پريوش نظريه از آن دسته بازيگراني است كه بيش از اينكه در مديوم تلويزيون حضور پررنگي داشته باشد، در سينما و تئاتر فعال بوده است.
او پيشتر در آثار سينمايي چون يك حبه قند، زندگي با چشمان بسته، كيميا و خاك، بوي كافور عطر ياس و... به ايفاي نقش پرداخته است. نظريه با اينكه در آثار متفاوتي بازي كرده اما هميشه يك ردپاي ثابتي از خود در آثارش بر جاي گذاشته است و مثل خيلي از بازيگران ما اوج و فرود زيادي را در زمينه بازيگري پشت سر نگذاشته است. اما او اينبار و براي نخستين تجربه حضورش در تلويزيون نقشي كاملا متفاوت را بازي كرده است كه تا به حال چيزي شبيه به آن را بازي نكرده است. با او درست در روزهاي پاياني تصويربرداري «مدينه» به گفتوگو نشستيم.
خانم نظريه تا الان حضورتان در كارهاي تصويري به عبارتي منوط شده بود به حيطه سينما و تئاتر و فعاليت در اين عرصه و ما كمتر شما را در قاب تصوير تلويزيون ديده بوديم. سينما را از لحاظ حرفهيي بودنش به تلويزيون ترجيح ميداديد يا اينكه پيشنهادها طوري نبود كه شما را براي پذيرش يك نقش متقاعد كند؟
حقيقت اين است كه تا مدتي پيش ميتوانستيم بگوييم بهترين كارهايمان در سينما است، اما متاسفانه مدتي است كه چنين موضوعي واقعا ديده نميشود و نميتوان گفت كه آثار سينمايي بهتر و ارجحتر از تلويزيون و حتي تئاتر است. با در نظر گرفتن شرايط موجود به عقيده من براي يك بازيگر اين مهم است كه بتواند در يك كار خوب حضور داشته باشد، حال فرقي ندارد كه اين كار خوب در كدام رسانه اتفاق ميافتد. در حال حاضر هم با شرايط نابسامان و به هم ريخته سينما فعلا ترجيح ميدهم تا كاري كه همه عناصر در آن خوب هستند را انجام دهم؛ كمكار بودنم در اين مدت هم بيشتر به اين خاطر بود كه دوست نداشتم ديده شوم، به همين خاطر ترجيح ميدهم تا كمتر كار كنم و علاقهيي به ديده شدن آن هم به طور مداوم ندارم.
شما به اين اشاره كرديد كه دوست داريد كمتر ديده شويد؟ اما معمولا بازي در سريالهاي سيروس مقدم كاملا خلاف اين موضوع را ثابت كرده است و اكثر بازيگرهايي كه در سريالهاي او بازي ميكنند به طور قطع و يقين ديده ميشوند. اين موضوع را از قبل نميدانستيد؟
اميدوارم كه اين اتفاق نيفتد كه معروف شوم. به همين خاطر هم هست كه تصميم گرفتم مصاحبه نكنم و زياد ديده نشوم. خوشبختانه شانس بزرگي كه من در اين سالها داشتم اين بوده كه مدتها كار كردم و هنوز هم كسي در خيابان، كوچه و بازار مرا نميشناسد و از اين نظر با اينكه همه اينها را محبت مردم ميدانم برايم هيچ مشكلي پيش نيامده است و تا به حال هم اذيت نشدم و اميدوارم از اين به بعد هم طبق همين روال پيش روم. براي مثال ديروز براي خريد به يكي از فروشگاههاي بزرگ شهر رفتم و خوشبختانه كسي مرا نشناخت.
يعني در اين حد از شهرت گريزان هستيد؟
شهرت، آرامش هر انساني را از او ميگيرد. بحث گريزان بودن نيست و به اين خاطر كه شهرت، آرامش زندگيام را از من ميگيرد، دوستش ندارم. معتقدم كار ميكنم تا بتوانم زندگي كنم، زندگي نميكنم تا بتوانم كار كنم و بر همين اساس ترجيح ميدهم تا راحت زندگي كنم. اما در مورد مدينه بايد به اين نكته اشاره كنم كه يكي از فاكتورهايي كه مرا براي حضور در نقش مدينه ترغيب كرد علاوه بر كار با آقاي مقدم و سعيد نعمتالله آن هم به اين دليل كه هم قصه و هم كارگردان و نويسنده خوب هستند و همچنين در اين كار با افرادي همبازي هستم كه هر كدام به نوبه خود از بهترينهاي بازيگري حال حاضر هستند و خاكستري بودن تك تك كاراكترها بود حتي خود مدينه هم نه خوب مطلق است و نه بد مطلق. خاكستري بودن يك نقش به واقعي بودنش نيز كمك دوچنداني ميكند و باعث ميشود تا كاراكتر به دل بنشيند و مخاطب هم آن را به راحتي باور كند و در مقابل آن موضعگيري نكند.
اما گاهي اوقات و در مرحله كوتاهي از زندگي هنري لازم است كه يك بازيگر، سلب آرامش در زندگي شخصي را به قيمت انجام يك كار خوب در رزومه كارياش تحمل كند چراكه برخي از كارها ارزش اين را دارد كه فرد دست به ريسك بزند.
بله درست است و قبول دارم. اين را ميدانم كه همه اينها هم خوشبختانه يك تبي دارد كه در زمان خود اوج ميگيرد و بعد از آن فروكش ميكند، هر بازيگري در دورهيي از بازي خود بنا به شرايط موجود، ديده و خيلي هم شناخته ميشود و دوباره بعد از آن مدت البته اگر نخواهد كه مدام تواناييهايش را به نمايش بگذارد و ديده شود؛ به روزهاي عادي خود برخواهد گشت. بعد از طي اين دوره همهچيز به روال عادي و طبيعي بازميگردد. در كل بايد بگويم كارهاي خوب هميشه ارزش اين را داشتهاند كه به قول شما بازيگر دست به ريسك بزند.
سيروس مقدم را به عبارتي ميتوان ركورددار ساخت سريالهايي دانست كه قهرمانشان يك زن است. شما پنجگانه سريالهاي زنانه او (روزهاي زندگي، ريحانه، نرگس، رستگاران، تا ثريا) را دنبال ميكرديد؟ و از قبل با فضاي سريالسازي مقدم آشنا بوديد؟
راستش را بخواهيد من سالهاست كه ديگر تلويزيون تماشا نميكنم آن هم به اين خاطر كه مدتي است كارهاي خوبي را ديگر در اين رسانه شاهد نيستيم، اما در مورد فضاي سريالهاي مقدم بايد بگويم آثارشان جزو كارهاي خوب اين رسانه هستند، قسمتهايي از مجموعه «پايتخت» را ديدم كه بسيار دلنشين و روان بود و من اين سبك را دوست داشتم. اما در مورد آثار زن محور ايشان بايد بگويم به شخصه بين زن و مرد هيچ تفاوتي را نميبينم و معتقدم بايد به شكل طبيعي به مسائل و مشكلات مردم در اجتماع پرداخته شود كه اين هم مرد و هم زن را در جامعه دربرميگيرد، اما اينكه چگونه به يك زن پرداخته شود مهم است و بهتر است كه اين تصوير، تصويري واقعي باشد نه تصويري كه مدتها و سالهاي سال تلويزيون از زن به مردم ارائه داده و در خلال آن واقعيتها را زياد به نمايش نگذاشته است.
برخي از بازيگران ما آنقدر در نقشهايشان غرق ميشوند كه تا مدتها از خود واقعيشان فاصله ميگيرند و بازگشت شان به فضاي قبلي تا حدودي مشكل ميشود. اين موضوع درباره برخي از بازيگران مصداق بارز دارد. ميخواهم بدانم ايفاي نقش مدينه هم براي شما چنين حكمي داشت؟
نه اصلا. من به عنوان يك بازيگر فقط زماني كه در صحنه فيلمبرداري حاضر ميشوم بيشتر از ساير زمانها به نقشم فكر ميكنم و وقتي كه به منزل ميرسم ديگر همان خود عادي و واقعيام هستم و تا به حال هم چنين موضوعي در مورد هيچ كدام از نقشهايي كه چه در سينما و چه در تلويزيون بازي كردم، برايم اتفاق نيفتاده است. بازيگري شغل من است و به من تحميل نشده كه بخواهد زندگي شخصيام را مختل كند.
نام اين شخصيت نيز يكي از علامت سوالهاي بزرگ مخاطبان است. چرا مدينه؟ اين ميتواند منطبق بر شخصيت اين فرد باشد؟
براي خود من هم مدتي سوال بود كه چرا مدينه؟ اين اسمي بود كه سعيد نعمتالله (نويسنده) انتخاب كرد و به نظرش ميرسيد كه براي ايفاي كاراكتر اصلي داستانش مناسب خواهد بود. مدينه يك قدرت و صلابت خاصي دارد كه نميخواهم آن را با تعبير نادرست مردانگي يك زن نام ببرم. من اصلا اين را قبول ندارم و بر اين باورم كه مردانگي در مورد مردها و زنانگي در مورد زنها صدق ميكند و اقتدار تنها چيزي است كه در اين بين مشترك است.
معمولا افرادي كه براي بار اول با سعيد نعمتالله همكاري ميكنند، بهشدت شيفته قلم و ديالوگنويسي او ميشوند چراكه نويسندگي در عرصه سريالسازي، مدتهاست كه رو به زوال و نابودي است، حال چه برسد به اينكه قصههاي جديدي خلق شود و با ديالوگنويسيهاي منحصر به فردش.
زماني كه فيلمنامه را خواندم از داستان آن و ديالوگهايي كه در سبك ايشان تعريف شده است بسيار لذت بردم. ما با هم به اين نتيجه رسيديم تا گاهي اوقات براي اينكه ديالوگها بهتر ادا شود، كم و زياد نگارشي روي آنها صورت دهيم، نه اينكه بخواهم در كار ايشان دخالت كنم بلكه منظورم تغيير از لحاظ نگارشي است.
تا جايي كه اطلاع دارم شما در كنار بازيگري به ساخت فيلم مستند و همچنين عكاسي مشغوليد؟ فكر ميكنيد اينها تا چه ميزان مكمل يكديگرند؟
تمامي اين شاخهها لازمه يكديگرند. يعني زماني كه هنرمند هستيد اگر يك شاخه را به طور جدي دنبال كنيد همين موضوع باعث ميشود كه به شاخه اصلياي كه دنبال ميكنيد كمك دوچنداني كند. كارگرداني كه بازيگري بداند، به كارگردانياش كمك خواهد شد و... همه هنرها به طريقي به يكديگر متصلند و باعث تكامل يكديگر خواهند شد.
در حال حاضر و پس از بازي در سريال مدينه باز هم حاضريد در سريالهاي تلويزيوني به ايفاي نقش بپردازيد؟
همان طور كه گفتم مهم كار خوب است و فرقي ندارد كه سينما باشد يا تلويزيون. الان هم كه سينما شرايط خوبي ندارد و كار خوب در آن كم ميبينيم و آن هم در شرايطي شايد به من بازيگر پيشنهاد شود يا نشود. از زمان كليد خوردن مدينه تا الان اگر پيشنهادي هم بوده به دليل اينكه روزي 18 ساعت جلوي دوربين مدينه هستم عملا فرصت ديگري برايم پيش نيامده است.