جعفر والي پس از 35سال دوري از کارگرداني تئاتر، «آي با کلاه آي بيکلاه» غلامحسين ساعدي را به تالار سنگلج ميبرد. تالار سنگلج بيترديد خانه قديمي او و بسياري از همراهانش در گروه تئاترملي و تئاترشهر در دهه 40 بود که بار ديگر درهايش را به روي او و ساعدي گشوده است.
والي که روز يکشنبه در صحبت با حسين طاهري، رييس مرکز هنرهاي نمايشي به توافق نهايي در مورد اجراي اين متن رسيده، به شرق گفت: «در چندماهي که به ايران بازگشتم چندين ديدار و سفر با مسوولان مرکز هنرهاي نمايشي داشتم و فرصتي براي بحث و گفتوگو ميان ما ايجاد شد که در آن پيشنهادهايي براي گذر از تنگنايي که اين روزها در تئاتر وجود دارد داشتم. يکي از پيشنهادهاي ما اجراي دوباره آثار غلامحسين ساعدي بود.»
بنا به شواهد تاريخي و به گفته جعفر والي بيش از 40سال است که اثري از ساعدي روي صحنه نرفته است: «بايد به اين نويسنده اداي دين کنيم؛ چون بهنفع تئاتر ماست و با اين شيوه جوانان اميدوار ميشوند و درمييابند ميتوان کارهاي ديگري هم در تئاتر انجام داد. به نظر من ساعدي يکي از مهمترين نمايشنامهنويسهاي ايراني است که نميتوان بهراحتي از او گذشت و نسبت به ارزشهاي آثارش خط کشيد.
در گفتوگوهايي که داشتم به مديران ارشاد اطمينان دادم اجراي اين نمايش به ضررشان نخواهد بود بلکه بهنفع تئاتر ماست که از داشتههاي خود بهرهمند شود. مديران مرکز هنرهاي نمايشي هم با حسننيت کامل پذيرفتند که من پيشنهاد متن بدهم. در جلسهاي که روز يکشنبه در دفتر آقاي طاهري داشتيم در نهايت پيشنهادم تصويب و اجراي متني از ساعدي قطعي شد.» البته والي همزمان دو متن ساعدي را براي اجرا پيشنهاد داده بود. يکي از اين دو متن که مورد پيشنهاد مديران تئاتري هم بود، «گاو» است که والي براي نخستينبار پيش از ساخت فيلمش توسط داريوش مهرجويي در تالار سنگلج روی صحنه برده بود.
اما والي ميگويد: «گاو اثر شناختهشدهاي است و بسياري هم آن را روي صحنه ديدهاند و هم فيلمش را که فيلم مورد توجهي هم هست، ديدهاند؛ فيلم و تئاتري که هم در زمان خودش و هم بعد از آن موفقيتهاي زيادي را کسب کرد و جزو آثار پربيننده تئاتر و سينما هم بهشمار ميرفت و تبديل به کاريکاتور و ضربالمثل هم شد. آن زمان چيزي را که ما از اجراي اين نمايش ميخواستيم به دست آورديم. از سوي ديگر من ديگر کسي را چون عزتالله انتظامي در آن زمان سراغ ندارم که بتواند در نقش «مشحسن» به آن خوبي بازي کند. به نظرم گاو اثرگذاري خودش را داشته است. ما بهدنبال متن اورجينال بوديم.»
اين متن اورجينال از نگاه والي در نهايت «آي با کلاه آي بيکلاه» بود؛ يکي از متفاوتترين آثار ساعدي که البته پيش از اين خود والي آن را در تالار سنگلج روی صحنه برده بود. محمد رحمانيان نيز همين امسال با حضور برخي از شاگردانش در ونکوور اين نمايش را به صحنه برده بود. والي درباره انتخابش ميگويد: «اين آخرين اثري هم هست که من از ساعدي به صحنه بردم و به نظرم اثري است که تازگي دارد و ميتواند راه خودش را باز کند و در ميان جوانها تاثيرگذار باشد. اين متن در آن زمان بسيار مورد توجه قرار گرفت، حالا بايد ديد زماني که ساعدي نيست چه اتفاقي براي آن رخ خواهد داد.»
والي يکي از کارگرداناني است که در اواخر دهه 30 و اوايل دهه 40 «گوهر مراد» يا غلامحسين ساعدي را به تئاتر ايران معرفي کرد و با او چراغ تماشاخانههاي ايران را روشن کرده بود. اينکه بار ديگر بتواند با اين نمايش رونق پيشين را به صحنه بياورد نکتهاي است که هنوز نميتواند پاسخي براي آن داشته باشد: «نميتوانم پيشبيني کنم که اين کار هم مانند زماني که ما کارهايي چون گاو و چوببهدستان ورزيل را به صحنه آورديم مورد توجه قرار بگيرد. بههرحال من به اين کار اميدوارم؛ به اين دليل که اين متن بسيار بهروز و زنده است و به نظرم تاريخ مصرف ندارد. اما بايد منتظر برخورد مردم هم باشيم. اينکه مردم اجرايي را بپسندند يا نه، بستگي به آنها دارد و تا اجراي کامل روي صحنه نرود، نميتوان در موفقيت و عدم موفقيتش صحبتي کرد. اجراهاي زيادي بوده که در دومين شب با عدم استقبال روبهرو شده و به آن گفته شده خداحافظ. اجراهايي هم بوده که در عين ناباوري به دل مردم نشسته است.»
والي سال 46 اين نمايش را با بازي عزتالله انتظامي، پرويز فنيزاده، علي نصيريان، منوچهر فريد و مهين شهابي به صحنه برده بود. او درباره حضور برخي دوستان قديمياش در اين نمايش گفت: «قراري با دوستان قديمي و جديدم گذاشتم و ميخواهم با آنها درباره کار صحبت کنم. اما هنوز نميتوانم درباره گروه صحبتي کنم. اما اميدوارم از دوستان قديمي که در گروه تئاتر ملي حضور داشتند مانند علي نصيريان و جمشيد مشايخي در اين نمايش بازي کنند. با آنها هم ديداري داشتم. بهخصوص علاقهمند به حضور علي نصيريان هستم. به اين دليل که او در اجراي قبلي من از آي باکلاه و آي بيکلاه نقش پدر را در سني خيلي مسنتر از خودش بازي کرده بود و الان فکر ميکنم براي اين نقش گزينه بسيار مناسبي است. اما باز هم حضور اين دوستان در نمايش بستگي به نظر و زمان خودشان دارد.»