bato-adv
کد خبر: ۲۰۶۱۵

از اجماع اصلاح طلبان مايوس نيستم

رسول منتجب نیا
تاریخ انتشار: ۱۶:۳۶ - ۲۶ بهمن ۱۳۸۷

حجت الاسلام منتجب نیا از جمله چهره هایی است که با سخنان خود به چنان چهره جنجالی بدل می شود که تا مدت ها سخنانش تیتر روزنامه ها و سایت های خبری است و گاه چنان کنج عزلت برمی گزیند که کمتر نامی از وی در رسانه ها دیده می شود.
 
منتجب نیا یار دیرین آیت الله کروبی این روزها به شدت در حال رایزنی برای پیروزی نخستین کاندیدای معرفی شده برای دهمین انتخابات ریاست جمهوری است. وی با وجود اینکه به عقیده خودش یکی از صف شکنان اصلاح طلبان در انتخابات ریاست جمهوری سال 1376 و از مهره های کلیدی انتخاب خاتمی بوده، اما اینک بر این باور است که بهترین گزینه کروبی است ولاغیر. گفت وگوی زیر کنکاشی است در افکار یکی از اصلاح طلبانی که گرچه مدعی است بی پرده سخن می گوید و از انجام مصاحبه استقبال می کند، اما در عمل در پاسخ به سوال های «بودار» به کلیات اکتفا و از اظهارنظر صریح پرهیز می کند.

---
-به عنوان یکی از چهره های شناخته شده انقلاب تصور می کنید اهداف امروز انقلاب با اهداف انقلاب سال 57 و اهداف نیروهای مخلص آن دوران تا چه حد هم راستا و سازگار است؟ به بیانی نیروی «خط امامی» امروز همان نیروی پاک و مخلص دهه 50 و بحبوحه های انقلاب است؟
در زمان حیات حضرت امام تمامی نیروها این توفیق را نداشتند که مدعی «خط امامی» بوده باشند. عنوان «خط امام» متعلق به گروهی از یاران، نزدیکان و حتی عامه مردم بود که کاملاً گوش به فرمان حضرت امام بودند و هیچ گونه چون و چرایی نسبت به دستورات ایشان نداشتند و عاشقانه آماده عمل به فرامین آن بزرگوار بودند. اما در مقابل افرادی قرار داشتند که در عین حال که امام را قبول داشتند به خود اجازه می دادند در اوامر ایشان چون و چرا بیاورند یا آنها را به زعم خود تحلیل کنند ولی خوشبختانه ظاهراً تمامی نیروها درون نظام دم از «خط امام» می زنند. 

اما اگر بخواهیم به باطن امر نگاه کنیم می بینیم هنوز مجموعه هایی هستند که امام را قبول ندارند و حفظ ظاهرشان فقط برای استفاده از موقعیت و محبوبیت امام راحل بوده و هست. این افراد به خود اجازه می دهند جملات امام (ره) را قطعه قطعه کنند و هر کدام که به نفع شان هست را به کار بگیرند. کارهایشان را با جملات امام تفسیر می کنند که مسلماً منظور امام این نبوده است. به بیانی، خط امام یک «جمله» نیست بلکه یک خط مشی و تفکر و فرهنگ است. متاسفانه امروز بسیار کم هستند افرادی که حقیقتاً «خط امامی» باشند به خصوص افرادی که مسوولیت دارند، بیشتر دم از خط امام می زنند. چون هنوز معیار حق و باطل، امام (ره) و افکار ایشان است.

-گروهی بر این عقیده اند که هم اینک کشور در آستانه یک بحران جدی قرار دارد و از این باب احساس خطر می کنند. شما چطور؟ تا چه حد با این نظریه موافقید؟
بستگی دارد که بحران را چگونه تفسیر کنیم. اگر بحران به معنای این باشد که هرج و مرج ایجاد شده و شیرازه کارها از دست مسوولان خارج شده، نه، با این تعریف موافق نیستم اما اگر به معنای وجود مشکلات عدیده اجتماعی، اقتصادی و سیاسی باشد، بله، هم اینک با چنین مسائلی دست به گریبانیم و این وضعیت دارد به جایی می رسد که تمامی مسوولان دلسوز نظام را نگران کرده است. این هم محدود به نامه نوشتن 100، 150 نفر نیست، بلکه هر فردی که کمی از مسائل سیاسی یا اقتصادی سر درمی آورد در این مقوله ها احساس خطر می کند. بحران به این معنا عبارت درستی است.

-خود شما به عنوان یکی از مهره های شناخته شده اصلاحات چه تعریفی از این واژه دارید و اینکه آیا اصولاً خود را اصلاح طلب می دانید؟
من خودم را نه تنها اصلاح طلب می دانم بلکه جزء معدود اصلاح طلبانی هستم که در جریان دوم خرداد اثرگذار بوده اند. از روزی که در مجمع روحانیون مبارز بحث حضور دوباره مجمع در انتخابات ریاست جمهوری مطرح شد، بنده جزء شورای مرکزی و مدیر اجرایی مجمع بودم. آن شبی هم که ستاد آقای خاتمی در کتابخانه ملی تشکیل شد، بنده هم حضور داشتم و بسیاری از کارها را برعهده گرفتم. در دوره انتخابات هم حدود دوسوم استان ها را زیر پا گذاشتم و سخنان آتشینی ایراد می کردم. در حقیقت اگر ما صف شکنی نمی کردیم اجازه فعالیت به بچه های ستادهای انتخاباتی خاتمی و سایر اصلاح طلبان داده نمی شد.

-از سوی چه کسی اجازه فعالیت داده نمی شد؟
از سوی طیف مقابل. ما حتی به شهر هایی می رفتیم که در آن مغازه دارها، تاکسی ها و... تهدید شده بودند که حق ندارند عکس خاتمی را پشت شیشه های خود نصب کنند وگرنه از ادامه کارشان جلوگیری خواهد شد. حتی شهرداری ها به نفع طیف مقابل کار می کردند. وقتی ما سخنرانی می کردیم بچه های ستاد خاتمی به خیابان ها می ریختند و در و دیوار آن شهر را پر از پوستر می کردند.

در بعضی از شهرستان ها برق را قطع می کردند ولی ما با بلندگوی دستی و شمع مجلس سخنرانی را ادامه می دادیم. اما اینکه اصلاحات چیست؟ به اعتقاد من اصلاحات واژه یی است که ریشه در تاریخ و عرق و فرهنگ ملی ما دارد. یک مفهوم وارداتی نیست. در قرآن بارها این کلمه به کار برده شده، پیامبران ما از پیشتازان اصلاحات بوده اند؛ امیرالمومنین، سیدالشهدا و... اصلاحات یعنی شایسته سالاری، یعنی رفع کاستی ها، کمبودها، یعنی کار را به کاردان سپردن، مردم را باور داشتن، به مردم حق رای دادن، یعنی از قیومیت و سرپرستی کردن مردم پرهیز کردن، یعنی خدمتگزاری مسوولان در برابر مردم،نه مردم را نوکر خود دانستن و... البته متاسفانه یکی از اشکالات ما این بود که نیامدیم از ابتدا تعریف روشن و درستی از اصلاحات ارائه دهیم. هر کسی به خودش اجازه می داد اصلاحات را با دیدگاه و تفسیر خود تعریف کند. یک نفر اصلاحات را به معنای تعریف غربی آن تعریف کرد. فرد دیگری اصلاحات را به معنای ساختارشکنی تفسیر کرد. ولی ما معتقدیم اصلاحات در درون نظام است و با حفظ قوانین و آرمان های بلند حضرت امام (ره) اینها باید به صورت مجموعه ابعاد اصلاحات تعریف شود.

-جنابعالی بارها در سخنرانی ها و مصاحبه های خود بر لزوم اجماع و اتحاد طیف های مختلف اصلاح طلبان تاکید کرده اید ولی به نظر می رسد هنوز شکاف های عمیقی بین این طیف ها وجود دارد، کمااینکه تا امروز نام کاندیداهای احتمالی متعددی برای حضور در انتخابات ریاست جمهوری از سوی اصلاح طلبان مطرح شده است. فکر می کنید دلیل این چندپارچگی و شکاف در جبهه اصلاحات در چیست؟
من هنوز هم از اجماع اصلاح طلبان مایوس نیستم. از سال گذشته با نامه نگاری و سایر روش ها شروع کردیم به دعوت از اصلاح طلبان برای اجماع تا اینکه جلسه یی به همت مجمع روحانیون مبارز و به خصوص جناب موسوی خوئینی ها برای اجماع و وحدت تشکیل شد.
 
چندی بعد هم پیشنهاد آقای کروبی یعنی همان طرح شورای حکمیت مطرح شد و بسیاری از اصلاح طلبان نیز از آن استقبال کردند. با تکیه بر همین اصل، ما نیز به این باور رسیدیم که این طرح از سوی اصلاح طلبان پذیرفته خواهد شد. اولین اصل این طرح این بود که هر کس بخواهد، مجاز است تا ابتدای آذرماه کاندیداتوری خود را اعلام کند. بعد از این مدت به دنبال تشکیل شورای حکمیت بروند و این شورا از 22 بهمن ماه کار خود را شروع کند و پس از بررسی اعلام کند از بین کاندیداهای مطرح شده از طیف اصلاح طلبان چه کسی از صلاحیت و اقبال عمومی بیشتری برخوردار است و همه روی این فرد اتفاق نظر داشته باشند. این فرآیند، فرآیندی بود عاقلانه و پسندیده. اما به جز آقای کروبی هیچ کس اعلام آمادگی نکرده است.

این امر می تواند دو معنا داشته باشد؛ یکی اینکه دیگران آماده نیستند یا به بیانی به معنای اعلام عدم کاندیداتوری آنهاست و یک بعد هم این است که کاندیداها در حال بررسی هستند ولی در هر حال باید موضع و وضعیت خود را اعلام کنند. اگر دوستان می خواهند وارد صحنه شوند، تا کی می خواهند زمان را از دست بدهند. باید بتوانند با مردم ارتباط برقرار کنند. به هر حال فکر می کنم دوستان در خصوص طرح شورای حکمیت کم لطفی کردند. ولی باز هم تاکید می کنم ما هنوز مایوس نیستیم.

- شما یکی از افرادی بودید که معتقد بودید، آقای خاتمی «نمی آید» ولی دیدیم که «آمد». در چنین شرایطی جریان انتخابات را در جبهه اصلاح طلبان چگونه ارزیابی می کنید؟
ما نیز برای ایشان آرزوی موفقیت می کنیم و حضورشان را به فال نیک می گیریم.

- ولی شما پیش از این گفته بودید «خاتمی» آنقدر عاقل هست که نیاید، هنوز هم بر این عقیده اصرار دارید؟
اجازه بدهید، در این برهه، دیگر صحبتی از این مسائل به میان نیاوریم. آنچه مهم است این است که ایشان به این نتیجه رسیده اند که «بیایند». انتقادها و اظهارنظرها در این شرایط فقط به اصلاحات ضربه می زند. امیدواریم حضورشان برای ملت، جامعه و اصلاحات عاقبت به خیر باشد.

-فکر می کنید حضور دیگر چهره های اصلاح طلب در عرصه انتخابات چه تبعاتی برای جناح اصلاح طلبان به دنبال خواهد داشت؟
همان طور که اشاره کردید، ما در سطوح بالای مدیریتی از نیروهای ارزشمندی برخورداریم که می توان از آنها در صورت لزوم استفاده کرد. اما باید جمیع جهات و اولویت ها را سنجید. از طرفی باید مصالح نظام و ملت و اصلاح طلبان را در نظر بگیریم. بله، هر فردی برای شرکت در انتخابات آزاد است ولی باید در نظر داشته باشد حضور وی در کنار کاندیدای اصلح، رای شکن خواهد بود. در دوره انتخابات نهم، اصلاح طلبان 18 ، 19میلیون رای آوردند در حالی که آرای احمدی نژاد فقط 6 ، 7 میلیون بود، ولی به دلیل تقسیم شدن این آرا بین کاندیداها شکست خوردیم.

-شما بعد از انتخابات مجلس هشتم دو نامه به آقای خاتمی دادید که مضمون هیچ یک تاکنون منعکس نشده است. بد نیست در اینجا و در این برهه اشاره یی هم داشته باشید به این دو نامه.
بله، یکی از این نامه ها نامه یی بود چهارصفحه یی و محرمانه که به دلیل همین محرمانه بودن از بیان محتویات آن معذورم.

-یعنی حتی نمی توانید درخصوص محور این نامه هم صحبت کنید؟
به طور کلی این نامه مجموعه یی بود از گلایه ها، بحث ها و اتمام حجت ها و مسائلی که بین من و ایشان گذشته بود. من مروری داشتم بر این موارد و اینکه چرا کار به اینجا کشید،

-و نامه دوم؟
نامه دوم نامه یی بود یک صفحه یی که اتفاقاً در رسانه ها نیز منعکس شد. در این نامه ضمن اشاره به شخصیت والای آقای خاتمی، گفته بودم شما با پتانسیل و ظرفیت بالای خود می توانید محور بسیار قوی و پرجاذبه یی برای جامعه باشید، ولی متاسفانه فقط عده قلیلی از شما استفاده بردند و دیگران را از وجود شما محروم کردند. در همان نامه از آقای خاتمی خواسته بودم از پوسته موجود خود خارج شوند و اجازه ندهند فقط عده معدودی از وجود ایشان استفاده کنند.

-از زمانی که بازار انتخابات داغ شده تا امروز تئوری ها و طرح های بسیاری مطرح شده است. تمامی این طرح ها با هدف یکپارچگی و اتحاد جبهه اصلاح طلبان مطرح شده بودند، ولی به دلایل نامعلومی تمامی این پروژه ها عملاً در بایگانی ها مسکوت ماندند. چرا؟ چرا هیچ کدام از این طرح ها در اتحاد اصلاح طلبان موفق نبود؟
این طرح ها را می توان به دو دسته تقسیم کرد؛ یکی طرح هایی که با هدف اتحاد اصلاح طلبان تهیه شده بود و دیگری طرح هایی که انتخاباتی بودند. یک پیشنهاد از سوی دکتر نجفی مطرح شده بود که همان پیشنهاد پارلمانی بود. پیشنهادی را هم کارگزاران مطرح کرده بود و...

در میان این پیشنهادها که هم با استقبال اصلاح طلبان مواجه شد و هم اینکه در شورای شش نفره تصویب شد و به امضای اعضای این گروه رسید، پیشنهاد شورای حکمیت آقای کروبی بود. ولی متاسفانه... اما در این میان بحث دیگری هم مطرح است که می گوید؛ رئیس جمهور آینده هر که می خواهد باشد، چه برخوردی باید داشته باشد؟ در این خصوص آقای کروبی طرح دولت ائتلافی را مطرح کردند که در مقابل دولت حزبی است. معنای آن هم این بود که در صورت انتخاب آقای کروبی به عنوان رئیس جمهور، اعضای دولت ایشان تنها محدود به نمایندگان اعتماد ملی نخواهد بود. یک طرحی را نیز برخی از دوستان حزب کارگزاران مطرح کردند که اتفاقاً اصولگرایان نیز از آن استقبال کردند که به نام طرح «وحدت ملی» شهرت پیدا کرد. براساس این طرح رئیس جمهور باید شخصی باشد که در بین هر دو طیف اصلاح طلبان و اصولگرایان از مقبولیت کافی و وافی برخوردار باشد. اما این طرح از همان اوایل با اعتراض مواجه و منتفی شد. طبیعی هم بود چرا که این طرح نه «عملی» بود و نه با روح انتخابات که مبتنی بر ایجاد رقابت است، سازگاری داشت. اگر کاندیدایی باشد که همه وی را قبول داشته باشند دیگر انتخابات معنا نخواهد داشت.

-به عقیده شما با حضور آقای خاتمی تا چه میزان احتمال تکرار حماسه دوم خرداد وجود دارد؟
من معتقدم اگر اصلاح طلبان به اجماع برسند و با یکدیگر متحد و همه وارد صحنه شوند، شاید حادثه یی نزدیک و مشابه دوم خرداد دوباره تکرار شود، چون زمینه آن فراهم است. قدر مسلم این است که مردم از وضع کنونی موجود به شدت نگرانند و دنبال یک تغییر اصولی بوده و هنوز به اصلاح طلبان امیدوارند.

-شما در چند ماه اخیر با مقاله یی که روی وب سایت خویش گذاشتید و پس از آن نیز اعتماد ملی آن را منتشر کرد، دوباره به چهره یی جنجالی بدل شدید، در آن مطلب شما با اشاره به انتساب برخی از شایعات به رئیس جمهور در خصوص ارتباط با امام زمان(عج) و... به شدت از دکتر احمدی نژاد انتقاد کرده بودید، ولی بعد ناگهان این موج خاموش شد. آیا هنوز هم بر اظهارات اشاره شده خود در این مقاله اصرار دارید؟
من در آن مقاله ضمن برشمردن تعدادی از این شایعات از رئیس جمهور خواسته بودم اگر این موارد شایعه است، آنها را نفی کنند. اما ایشان هیچ گاه قاطعانه این موارد را رد نکردند، بلکه به شکل کلی این شایعات را نفی کردند، بنابراین هم اینک نمی توان گفت رئیس جمهور یا نزدیکان ایشان چنین حرف هایی را زده یا می زنند. چرا که اگر این سخنان را بیان کرده بودند باید هنوز هم مصرانه می گفتند بله ما این حرف ها را مطرح کرده ایم.

ولی واقعیت این است که این گونه خرافات امروز در جامعه ما به شدت رشد کرده است. در این برهه هر چند ماه یک بار شاهدیم فردی ادعای امام زمانی می کند، ادعای ارتباط با ایشان را می کند و... و دستگاه قضایی نیز بسیاری از آنها را دستگیر کرده است. من شخصاً در این خصوص از سال ها پیش احساس خطر می کردم و نسبت به رواج خرافات در جامعه هشدار می دادم. به خاطر دارم که گفته بودم اگر خرافات رواج پیدا کند، عواقب آن دامنگیر تمامی مسوولان نیز خواهد شد و آن وقت است که انقلاب ما ضربه می خورد. حتی کتابی را به نام «خرافه زدایی» تالیف کرده ام که زیر چاپ است و به بررسی همین موارد می پردازد.

-شما بارها در سخنان خود و حتی در این مصاحبه از «خط امامی» بودن خود و آقای کروبی سخن به میان آوردید. اما یک سوالی به ذهنم رسید که شاید بد نباشد آن را در اینجا مطرح کنم؛ اینکه فرزند و اهل بیت امام راحل تا چه حد از کاندیداتوری آقای کروبی حمایت کرده و می کنند؟
خانواده و بیت حضرت امام(ره) همواره تلاش داشته اند در موضع گیری های سیاسی وارد نشوند، اما شاید منظور شما مطلبی باشد که چندی پیش در یکی از سایت ها درخصوص اهل بیت امام(ره) مطرح شده بود که هم بنده و هم آقای کروبی و هم تمامی دوستداران آن امام همام، به شدت در این زمینه و توهینی که شده بود، موضع گیری و آن را محکوم کردیم.

-به عقیده شما دولت آقای احمدی نژاد تا چه حد در تحقق شعارهای انتخاباتی خود موفق بوده است؟
در اینکه دولت نهم در اجرا و عملی کردن شعارها و وعده های خود ذر ه یی موفق نبوده، شخصاً ذره یی نیز شک ندارم. نه بنده، که فکر نمی کنم حتی عامه مردم نیز در این خصوص شکی داشته باشند. تصور می کنم دلیل آن هم روشن باشد. ما از همان ابتدا نیز بر این عقیده بودیم که این مجموعه ظرفیت اداره کشور را ندارد. وقتی مسوولی خودش «کوچک» بود، نمی تواند نیروهای «قوی» و «بزرگ» را به کار بگیرد. امروز اکثر نیروهای مجرب انقلاب خانه نشین شده اند، کمتر به مباحث کارشناسی توجه شده، به علما کمتر توجه شده، به خواست های مردم کمتر توجه شده و در مقابل آنچه بدان پرداخته شده، فقط شعار بوده است و شعار، آن هم برای جلب اعتماد مردم. در چنین شرایطی نمی توان بیشتر از این هم توقع داشت.

-تاریخ سیاسی انقلاب نشان می دهد با وجود آنکه اصولگرایان چندان که باید و شاید از تشکیلات و انسجام خاص و یکپارچه یی برخوردار نبوده اما با این حال هرازچندگاهی چهره تازه یی را معرفی و آنقدر از وی حمایت کرده اند تا به ریاست جمهوری برسد. اما در عوض، در میان اصلاح طلبان کمتر شاهد معرفی چهره واحد جدیدی بوده و هستیم. چرا؟ آیا این مساله نمی تواند نشان از وجود شکاف در بین گروه ها و طیف های مختلف اصلاح طلبان باشد؟
اولاً، به اذعان بسیاری از اصولگرایان طیف های مختلف، احمدی نژاد کاندیدای واحد مورد توافق جناح اصولگرا نبوده است. به هر حال عواملی دست به دست هم دادند که ایشان به دور دوم راه پیدا کردند و در دور دوم هم با آن اهرم های تخریبی که برای رقیب وی به کار می بردند، بالاخره نام احمدی نژاد از صندوق های آرا بیرون آمد. پس این یک حادثه غیرقابل پیش بینی نبود، اینکه اصلاح طلبان هم بخواهند چهره جدیدی معرفی شود، ما هم با آن موافق هستیم. ولی باید ابتدا زمینه سازی شود. باید افکار عمومی و رسانه ها با این شخص آشنا شوند. بحث، بحث «انتخاب» است نه «انتصاب». از سوی دیگر ما مدت زمان محدودی را قبل از هر انتخابات برای معرفی کاندیدای خود در اختیار داریم که این زمان به هیچ وجه برای آشنایی مردم با کاندیدای جدید کافی نیست. بنابراین اگر زمینه یی فراهم شود که بر اساس آن کاندیداها از چند سال قبل امکان معرفی خود را داشته باشند، آن وقت می توان چهره های جدید لایقی را معرفی کرد.

- گروهی از اصلاح طلبان معتقدند این انتخابات نیز مانند انتخابات دوره پیشین مجلس، «مدیریت» خواهد شد. در چنین شرایطی اصلاح طلبان برنامه خاصی برای صیانت از آرا و نظارت بر سلامت انتخابات ندارند.
متاسفانه این مساله امروز یکی از دغدغه های اصلی نخبگان و اصلاح طلبان است. مخصوصاً با تغییرات و بحران های پیش آمده برای وزارت کشور این دغدغه ها شکلی جدی تر به خود می گیرد. ولی ما چه می توانیم بکنیم؟ شاید بهترین اقدامی که بتوان انجام داد، آگاه سازی افکار عمومی و رایزنی با مسوولان نظام برای دقت بیشتر در صیانت از انتخابات باشد. بیش از این کار دیگری نمی توان کرد.

- به اعتقاد گروهی از کارشناسان مسائل داخلی، یکی از مهم ترین عوامل شکست اصلاح طلبان در یکی دو دوره پیشین انتخابات مجلس یا ریاست جمهوری، نداشتن برنامه خاص و جدیدی از سوی آنها بوده است. آیا اصلاح طلبان در دوره دهم انتخابات ریاست جمهوری با شعار و برنامه های جدیدی وارد رقابت انتخاباتی خواهند شد، یا نه، هنوز به دنبال حضور در انتخابات یا همان شعارها و برنامه های قبلی خود هستند؟
در اینکه اصلاح طلبان برای حضور در عرصه انتخابات ریاست جمهوری نیازمند ارائه برنامه و شعارهای جدیدی هستند شکی نیست، ولی اینکه بخواهیم شکست اصلاح طلبان در دوره های قبل را ناشی از این مساله بدانیم، این امر چندان درست نیست چرا که نه در انتخابات شوراهای اسلامی و نه در انتخابات مجلس هشتم، به هیچ وجه عرصه انتخابات، عرصه سالمی نبود. به خصوص در انتخابات مجلس هشتم که به دلیل رد صلاحیت های گسترده، اصلاح طلبان در دوسوم از حوزه ها اصلاً کاندیدا نداشتند، و به بیانی انتخابات در این حوزه ها کاملاً تعریف شده بود، علاوه بر اینکه در شمارش آرا نیز تقریباً تمامی مطلعان اتفاق نظر دارند که در آنها اعمال نظر شده است. اصلاً تصمیم گیری به دست مردم نبود، اعتراض وزیر کشور وقت نیز به این مساله بود که دیدیم چه شد....

- امروز گروهی از سیاسیون بر این عقیده اند که «جمهوریت» باید از الفاظ نظام کنار گذاشته شده و تعیین سرنوشت و انتخاب های کلیدی توسط عده یی خاص انجام شود. فکر نمی کنید این خواسته با روح اعتقاد امام راحل که می فرمودند میزان رای ملت است، منافاتی داشته باشد؟
این حرف ها، حرف های جدیدی نیست. از همان ابتدای انقلاب یک عده می گفتند «فقط جمهوری اسلامی» نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد. یک عده نیز عقیده به حقیقت اسلام نداشتند یا اعتقادی به لزوم همسانی دین و سیاست نداشتند و می گفتند؛ جمهوری و دموکراسی مطلق بدون قید اسلام. یک مجموعه یی هم که مردم و آرای آنها را قبول نداشتند، معتقد بودند جمهوریت نظام باید تغییر کند. امام به شدت با آنها مقابله می کرد. ولی در سال های اخیر این مساله به صورت اندیشه، در برخی از مجامع نهادینه شده است؛ چه آنهایی که بیشتر روی دموکراسی بدون دین تاکید می کنند و چه آنهایی که متاسفانه خود را به دین و دیانت چسبانده اند و اسلامیت را منهای جمهوریت می خواهند. در چند سال اخیر حتی شاهد آن بودیم که گروهی با به کار بردن عبارت «حکومت اسلامی» به جای جمهوری اسلامی درصدد حذف جمهوریت نظام بودند. این وقایع حتی در زمان حضرت امام راحل نیز دیده می شد اما ایشان همواره میزان را رای مردم می دانستند. اگر نبود دلسوزی و مخالفت های گروهی از علما و دلسوزان نظام چه بسا امروز دیگر خبری از جمهوریت نبود.

- در آستانه دهه چهارم انقلاب اسلامی، بد نیست نگاهی داشته باشیم به سه دهه گذشته انقلاب و اینکه آیا این حرکت ملی و حتی جهانی، توانسته آن گونه که باید و شاید به شعارها، آرمان ها و اهدافی که سبب ساز آغاز آن شده است جامه عمل بپوشاند؟
اگر اجازه دهید من سوال شما را به گونه دیگری پاسخ دهم. همان طوری که مستحضرید و شما نیز بدان اشاره کردید، انقلاب شکوهمند اسلامی چیزی فراتر از یک حرکت ملی و قومی بود. انقلاب یک فرهنگ و آرمان است و این مدیران و اداره کنندگان آن هستند که باید مورد نقد قرار گیرند. باید پرسید ما تا چه حد در استفاده از پتانسیل های موجود در این انقلاب موفق بوده ایم. واقعیت این است که متاسفانه ما نتوانستیم از حداکثر ظرفیت انقلاب خود استفاده کنیم. ما از انقلاب به یک نظام «جمهوری اسلامی» بسنده کردیم. نظام «جمهوری اسلامی» نیز با وجود حضرت امام روز به روز بالنده تر و پرعظمت تر و جاذبه آن در دنیا گسترده تر می شد. ولی متاسفانه در سال های پس از رحلت امام (راحل) و به خصوص در سال های اخیر، انقلاب اسلامی را از آن جاذبه، شکوه و عظمت تا حد زیادی پایین آوردیم. 

هم به دلیل اشتباهات تئوریک و لغزش های نظری که از سوی تئوریسین های نوظهور مطرح شده که اتفاقاً دقیقاً نقطه مقابل تفکر انقلاب و امام بوده و ارائه آن حتی در راستای براندازی نظام است و باعث خدشه دار شدن نظام می شود و دیگری برخوردهای عملی که به اقتضای انقلاب و نظام برخلاف مشی نظام و انقلاب و مشی حضرت امام بود. گروه هایی در این سال ها برخاستند که فعالیت هایشان عملاً باعث تضعیف نظام و زیر سوال بردن انقلاب و در نهایت ساختن یک ذهنیت منفی نزد نسل جوان در داخل و در دنیا می شد. گروه هایی مانند گروه های فشار، گروه های توسل جوینده به زور درصدد بودند یک تفکری را با «زور» به جامعه القا کنند و حتی این گونه تداعی کنند که تفکر امام نیز تفکری متکی به زور و نظامی بوده است. این حرکات متاسفانه هنوز نیز ادامه دارد. 

من معتقدم بزرگ ترین ضربه انقلاب توسط افرادی زده شد که جریانات نظامی را وارد انقلاب کردند. نتیجه آن هم دلسردی امروز جامعه نسبت به انقلاب و مدیریت اجرایی کشور است. به همین دلیل معتقدم مجریان کشور در دهه چهارم با تجدیدنظر در اشتباهات گذشته درصدد اداره کشور با همان تفکرات امام راحل باشند؛ با همان رویکرد و همان خط مشی. اگر این روند ادامه پیدا کند، من به عنوان کسی که از همان لحظات اولیه انقلاب در خدمت امام و انقلاب بوده و هستم به شدت نگران هستم از اینکه با ادامه این رویه، انقلاب و نظام از اهداف اولیه خود فاصله بگیرد و چهره زشتی از آن در دنیا ترسیم شود.

- در بحبوحه انتخابات و اینکه چه کسانی کاندیدا خواهند شد، بارها آقای خاتمی صحبت از احتمال حضور خود یا مهندس میرحسین موسوی کرده اند، ولی هیچ گاه صحبتی در خصوص حمایت صریح از آقای کروبی نکرده اند، در چنین شرایطی فکر می کنید حتی در صورت عدم حضور خاتمی، باز هم اصلاح طلبان اقبالی برای پیروزی خواهند داشت؟
اولاً با توجه به سخنان آقای خاتمی و شناختی که از ایشان و آقای مهندس میرحسین موسوی دارم، احتمال حضور این دو بزرگوار را بسیار کم می دانم. ثانیاً امیدوارم آقای خاتمی به وعده دو ساله خود در خصوص حمایت از شیخ اصلاحات به عنوان مهم ترین کاندیدای کنونی اصلاح طلبان جامه عمل بپوشانند. از سوی دیگر، امروز کشور با شرایط خاصی دست به گریبان است.
 
همچنین به دلیل عملکرد ضعیف دولتمردان پیشین بسیاری از فرصت ها از بین رفته و خرابی های بسیاری به وجود آمده که چه بسا، بسیاری از آنها دیگر قابل ترمیم و احیا نباشد. در چنین شرایطی شخصاً بر این باورم که از میان کاندیداهای احتمالی مطرح، بهترین گزینه شیخ اصلاحات است. ما هم اینک نیازمند جلوس شخصی بر کرسی ریاست جمهوری هستیم که از سعه صدر بالایی برخوردار باشد، بتواند متخصصان و خبرگان را شناسایی و جذب کند، در تصمیم گیری و اجرای تصمیمات خود شجاعت و ارتباط قوی و تنگاتنگی با مردم داشته باشد، هم مردم او را از خود بدانند و هم خود را از آن آنها، قدرت خوبی در رایزنی با مقامات مختلف داشته باشد و... و در چنین شرایطی اگر بناست کاری در این کشور انجام شود و کشور و انقلاب به روزهای شکوه خود بازگردد، این شخص آقای کروبی است که «می تواند». از سوی دیگر، حتی در صورت پیروزی هر یک از کاندیداهای دیگر، تنها «بخشی» از جامعه در حمایت از آنها به حرکت در خواهند آمد و در این میان، این فقط کروبی است که پیروزی وی به معنای پیروزی تمامی طیف ها، نخبگان و دلبستگان به امام و در کل پیروز نظام و حفظ شأن و منزلت آن است.

-اگر آقای کروبی رئیس جمهور دولت دهم باشند، آقای منتجب نیا چه پستی را خواهند داشت؟
هم من و هم آقای کروبی بر این عقیده ایم که هنوز برای بیان چنین سخنان کمی زود است، ما به وظیفه مان عمل می کنیم همان طور که نسبت به آقای خاتمی به وظیفه مان عمل کردیم و بی مهری هم دیدیم، ولی باز هم آنها را در خودمان ریختیم و تحمل کردیم. ما چشمداشتی نسبت به انجام وظیفه یی که انجام می دهیم، نداریم.

-امکان دارد آقای کروبی کنار بروند. تحت چه شرایطی این امکان وجود دارد؟
چرا باید کنار برود؟ اگر می خواست انصراف بدهد که دیگر اعلام کاندیداتوری نمی کرد، تنها در یک صورت ممکن بود کنار بروند، آن هم به نفع طرح «شورای حکمیت» بود که متاسفانه با بی مهری از سوی اصلاح طلبان این طرح نیز عقیم ماند.

من نمی فهمم چرا عده یی دائم به صحنه آمدن کروبی را مورد انتقاد قرار می دهند، آخر روی کار آمدن وی چه مشکلی به وجود آورده که دیگران اینقدر نسبت به آن حساس هستند؟ چرا شما حمایت نمی کنید؟ این سوال اتفاقاً باید از کسانی پرسیده شود که می خواهند وارد صحنه شوند، نه از آقای کروبی. امروز مملکت در معرض امتحان بزرگی قرار گرفته است؛ امتحانی به نام انتخابات ریاست جمهوری. اگر ملت در این عرصه حضور پررنگی داشته باشد، مملکت از این پیچ خطرناک به سلامت گذر خواهد کرد و به جایگاه خودش بازمی گردد و روح تفکر و اندیشه امام دوباره بر این مملکت سایه خواهد افکند.
 
اصلاح طلبان دوباره دوران شکوه و عظمت خود را تجربه خواهند کرد. من معتقدم پسندیده ترین و زیباترین حرکت آن است که تمامی اصلاح طلبان یکپارچه از کاندیداتوری آقای کروبی حمایت کنند تا شاهد ایرانی بهتر از امروز باشیم.

مجله خواندنی ها
مجله فرارو
bato-adv
bato-adv
bato-adv
bato-adv
پرطرفدارترین عناوین