آیت الله محی الدین حائری شیرازی نماینده مردم استان فارس در مجلس خبرگان رهبری در نوشتاری با عنوان اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ ثُمَّ تُوبُوا إلَیه: با عنوان اول استغفار بعد نماز باران! نوشت:آیا اگر من طلبه بگویم قانون چک و قانون بانکداری بدون ربا و رفتار اصولگرا و اصلاح طلب موجب خشکسالی است، در گمراهی کهنه ام دست و پا می زنم؟
دراین نوشتار که در پایگاه اطلاع رسانی آیت الله حائری شیرازی منتشر شده آمده است : در اجلاس اخیر خبرگان رهبری، نطق قبل از دستوری داشتم که به نظر بعضی از عزیزان، از احمقانه ترین و بی ارزش ترین مطالب بود که قابل ذکر نیست.
به همین دلیل خواستم در سایت شخصی منعکس شود تا عده بیشتری از حماقت ما بخندند و اگر مطلب درست است بر چنین قضاوت هایی بگریند.
منظور حقیر از طرح آیه ی (لَوْلَا یَنْهَاهُمُ الرَّبَّانِیُّونَ وَالْأَحْبَارُ عَن قَوْلِهِمُ الْإِثْمَ وَأَکْلِهِمُ السُّحْتَ لَبِئْسَ مَا کَانُوا یَصْنَعُون) این بود که احتمال نمی دهید این خشکسالی که به آن دچار هستیم بعد از دادن این همه شهید و جانباز و آزاده و بعد از این همه خدمت بزرگ به اسلام که پرچم اسلام راستین را در عالم به اهتزاز درآورده و بیداری اسلامی توانسته اسرائیل را به عنوان چشم و چراغ فرهنگ و اقتصاد و سیاست و امنیت و در یک کلام مدینه فاضله فرهنگ غرب در چهار نوبت به زانو درآورد که نوبت اخیر از نوبت های گذشته هم طولانی تر و هم سرانجام آن خسارت دیدن فاحش و محکوم به خیانت و وحشیگری شدن فاحش تر بود، همه از آثار ایثارگری و ایستادگی ملت ما بوده است حال در مقابل آنچه خدمت کرده ایم وضع بارندگی آن سان باشد که [اگر] در پائیز امسال صرفه جویی نشود [تامین] آب مصرفی هم قطع نظر از آب کشاورزی دشوار خواهد بود.
این در حالی است که قرآن می گوید (اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَیْهِ یُرْسِلِ السَّمَاءَ عَلَیْکُم مِّدْرَارًا) ؛ نخست اشتباهات خود را اصلاح کنید و خطاهای خود را جبران کنید و سپس به سمت ما بیایید تا آسمان را برایتان با باران های پی درپی پر ریزش کنم.
این در حالی است که می گوید: (وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْکِتَابِ آمَنُوا وَاتَّقَوْا … لَأَکَلُوا مِن فَوْقِهِمْ وَ مِن تَحْتِ أَرْجُلِهِم)؛ نه تنها مسلمانان، اگر اهل کتاب هم درستکاری می کردند از زیر پا و بالای سرشان روزی می خوردند و از همه طرف راه های گشایش بر آن ها گشوده می شد و قفل های اقتصادی و امنیتی آن ها گشوده می گشت.
هدفم از ذکر آن آیه این بود که در قانون بانکداری بدون ربا، در مسائل اقتصادی، و در رفتار و گفتار دو طیف اصولگرا و اصلاح طلب، در مسائل اخلاقی ، تجدید نظری کنیم.
جرئت نکردم در نطق قبل از دستور از ارتباط کم بارانی با دو موضوع فوق سخن به میان آورم، چون تحمل شنیدن آن را در مستمعان نمی دیدم.
حضرت یعقوب هر بار که نام یوسف [را] می برد فرزندان می گفتند: (تَاللَّـهِ إِنَّکَ لَفِی ضَلَالِکَ الْقَدِیمِ) و هر بار که من از بازگشت پول به پشتوانه ی طلا صحبت کردم همین جواب را شنیدم.
هرگاه از دست برداشتن طرفین اصولگرا و اصلاح طلب از لجن مال کردن یکدیگر چیزی گفتم، جواب غیر از آن[1] نبود.
گفتم ما علما مسئول این دو واقعه ی عظیم هستیم. منظور از رهبانیون و احبار ماییم. خطابات قرآن از نوع ایاک اعنی واسمعی یا جاره است. خطاب به همسایه می کند ولی منظورش مخاطب است.
وقتی که از جلسه ی قبول قطعنامه که هرکسی برای ثبت در تاریخ چیزی می گفت من هم گفتم: «امت قبل از ظهور در موضوع وفاداری به امامت امتحان می شود، تاکنون امتحان امامت حسینی بود الان امتحان امامت حسنی است.
چون رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: الحسن و الحسین امامان، قاما او قعدا» وقتی از جلسه خارج شدیم یکی گفت اینها که دم از امام زمان می زنند و پای ایشان را در مسائل به میان می کشند خودشان هم قبول ندارند: (تَاللَّـهِ إِنَّکَ لَفِی ضَلَالِکَ الْقَدِیمِ).
از این بدتر؟ الان هم برای ثبت در تاریخ می گویم اگرچه می دانم پاسخ فعلی به آن جز (تَاللَّـهِ إِنَّکَ لَفِی ضَلَالِکَ الْقَدِیمِ) نیست: «اینکه امام صادق علیه السلام می گوید وقتی دو تن از شیعیان من با هم متارکه می کنند [و] از هم دور می شوند من از هر دو تبری می کنم و به هر دو لعنت می کنم و معتّب در آن جلسه از ایشان پرسید از این دو یکی مقصر است، [پس] چرا بی تقصیر را لعن می فرمایید؟ فرمود چون انتظار دارم به سراغ طرف خود برود و بگوید برادر! من مقصرم تا جدایی برطرف شود.
وقتی این مطلب را گفت اشک از چشم به گونه ها، از گونه به سینه اش سرازیر شد. امروز امام زمان علیه السلام این نقار بین دو طرف را نمی پسندد. چرا یکی پیدا نمی شود به این وضع اعتراض کند؟ چرا وقتی رهبر بزرگوار می گوید با هم باشید، این با هم بودن است که اصول گرا و اصلاح طلب دارند؟ وقتی ایشان می گوید با هم باشید ما هر کدام کارمان را ادامه می دهیم اما روی سربرگ ها می نویسیم: "همه با هم باشید”.
عنوان سال ها برای روی سربرگ هاست اما داخل برگه ها کماکان همان اختلاف ها و همان برنامه ها.
در مسئله بانک ها هم امام می فرمود کاری کنید پول کار نکند، در اسلام پول کار نمی کند.
شعر این شیرازی را برای جبران تلخی گفتارم تکرار کردم که: رسد با چند سالی بهره کاری بدون هیچ رنجی بهر کاری به جایی از درآمدهای عالی که صندوقش شده اعلی المعالی .
در شهر دیگری گزارش دادند که با پانصد هزار تومان یک تعاونی اعتبار را راه انداخته اند [و] الآن دویست و چهل میلیارد تومان دارند.
عرض کردم چرا بیچاره ای که می خواهد برای جهیزیه دختر وام بگیرد به او می گویند پنج میلیون می دهیم و هشت میلیون می گیریم؟ سؤال من این است که تورم چنین فرضی را مباح می کند یا چنین فرضی آن سیاست اقتصادی را محکوم می کند؟ آن ها می گویند امام فرموده و امروز هم حکم همان است که چون قانونی را مجلس تصویب کرد و شورای نگهبان تأیید فرمود هیچ کس نباید اعتراض کند.
سؤال حقیر این است که امام دو مطلب فرمود؛ یکی این و یکی آن. چرا در مورد آنکه فرمود «در اسلام پول کار نمی کند، کاری کنید پول کار نکند»، ما چه کار کردیم تا پول کار نکند؟ وقتی عرض می کنم در اسلام دیه ی یک انسان یا هزار دینار و یا هزار گوسفند است، گوسفند و دینار پا به پای یکدیگر جلو می روند، چون پول اسلام مال است.
پول رایج جهانی اگر مال بود بنا بود پا به پای مال جلو بیاید اما چنین نیست. دینار شرعی هجده نخود طلا است و یک مثقال رایج چهار گرم و نیم است و معادل بیست و چهار نخود طلا است.
پس دینار شرعی سه چهارمِ چهار و نیم گرم طلاست و سه گرم اندی طلاست. وقتی یک گرم طلا حدود صد هزار تومان است، یک دینار بین سیصد تا چهارصد هزار تومان است و قیمت گوسفند در این حدود است.
در قدیم هم یک گوسفند گاهی دو دینار فروخته می شد. عروه ی بارقی یک دینار از حضرت رسول اکرم گرفت تا یک گوسفند بیاورد. او رفت به جائیکه گوسفند ارزان بود با یک دینار دو گوسفند خرید و جائیکه گوسفند گران [بود]، یک گوسفند را به یک دینار فروخت و برای آن حضرت یک دینار و یک گوسفند آورد و حضرت به او فرمود بارک الله فی صفقه یمینک قرآن هم می گوید: (فَلَکُمْ رُءُوسُ أَمْوَالِکُمْ لَا تَظْلِمُونَ وَلَا تُظْلَمُونَ) همان پولی که به طرف قرض داده اید پس بگیرید؛ نه شما به طرف ظلم کنید که بیشتر بگیرید نه او ظلم کند که کمتر بدهد.
اگر پول مال باشد همین طور است. پول اسلام مال است. اما پول رایج جهانی اگر مال بود امروز قیمت یک گردو به اندازه ی قیمت دو خانه که من در آن بزرگ شده ام نبود.
خانه سیصد و چهل متر با بیست و چند اتاق و عتیقه جات و کتیبه کاری و نقاشی های آن به قیمت بالا فروخته شد. پیش روی بالاخانه با شیشه های رنگی بین چوب ها آنچنان بکار رفته بود که اشکال هندسی به وجود می آورد و بعضی در عرض و طول پنج متر در ده متر وسعت داشت. خانه مثل یک قلعه امن بود. ما لفظ دزدی را فقط می شنیدیم. فقط اگر در باز بود امکان دزدی پیش می آمد. حال پول دو خانه آن چنانی را باید داد و یک گردو گرفت و یا سه لیوان یک بارمصرف دریافت کرد.
اگر پول مال بود چنین نبود. عرض حقیر این است که [جمله ی] "کاری کنید پول کار نکند” که امام راحل فرمود [به] همین [معنی] است که کاری کنید پول مال شود و قرض بدون بهره میسر شود تا قرض گیرنده تمام سود حاصل از کار خود را برای خود جمع کند و از قرض بی نیاز شود و برگرداند و خودش هم روی پای خود ایستاده باشد.
کسانیکه امروز قرض می کنند اگر از راه دیگری مثل معامله زمین و امثال آن پول در نیاورند گرفتار معوقات بانکی می شوند و تمام هستی آن ها مصادره شده و خودشان هم به زندان می افتند.
آیا اینکه قانون چک بلد محل دستاویزی است برای رباخوار تا بتواند به وسیله ی قانون و قضا و اجرا ربای خود را از مقروض دریافت کند این موجب خشکسالی نمی شود؟ اگر این اکل سحت نیست پس اکل سحت چیست؟ اگر طعنه هایی که در روزنامه های اصولگرا و اصلاح طلب به هم می زنند قول اثم نیست پس قول اثم چیست؟ اگر من طلبه بگویم چرا علما به قول اثم و اکل سحت مردم نهی نمی کنند باز من مصداق (تَاللَّـهِ إِنَّکَ لَفِی ضَلَالِکَ الْقَدِیمِ) هستم؟
امام صادق علیه السلام درباره قضاوت عالمی در مورد کرایه الاغی فتوایی داده بود حضرت فرمود همین فتواها باران را حبس می کند.
آیا اگر من طلبه بگویم خشکسالی و قانون چک و قانون بانکداری بدون ربا و رفتار اصولگرا و اصلاح طلب موجب این است، در گمراهی کهنه ام دست و پا می زنم؟