به خاطر بسپار دیروزم زیر حواشی حضور روحانی عزیز کامنت گذاشتم چاپ نکردی !!
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۰۹:۴۷ - ۱۳۹۳/۰۷/۱۶
قلعه حيوانات جرج اورول روايت همه ي كيم جونگ اون هاست و خواندنش بدون لطف نيست .
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۰:۱۲ - ۱۳۹۳/۰۷/۱۶
حدود دو هفته پیش بود که پسر 12 ساله ای پس از تماشای اعدام در ملا عام به منزل رفته و خود را حلقاویز کرد. قابل توجه همه مسئولین .
ناشناس
United Arab Emirates
۱۰:۱۳ - ۱۳۹۳/۰۷/۱۶
همیشه وقتی ملتی دچار فلاکت میشه سهم زنها از اون چندین برابر مردهاست. مادر این دختر مادرانه ترین رنج ممکن رو به جان خرید تا فرزندش رو حفظ کنه.
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۱:۲۴ - ۱۳۹۳/۰۷/۱۶
و گناه اين انسانهاي رنج ديده به گردن موجودات كثيفي مثل كيم ايل سونگ، كيم جونگ ايل و كيم جونگ اون مي باشد.
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۰:۲۹ - ۱۳۹۳/۰۷/۱۶
به اميد مرگ و نابودي تمامي ديكتاتورهاي عالم
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۰:۵۱ - ۱۳۹۳/۰۷/۱۶
امیدوارم ظلم و ظالم در هر شکل و لباسی که در دنیا وجود داره هرچه زودتر نابود بشه
ناشناس
United Arab Emirates
۱۱:۱۲ - ۱۳۹۳/۰۷/۱۶
شکست غرورمادر برای حقظ فرزند
bato-adv
bato-adv
bato-adv
bato-adv