بنا بر اعلام ستاد دیه کشور موارد قضایی دیگری هم در پرونده «آتقی» وجود دارد که نیازمند پیگیری حقوقی توسط وکیل است.
گفتوگوهای خبرنگاران با جواد گلپایگانی یا همان آتقی خودمان باعث افسوس خوردن خیلیها شد. وقتی خبر آتقی و چندینسال حبس او در پشت میلههای زندان روی خروجی خبرگزاریها رفت مردم هنردوست ایران یکی پس از دیگری دست به کار شدند تا این هنرمند را از زندان آزاد کنند اما هنوز چندروز از برخاستن موج کمک به این بازیگر نگذشته بود که ستاد دیه کشور اعلام کرد موارد قضایی دیگری هم در پرونده گلپایگانی وجود دارد و این یعنی آتقی داستان ما ماجراهای پیچیدهای دارد.
خوب او را میشناسید مردی که در آن زمان همه میگفتند حتی سیگار هم نمیکشد اما نقش یک آدم معتاد را بهخوبی ایفا میکند. دیگر از او خبری نبود تا اینکه مردم متوجه شدندآتقی در این سالها پشت میلههای زندان بوده و به خاطر یک تصادف و فوت یک عابر زندگیاش از اینرو به آنرو شد.
اما ماجرای این حادثه چه بود
آتقی پرده از ماجرای تصادفش برداشت و میگوید: فروردین سال ٨٠ مقابل حرم امام خمینی(س) در اتوبان قم درحال رانندگی بودم. یک عابر پیاده میخواست از خیابان رد شود. تصادف بدی شد. چند خودرو به هم خوردند و آخرینش متعلق به من بود. خودرو من هم به جلو پرت شد و عابر را زیر گرفتم که متأسفانه کشته شد.
اتومبیل بیمه نداشت و من چندروز زندانی شدم که با وثیقه آمدم بیرون و دنبال رفع پیامدهای این تصادف بودم که اتفاق تلخ بعدی چندروز پس از این ماجرا رخ داد. در خیابان سهروردی با خانمی تصادف کردم. انگار سایه شومی بر آن خودرو افتاده بود، البته این تصادف دوم منجر به مرگ نشد، ولی شرایط اقتصادی من کاملا بههم ریخت.
باید از آن خانم رضایت میگرفتم ولی از ایشان هم خبری نشد. میدانستم عازم زندان هستم. برای اداره اموالم به یکی از بستگانم وکالت دادم و خودم آماده پیامدهای ماجرا شدم. بستگان نازنین آن مقتول آمدند و رضایت دادند، ولی تصادف دوم و گرفتارشدن من در زندان باعث شد کلی چک برگشت خورده و بدهی به وجود بیاید. فرزندان آن خویشاوند هم الان صاحب پست و مقام شدهاند و من از نظر حقوقی امکان اداره اموالم را ندارم چون در آن زمان وکالت تام به آن فرد داده بودم.
آنقدر در زندان ماندهام که اصلا فرصتی برای این کار پیدا نمیکنم. چون در دورهای که باید کلاف سردرگم امور مالیام را باز میکردم و اداره وضع را در دست میگرفتم، دایم بدهی پشت بدهی میآمد و من هم گرفتار زندان بوده و هستم و بدهیهایی دارم که امکان پرداختشان برایم وجود ندارد. متأسفانه در دادستانی تهران کار پیش نمیرود و اتفاقهای عجیبی افتاده است.
ما یک قرارداد در تهران بستهایم و بعد رسیدگی پرونده به دادسرایی در قم احاله میشود. من که اصلا مشخص نیست، کی بتوانم از زندان بیرون بیایم، چهگونه میتوانم هر بار به قم بروم و ببینم پرونده در چه مرحلهای است؟
او در ادامه گفت: وکیل دارم ولی وضع مالیام آشفته است. آقای هاشمی شاهرودی حکم دادند که من شرایط اعسار دارم و آقای لاریجانی هم دستور رسیدگی دادهاند. هر بار منتظرم این دستورها منجر به اتفاقی شود ولی در دادستانی اتفاقی رخ نمیدهد. در این مدت دو بار سکته کردهام. یکبار قلبی و یکبار مغزی، دست راستم بیحس شده و حس میکنم آخرین اخطارها را هم از زندگی گرفتهام.
وضع مالی من هم روشن است. واقعا، ندارم. از کجا بیاورم؟ زنده یاد منوچهر نوذری مدتی در زندان قصر با من هم بند بود. قلبش را عمل کرد و به دلیل شرایط جسمیاش دوسال از دوره زندانش را بخشیدند. من با این وضع هنوز باید به زندان بروم. حتی امکان عمل جراحی هم ندارم، چون بیمهام در خانه سینما هنوز درست نشده است. این کارت عضویت من است در انجمن بازیگران، و در مدت زندانی بودنم هم داود رشیدی، فریبرز عربنیا، سعید لنکرانی، حسین فرحبخش و تعدادی از دوستان به ملاقاتم آمدند.
٧٠میلیون بدهی
آتقی با اشاره به اینکه تمام بدهیهایم٨٠میلیون بیشتر نمیشود گفت: ابتدا این رقم کمتر از این بود. الان به این رقم رسیده است. مشکلات در طول زمان به جای آنکه کمرنگتر شود پیچیدهتر شد.
سال گذشته با خانواده رفتیم برای انتخابات ریاستجمهوری رأی بدهیم. خانمی که مسئول مهر زدن شناسنامهها بود. شناسنامه من را دید و گذاشت کنار. گفتم خانم شناسنامهام مشکلی دارد؟ گفت نه، من همان کسی هستم که ١٤سال پیش در خیابان سهروردی به من زدی. گفتم خانم کجایی؟ من برای رضایت گرفتن کلی دنبال شما بودم. ایشان الان در وزارت کشور مشغول کار است و گفت باید ١٢میلیون تومان به من بپردازی تا رضایت بدهم. در این شرایط ١٢میلیون تومان پول از کجا بیاورم؟ اگر آن ٧٠میلیون تومان را بپردازم، بیرون بیایم و پیگیر کارهای اموالم شوم، حتی آن رقم را هم در کوتاهترین مدت خواهم پرداخت، ولی تا وقتی در زندان باشم، نمیتوانم و جز خودم هم کسی نمیتواند ماجرا را درست کند.
شوهر خواهری که از آتقی میگوید
شرقیوند همسر خواهر آتقی است. او دراینباره گفت: ماجرای جواد گلپایگانی و مشکلاتی که برایش به وجود آمد بر میگردد به اواخر دهه ٧٠ که او یک شرکت لیزینگ داشت و با برادرزادهاش کار میکرد. پس از مدتی یک سری از مشتریها برای فسخ قرار دادهایشان پیش او رفتند. جواد هم که دوست نداشت کسی از او ناراحت و ناراضی باشد به همه آنها چک میدهد در همان زمان بود که متأسفانه ماجرای تصادف به وقوع پیوست و جواد به زندان افتاد.
افرادی هم که از وی چک داشتند، فکر کردند او به خاطر ناتوانی در پرداخت چک به زندان افتاده به همین خاطر بلافاصله چکهایشان را به اجرا گذاشتند. شرقیوند ادامه میدهد: ماجرای دیگری که آتقی را به خاک سیاه نشاند اعتمادی بود که او به یکی از اقوامشان کرد.
جواد در آن زمان در یک مناقصه بانک صادرات شرکت کرد و برنده شد. در این مناقصه مقدار زیادی زمین و خودرو وجود داشت که جواد به یکی از اقوام نزدیکش وکالت داد تا کارهای این مناقصه را انجام دهد. متأسفانه پس از به زندان افتادن وی فامیلشان فقط تعدادی از خودروها را به او داد و مابقی اموال را بالاکشید و اینطور شد که دستش خالی شد.
او میگوید: جواد حدود ١٤٧میلیون تومان بدهی داشت که تا به امروز توانسته مقداری از آن را پرداخت کند و تنها حدودا ٨٠میلیون تومانش باقی مانده است که امیدواریم با کمک خیرین آنهم جمع شود و این هنرمند هر چه زودتر از زندان بیرون بیاید. او درحال حاضر باید رضایت خانواده فرد متوفی و آن خانم را بگیرد از طرفی مقداری از چکهایش نیز باقی مانده است.
حرفهای آتقی و انتشار گزارش او بازتاب زیادی در رسانهها داشت و حتی بهمن دان یکی از بازیگران قدیمی نیز دست به کار شد تا با فراهم کردن پول مورد نیاز گلپایگانی کابوس زندان وی را خاتمه دهد تا اینکه ستاد دیه کشور خبری تکاندهنده داد.
پرونده آتقی مربوط به دیه نمیشود و او به خاطر مسائل دیگری در زندان است به همین خاطر نیازمند پیگیری حقوقی توسط وکیل است بهگفته ستاد دیه کشور با توجه به اینکه موارد قضایی دیگری نیز مثل کشیدن چکهای بلامحل و کلاهبرداری در پرونده جواد گلپایگانی وجود دارد که حتی در صورت تأمین مبلغ دیه هم او تا رفع همه موارد محکومیت نمیتواند مشمول آزادی شود.
این درحالی بود که بعد از انتشار گفتوگو با جواد گلپایگانی تعداد زیادی از هموطنانمان به دنبال شماره حسابی برای کمک به آزادی بازیگر سالهای دور تلویزیون بودند.