منازعه قومی را میتوان بهعنوان پدیدهای بینالمللی دانست که فهم آن به اندازه تعریف آن مشکل است. چهکسانی در منازعه قومی میجنگند و چرا؟ چرا منازعات قومی معمولا به خشونت گسترده علیه شهروندان بیگناه منجر میشود؟ چه انگیزهای موجب میشود عدهای به چنین خشونتی متوسل شوند یا از کسانی که متوسل به خشونت میشوند، حمایت کنند؟
به گزارش شرق، چرا سازمانهای بینالمللی و کشورهای قدرتمند اغلب نسبت به تهدیدات امنیتی ناشی از منازعات قومی بیتفاوتند، مگر اینکه این منازعات به بحرانی گسترده تبدیل شود؟ چه عاملی باعث میشود حل منازعه قومی تا این اندازه مشکل باشد؟ اینها سوالات مهمی هستند که بهندرت میتوان پاسخی قانعکننده برای آنها پیدا کرد.
علاوه بر یافتن علتهای منازعات قومی، درک اینکه چگونه، در چه زمان و در چه جایی مردم به این دلایل یکدیگر را میکشند دشوار است. همچنین پرسشهای دیگری درباره فرآیند بسیج، راهبردها و شیوههای عملی درگیری قومی و نیز این مساله که آیا عوامل محیطی خاصی وجود دارد که بهجای همزیستی، منازعه را پیش میکشند، مطرح است. مداخله بینالمللی نیز بهنوبه خود سوالاتی فراتر از آنچه در مورد منازعه قومی مطرح است، پیش میآورد. دست آخر این پرسش پیش میآید که در کجا باید مداخله کرد؟ منازعهای که بر منافع راهبردهای مداخلهکننده تاثیرگذار است، منازعهای که موجب خسارت فراوان به شهروندان میشود یا منازعهای که به احتمال قابلملاحظهای نفع آن بیش از ضرر آن است؟ پرسشهایی که بهشدت به یکدیگر مرتبط هستند.
تنها زمانی که بتوان علل رویآوردن مردم به خشونت را با وجود هزینههای فراوان آن درک کرد، میتوان سیاستهای مناسبی را در این ارتباط پیش گرفت تا شاید منجر به دفع خشونت شود.
این پرسشها، متفکران دانشگاهی و تصمیمسازان سیاسی، فعالان جامعه مدنی و مدیران اقتصادی و سیاستمداران سراسر دنیا را برای دههها به خود مشغول کرده است. در نتیجه طی 20، 30سال گذشته ادبیات منازعه قومی به حد انفجار رسیده، در عین حال عدم توافق درباره علل و نتایج این منازعات و چگونگی حل آن نیز افزایش یافته است. تلاش برای ازمیانبردن این عدم توافقها یا سعی برای بهدستآوردن پاسخ نهایی و همهجانبه برای سوالات مطرحشده، ناصحیح به نظر میرسد.
کتاب «منازعات قومی» به بررسی برخی منازعات قومی در زمانهای مختلف و در قارههای متفاوت میپردازد و هدف اصلی آن ارایه نظریهای نیست که قدرت توضیح برخی منازعات قومی را داشته باشد. در حقیقت، درگیری طولانیمدت ما با این مساله هم بهلحاظ علمی و هم از دوران درگیری عملی ما در تلاش برای فرونشانی منازعات، به ما آموخته آنچه نیاز است مدلی تحلیلی است که قابل کاربرد در شرایط منازعهای خاص و از انحراف ناشی از جانبداری له یا علیه نظریات موجود بهدور باشد.
این کتاب در دو بخش همراه با مقدمهای درباره مطالعه منازعه قومی تنظیم شده است. نویسندگان در بخش اول با عنوان «علل و نتایج منازعه قومی» به نظریههای منازعات قومی، چارچوبی برای درک علل منازعه قومی پرداختهاند. در این بخش به مرور دقیق نظریهها و مزایا و محدودیتهای آنها میپردازند و ارزش توضیحی آنها را نهتنها در علتیابی منازعه قومی، بلکه در چرایی تداوم و گسترش آنها ارزیابی میکنند.