فرارو- چهارشنبه، 5 شهریور، بار دیگر خبر اقدام به خودکشی در یکی از خطوط متروی تهران در اخبار روز قرار میگیرد. خبری که مشابه آن را در ماههای اخیر بسیار دیدهایم. این موضوع اما صرفا به اخباری که دست به دست میان رسانهها و روزنامهها میچرخد، محدود نمیشود. در روزهای اخیر آماری از سوی پزشکی قانونی منتشر شد که به افزایش و روند صعودی خودکشی در جامعه اشاره دارد.
دکتر سعید معیدفر جامعهشناس و آسیبشناس اجتماعی در
گفتگو با فرارو با بیان اینکه خودکشی موضوعی است که از گذشته تا حال در جوامع انسانی وجود داشته و تا حدودی یک امر طبیعی بوده است در رابطه با بدلشدن خودکشی به یک امر اجتماعی گفت: روانشناسان خودکشی را یک وضعیت پیشرفته از مشکلات روحی و روانی در فرد میدانند و افسردگی ضعیف که میتواند بدل به افسردگی شدید شود منجر به اقدام به خودکشی در فرد میشود. اما هنگامی که میزان خودکشی افزایش پیدا میکند و وضعیتی غیرعادی شکل میگیرد، خودکشی از یک پدیده عادی و فردی تبدیل به مسئلهای اجتماعی میشود. در چنین حالتی ما باید به دنبال پارامترهای جامعهشناختی مسئله بگردیم.
دکتر معیدفر در توضیح افراد سالم و وضعیت مطلوب اجتماعی آنها در یک جامعه گفت: جامعهشناسان معتقدند بخش مهمی از هویت فرد را، هویت اجتماعی او شکل میدهند. تا زمانی یک فرد از نظر اجتماعی زنده و سرشار از انرژی است که ارتباط او با جامعه و میزان تعلق او به آن بیشتر باشد و خلائی در روابطش با جامعه وجود نداشته باشد. در چنین شرایطی احتمال خودکشی افراد جامعه به حداقل میرسد.
وی ادامه داد: در جامعهای که انسجام و همبستگی میان افراد بیشتر و حضور فرد در جامعه براساس درک متقابل و همکاریِ مشترک باشد، احساس مفیدبودن به وجود میآید که خود سبب وابستگی بیشتر فرد به جامعه میشود و رضایت و ارتباط داشتن با حیاتِ اجتماعی از جانب فرد قطع نمیشود.
این جامعهشناس گفت: هنگامی که انسجام و همبستگی در جامعه کاهش پیدا کند، منازعه فرد با افراد و جامعه به تبع افزایش پیدا میکند. در چنین شرایطی فرد رضایت و خشنودیِ حاصل از با جامعه بودن را از دست میدهد و فلسفه وجودی خود نیز برایش از بین میرود؛ چرا که این فلسفه وجودی تابعی است از حضور و ارتباط فرد با افراد و جامعه.
وی در ادامه گفت: هنگامی که چنین شرایطی در یک جامعه پیش بیاید، پیوندهای اجتماعی در سطوح خانوادگی، دوستی، شغلی، حزبی و غیره کاهش پیدا میکند که خود سبب بروز خودکشی و افزایش آن در جامعه میشود.
دکتر معیدفر درباره دلیل خودکشی گفت: "تضعیف پیوندها در جامعه" پرطرفدارترین تئوری و نظریهای است که در رابطه با خودکشی مطرح شده است، که همانگونه که توضیح دادیم این پیوندها که در سطوح مختلف قرار دارند، در صورت کمرنگ شدن منجر به رفتن جامعه به سمت عدم سلامت و در نتیجه نارضایتی فرد از خود میشوند.
معیدفر ادامه داد: تضعیف پیوندهای اجتماعی، از مهمترین دلایل مستقیم خودکشی در ایران است. عواملی همچون بیکاری، تورم، مشکلات اقتصادی و... نیز دلایل غیرمستقیم خودکشی در کشور ما هستند که سبب بالا رفتن آمار خودکشی در جامعه شدهاند.
وی گفت: برای مثال یک فرد بیکار، ارتباطش را با جامعه، خانواده و محیط کار از دست میدهد و همین موضوه پیوندهای اجتماعی او را از میان میبرد. همینطور فقر نیز به این دلیل که فرصت با دیگران بودن را از فرد میگیرد، سبب سستی پیوندها و فاصله گرفتن فرد از جامعه و سپس خودش میگردد.
خودکشی بهمثابه اعتراضسعید معیدفر در رابطه با این موضوع که دلیل اینکه بسیاری از خودکشیها در مکانهای عمومی صورت میپذیرد، گفت: هنگامی که خودکشی در مکانهای عمومیای که افراد شاهد آن هستند رخ میدهد، عکسالعمل فرد نسبت به جامعه را نشان میدهد و نوعی اعتراض به شرایط حاکم است. مثال این امر خودکشیهایی است که در متروی تهران بارها انجام شده است.
معیدفرد در ادامه در توضیح ارتباط بین نهاد خانواده و خودکشی گفت: از آنجایی که خانواده در ایران همچنان یکی از نهادهایی است که پیوندهای اجتماعی فرد را تا حد زیادی ایجاد میکند، به چالش کشیدهشدن آن، خود یکی از عواملی است که میتوان در افزایش خودکشی بسیار موثر باشد.
وی گفت: خانواده ایرانی در گذشته بنیان قویای داشت، اما امروز دچار بحرانهایی شدهاست که نتیجه آن افزایش خشونتهای خانوادگی، فرزندکُشیها، قتلهای خانوادگی و خودکشی است.
معیدفر ادامه داد: دلیل این امر این است که خانواده همچون سابق دارای استحکام نیست و نهادهای اجتماعیای همچون محله، گروههای خویشاوندی، روابط همسایگی و... دیگر به کمک وحمایت خانواده نمیآیند؛ چرا که تعاملات و روابطی که در گذشته میان این نهادها وجود داشت، از بین رفته است.
این کارشناس اجتماعی در ادامه توضیح داد: وضعیت بحرانی خانواده همینطور متاثر از شرایطی است که سیاستگذاریها با انتظارات بیش از حدشان به نهاد خانواده تحمیل کردهاند. دولت و حکومت توقع بیش از حدی از خانوادهها دارند که برای مثال میتوان به هزینه تحصیلات برای خانوادهها اشاره کرد، که سبب به وجود آمدن فشار زیادی بر روی خانوادهها و افراد است.
سعید معیدفر با اشاره به تجربه کشورهای توسعهیافته در زمینه نهاد خانواده ادامه داد: در بسیاری از کشورهای توسعهیافته، مشاورههای خانوادگی، NGO ها و نهادهای حمایتیِ اقتصادی، اجتماعی و سایر نهادها به نهاد خانواده کمک میکنند. این در حالیست که چنین حمایتهایی پیرامون نهاد خانواده در ایران وجود ندارد و آسیبهای خانواده افزایش پیدا میکند.
راه حل؟این متخصص با اشاره به پارادوکسی که در رابطه با خانواده در ایران وجود دارد، گفت: نهاد خانواده در ایران، با وجود اینکه میان مدرنیته و سنت در تعارض است، به هیچ وجه نمیتواند به گذشته بازگردد. این در حالی است که سیاستهای اجتماعی و اقتصادی کشور ما عمدتا تعریفی سنتی از خانواده دارند.
وی در انتها و در تبیین راهحل مشکلات گفت: ما باید نگاه به خانواده را تغییر دهیم و خانواده هستهای را با کارکردهای جدید آن بپذیرم. برای حل مسائل نباید صرفا از خانواده انتظار داشت بلکه باید بتوان به نهادها، گروهها و انجمنهای اجتماعی مجال بروز و فعالیت داد تا بتوانیم در جامعه مدرن امروزی زندگی کنیم. توجه به این گروهها توسط سیاستگذران میتواند راهحل مناسبی برای حل مشکلات ناشی از خانواده در کنار مشکلات اقتصادی و اجتماعیای باشد که یکی از عوامل آن خودکشی است.
وقتی زندگی جهنم باشد