bato-adv
گفتگو با بازمانده‌های گروه آریان؛

سکوت سه‌ساله "آریان" شکسته شد

پیام صالحی، شراره فرنژاد و علیرضا طباطبایی سه هنرمند و به نوعی بازماندگان گروه موسیقی «آریان» هستند که پس از سه سال تعلیق فعالیت‌های این گروه بار دیگر گرد هم آمده‌اند تا این گروه پرطرفدار را زنده کنند.
تاریخ انتشار: ۱۲:۲۶ - ۱۱ تير ۱۳۹۳
پیام صالحی، شراره فرنژاد و علیرضا طباطبایی سه هنرمند و به نوعی بازماندگان گروه موسیقی «آریان» هستند که پس از سه سال تعلیق فعالیت‌های این گروه بار دیگر گرد هم آمده‌اند تا این گروه پرطرفدار را زنده کنند.

به گزارش مهر، داستان موسیقی پاپ در کشور ما ازهمان روزی که آهسته آهسته با اما و اگرهای فراوان قدم بر سرزمین موسیقی کشورمان گذاشت از آن دسته حکایت های توامان تلخ و شیرینی است که نمی توان در پاراگراف‌های با عجله مطبوعاتی و گپ و گعده های خودمانی آن را دهان به دهان به آینده هدایت کرد. این داستان یک روایت طولانی از آغاز فصل نوینی در موسیقی ایران است که چه قبل از پیروزی انقلاب و چه بعد از پیروزی آن راه پر فراز و نشیبی را طی کرده است.

راهی که چه بخواهیم و چه نخواهیم وابسته به بسته های سیاستی مدیرانی بود که هریک شیوه ها و خواسته های متفاوتی از این جریان تاثیر گذار در موسیقی داشتند. البته کاری به آنچه در موسیقی پاپ دنیا می گذرد نداریم چرا که آنچه در آن سوی آب ها بر موسیقی پاپ در انواع و اقسام آن می گذرد با آنچه ما از موسیقی پاپ در کشورمان شنیده و دیده ام خود حدیث متفاوت مفصلی است که در این مجال فرصتی برای بازنمایی آن نیست، اما همین بس که آنچه در ساختار صنعت موسیقی در سطوح بین المللی به ویژه موسیقی پاپ می گذرد به قدری تاثیرگذار هست که بخواهیم که از این عنصر حیاتی فرهنگ و هنر به عنوان یک ابزار مهم سیاسی، اقتصادی، اجتماعی که ابعاد فرافرهنگی دارد یاد کنیم.

اما موسیقی پاپ در ایران همانطور که گفته شد بیشتر از اینکه متکی بر تعاریف و ساختار صنعتی آن در عرصه های بین الملل به عنوان یک «کالای رسانه ای» فرهنگساز و بیشتر تجاری باشد به دلیل برخی از سیاستها و اما و اگرهای فراوانی که داشته خود را بر داشته های هنرمندانی سوار کرده که هرکدام بنا به کیفیت و نوع کاری خود توانسته اند چارچوب این گونه موسیقایی را به رغم سیاستهای دولتی و اغلب نظارتی حوزه موسیقی نگه دارند.

در واقع نمی توان گفت که موسیقی پاپ مولود یا نشات گرفته از یک برنامه ریزی منسجم و هدف مندی در حوزه سیاستگذاری های هنری کشور ماست بلکه این گونه موسیقایی در وهله اول بسته به نیاز جامعه ایرانی برای بهره مندی از گونه های متنوع موسیقی و سپس تلاش انفرادی هنرمندانی است که تا پیش از رونمایی رسمی آن در به اصلاح زیر زمین ها مشغول به فعالیت بودند و بعد از گذار از برهه سیاسی اجتماعی بعد از دوران مختلف عرض اندام کردند و دولت هم چاره ای جز راهگشایی برای ایجاد یک فضای جدید در موسیقی نبود.

اینها مقدمه ای برای برگزاری سلسله نشست هایی است که از این پس با حضور اهالی فعال موسیقی پاپ اعم از ترانه سرا، آهنگساز، خواننده و تهیه کننده بنا به اجابت دعوت از گروهها برگزار خواهد شد که در اولین نشست تخصصی بررسی و تحلیل  موسیقی پاپ در ایران این تعدادی از اعضای گروه موسیقی «آریان» بودند که در این رسانه حضور پیدا کردند، مجموعه ای نسبتا قابل قبول برای ارائه یک نمونه از پرورش و عرض اندام موسیقی پاپ برخاسته از نسل سوم که خواسته یا ناخواسته در چارچوبی قرار گرفتند که ناگهان خبر تعلیق آنها چندی پیش رسانه ای شد و قس علی هذا..

شکل گیری گروه آریان از زمستان سال 77 زمانی که علی پهلوان و پیام صالحی در دوران خدمت سربازی باهم آشنا شدند، آغاز می شود. این دو نفر که بعدها هسته اصلی گروه آریان را تشکیل دادند. طی این دوره بیشتر این دو نفر بیشتر به علاقه‌مندی های یکدیگر آشنا شدند، هر دو شعر می‌گفتند، آواز می‌سراییدند، گیتار می‌نواختند و می‌خواندند و البته این آشنایی در دوره‌ای رخ داد که موسیقی پاپ ایران برای اولین بار پس از انقلاب اسلامی رشد می‌کرد. هر دو به این فکر افتادند که چه موقعیتی بهتر از این و تصمیم گرفتند فعالیت خود را در این زمینه با شیوه و سبکی متفاوت آغاز کنند. نخستین گام در این راه تشکیل گروه موسیقی پاپ با نام «گروه آریان» با حمایت شرکت ترانه شرقی به مدیریت محسن رجب پور بود که داستانی طولانی دارد. در واقع آریان اولین گروه در این سبک بعد از انقلاب اسلامی بود.

برای شروع، گروهی متشکل از آوا، ویولن و گیتاربه سبک ایرانی، دو خواننده اصلی با لحن و نوایی متفاوت و در پشت این نواها آوازی از خانمها به‌عنوان همخوان تشکیل شد. علاوه بر این، غزل‌ها از بافت مخصوص با عباراتی ساده طراحی شدند تا طیف گسترده‌ای از جامعه را جذب کند.

بر این اساس گروه با ترکیب علی پهلوان خواننده و گیتاریست اصلی، پیام صالحی خواننده و گیتاریست اصلی، سیامک خواهانی ویولن، محمدرضا گلزار گیتار، برزویه بدیهی ضرب و پرکاشن، شراره فرنژاد گیتاریست و همخوان، ساناز و سحر کاشمری همخوان فعالیت خود را آغاز کرد.

برای بالا بردن سطح کیفی اجرایی کار، گروه تمرینات مداوم و بسیار زیادی را انجام داد و تصمیم گرفته شد تا مجوزی برای برگزاری اجرای زنده از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی گرفته شود. در نهایت گروه موفق شد مجوز شعرها را بگیرد و البته پس از آن نیز کنسرت های متعدد و موفقی را در داخل و خارج از ایران برگزار کند. این در حالی است که مدتی بعد از آغاز کار علیرضا طباطبایی نوازنده درام نیز به گروه پیوست اما بعد از آن محمدرضا گلزار که دیگر به یکی از سوپراستارهای سینمای ایران در بین مخاطبان تبدیل شده بود گروه را ترک کرد.

آلبوم های «گل آفتابگردون»، «و اما عشق»، «تا بی نهایت»، «بی تو با تو» و «آریان 5» که آخری هنوز منتشر نشده، آثاری از این گروه هستند که هرکدام از آنها از پرفروش های دوره خود بودند. راه یابی به مرحله نیمه نهایی مسابقات جهانی موسیقی، اخذ گواهینامه نوازندگان چيره دست بين المللي از اتحاديه موسیقی دانان آمريكا،  دارای رکورد گزارش و مصاحبه های رسانه ای داخلی و خارجی با رسانه های اروپا و آمریکا، حضور در فعالیت های خیرخواهانه و بشر دوستانه از جمله اختصاص درآمد حاصل از کنسرت برلین به نفع زلزله زدگان بم، اختصاص بخشي از درآمد حاصل از کنسرت ونکوور کانادا به آسیب دیدگان سونامی، اجرای کنسرت به نفع انجمن صرع ایران، همکاری با مراكز خيريه و حمایت از برنامه جهانی غذاي سازمان ملل متحد و رکورداری بيشترين تعداد اجرا و بيشترين فروش آلبوم موسيقي در ايران و همکاری با کریس دی برگ خواننده مشهور و پر آوازه ايرلند از جمله فعالیتهای شاخص این گروه موسیقایی است.

اما گویا اتفاقات دیگری همراه است. بالاخره بعد از مدت ها بی خبری و حاشیه هایی که برای برگزاری تعدادی از کنسرت های آنها اتفاق افتاد، در نهایت روزهای ابتدای اردیبهشت ماه بود که پیام صالحی یکی از اعضای اصلی گروه آریان خبر از تعلیق این گروه موسیقایی تا اطلاع ثانوی داد. به گفته پیام صالحی خواننده و عضو اصلی گروه موسیقی «آریان»، فعالیت‌های این گروه به دلیل عدم توافق با تهیه‌کننده همیشگی آثارشان در حالت تعلیق قرار گرفت که پیش از این در رسانه ها جزییات آن منتشرشد.

پیام صالحی، شراره فرنژاد و علیرضا طباطبایی سه هنرمند به نوعی بازمانده گروه آریان هستند که پیش از ماه مبارک رمضان از باید و نبایدهای موسیقی پاپ ایران و سرنوشت گروه‌های مستقل موسیقایی از جمله گروه تعلیق‌شده آریان گفتند که می خوانید.

به طور حتم تمایل ندارم از همین ابتدا به خاطر جریانات و حاشیه های اخیر گروه آریان وارد اتفاقات درون گروهی این مجموعه موسیقایی باشم کما اینکه می دانم علاقه مندان شما منتظر شنیدن خبرهای خوب هستند تا تعلیق فعالیت هایتان. به هر حال آنچه امروز بعد از 16 سال از تاسیس گروه صاحب سبکی به نام آریان مهم‌تر از حاشیه ها و تعلیق ها و اما و اگرهای آن اهمیت دارد، ارائه مولفه هایی از سه بازمانده این گروه برای آغاز یک حرکت جدید در موسیقی پاپ ایران آن هم با در نظر گرفتن شرایط سیاسی و اجتماعی سال 77 است که بد نیست در همین ابتدا به آنها اشاره ای داشته باشید.
صالحی: بحث تشکیل گروه آریان نشات گرفته از مولفه هایی بود که همگی ما قبل از شروع فعالیت رسمی هم به آن فکر می کردیم. کما اینکه قبل از تشکیل این گروه هرکدام فعالیتها و تجربه هایی در حوزه موسیقی داشتیم. به عنوان نمونه من در چند گروه سنتی سنتور می زدم که بعدها با پیانو و گیتار هم آشنا شدم. برادر خانم فرنژاد هم به همراه شراره فرنژاد و دخترخاله هایش سحر و ساناز کاشمری نیز فعالیتهایی در زمینه موسیقی داشتند. این در حالی است که دوستان دیگر من و علی پهلوان همچون سیامک خواهانی، محمدرضا گلزار، نینف امیر خاص، برزویه بدیهی و علیرضا طباطبایی نیز هرکدام در موسیقی فعالیت می کردند که با دغدغه های هنری آنها آشنا بودیم و در کنار آنها ساز می زدیم.

جالب اینکه از همان دوران نیز این جرقه در ذهن هر کدام از ما بود که بتوانیم با تلفیقی از فضای موسیقی سنتی با موسیقی پاپ آثاری را به مخاطب ارائه کنیم که بتواند مورد پسند آنها قرار گیرد. به این معنی  که مجموعه ای از سازها  بتوانند با ترکیب چند صدای متفاوت و کمتر تجربه شده، اتفاق خوبی را به لحاظ ملودیک بر ترانه و شعر به وجود آورند اما همه این جرقه های فکری برای ما به دلیل شرایطی که وجود داشت یک آرزوی محال بود چراکه ما در آن سالها همانند نسل اول فوتبال کشورمان بودیم که زحمت بسیار زیادی برای رسیدن به اهداف خود می کشیدیم ولی نه از پول خبری نبود و نه امکانی برای حضور در رسانه ها داشتیم.

بنابراین تنها کاری که در این برهه زمانی می توانستیم انجام دهیم این بود که در سالهایی که موسیقی از داشتن رنگ های متنوع بی بهره بود ما موسیقی متفاوتی را ارائه کنیم؛ موسیقی که شاید موردپسند خیلی ها نباشد اما می تواند دریچه تازه ای را روی بخشی از موسیقی پاپ کشورمان باز کند. تجریه ای که واقعا در آن دوران کار دشوار و سختی بود اما ما توانستیم با یک حرکت گروهی منسجم و البته پیمودن یک راه پرمشقت آن را به سرانجام برسانیم.

و علی القاعده این سختی هم به مواردی چون توزیع و عرضه محصولات شما،  رفت و آمدهای متعدد به نهادهای دولتی برای کسب مجوز شعر و ملودی برمی گردد. فضایی که بی تردید و به دور از هر کلیشه و شعاری بدون همکاری و همدلی، مقدمه تشکیل یک گروه منسجم را فراهم نمی آورد.

صالحی: بله. باور کنید در این روند زمانی دشواری و مشکلات موسیقی پاپ بسیار زیادتر و متفاوت از مشکلات این سالها بود و در آن سال‌ها من و تعدادی دیگر از اعضای گروه هم باید به صورت مداوم تمرین کرده و هم برای کسب مجوز شعر، ترانه و ملودی به مرکز موسیقی وزارت ارشاد مراجعه می کردیم.

البته این خصوصیت گروه آریان بود که ما را در کنار هم قرار داد. افرادی که هیچکدام به صورت حرفه ای تا قبل از تشکیل گروه فعالیتی نداشتند و تاسیس این مجموعه به نوعی اولین کار حرفه ای آنها در موسیقی بود  والبته هم هیچکدام باور نمی کردند که می خواهند کار بزرگی را انجام دهند.

من هیچوقت آن یک و سال نیم قبل از تشکیل گروه را فراموش نمی کنم که بچه های گروه به موسسه ای که من در آن فعالیت می کردم می آمدند و با تمام وجود تمرین می کردند که شاید روزی صدا و هنرشان به مردم برسد. فعالیتی که کم کم رو به فراموشی بود و بچه ها را خسته کرده بود و من هر وقت یاد آن دوران می افتم برایم مانند کابوس سختی می ماند اما بازهم این تلاش بود که بالاخره جواب داد و ما توانستیم گروهی را به عرصه موسیقی پاپ ایران معرفی کنیم که این بار شکل و شمایل بسیار متفاوتی داشت و مجموعه ای از دختران و پسران و هنرمندی بود که در چارچوب قوانین موجود هم می خوانند و هم می نواختند. البته که در همین چارچوب قانونی سالها بعد آنچنان مشکلاتی در برگزاری کنسرت های تهران و شهرستان به وجود آمد که ما را به دردسر انداخت.

حضور نوازنده و همخوانی خانم این نگرانی را برای شما به وجود نیاورد که ممکن است با محدودیت هایی در زمینه اجرای زنده یا ضبط آلبوم مواجه شوید؟

فرنژاد: علیرغم اینکه ما تمام فعالیتهای خود را در چارچوب قوانین انجام می دادیم به طور حتم این نگرانی در ابتدای کار برای ما وجود داشت. من یادم می آید روزی را که پیام صالحی برای تشکیل گروه با من تماس گرفت و گفت که می خواهند چنین کاری را انجام دهند و من متعجبانه به او گفتم قرار است برای چه کاری در گروه حضور داشته باشم ؟ و او نیز جزییات کار را به من توضیح داد باز هم در کمال شگفتی به او گفتم «می فهمی چه کاری را انجام می دهی؟ من اصلا نمی فهمم یک دختر چگونه می تواند در یک گروه موسیقی هم بنوازد و هم در گروه همخوانی حضور داشته باشد.»

اما باز هم دیدم که پیام صالحی نه تنها پیشنهاد کاری خود را پس نگرفت بلکه به سحر و ساناز کاشمری که دخترخاله های من هستند نیز پیغام داد که در کار حضور داشته باشند و صحبتهای ابتدایی پیام صالحی را تایید می کنم که آن زمان اصلا باور نمی کردیم روزی قراراست روی صحنه اجرای زنده برویم و آلبومی را در بازار موسیقی منتشر کنیم بنابراین با این تفاسیر نمی توانم بگویم نگران نبودیم اما ما فقط و فقط به تلاشی فکر می کردیم که باید انجام می شد و خدا را شکر که این اتفاق افتاد و ما حضور موفقی در عرصه موسیقی داشتیم.

طباطبایی: وقتی تصمیم بر این شد که در گروه آریان از صدای همخوان و نوازنده خانم استفاده شود هنوز مشخص نبود و اصولا هم نمی دانستیم این موضوع به لحاظ قانونی آزاد هست یا نیست و اصولا هم شفافیتی در این موضوع وجود نداشت. ما از یک  طرف با عزیزانی روبه رو بودیم که گویی خار چشم آنها شده بودیم و آنها فکر می کردند با پارتی و رابطه است که توانسته ایم از نوازنده و همخوان خانم در گروه استفاده کنیم و ازسوی دیگر هم با تهیه کننده مواجه بودیم که دائم مدعی ایجاد چنین فضایی برای ما بود. چنین فضایی به شدت ما را آزار می داد در حالی که در بیرون از گروه و چشم برخی ها فضا بسیار آرام و خوب بود.

این موضوعی که شما به آن اشاره کردید کارچندان آسانی نیست که بتوانید 16 سال به صورت مستمر آن را به مخاطب عرضه کنید و طبیعتا نیازمند اجرای مولفه هایی نوشته و نانوشته در کارزار بی قانون موسیقی پاپ کشورمان است که بد نیست بدون ملاحظه کاری و حتی ترس از واکنش منفی و مثبت افراد به آنها اشاره ای داشته باشید. 
صالحی: مولفه‌های نوشته و نانوشته‌ای که شما اشاره می کنید در هر زمان برای شنیدن توسط مخاطب متفاوت است. ما در زمانی حضور خود را در عرصه موسیقی اعلام کردیم که جامعه ایرانی تازه از دوران 8 سال دفاع مقدس و سازندگی بیرون آمده بود و این بار در شرف تجربه یک فضای جدید بود که این به خودی به خود کار را برای هر جریان هنری و فرهنگی سخت می کند.

در آن دوران جدید بود که باید متوجه می شدیم تکلیف ما با موسیقی چیست و از این پس قرار است چه آثاری را به مخاطب ارائه دهیم بنابراین با چنین رویکردی بود که یک گروه از جوانان با انرژی با عشق و تلاش شبانه روزی وارد میدان شدند و با یک عکس ساده اما متفاوت روی جلد نوار کاست که تا آن سوی مرزها بازتاب داشت خود را به جامعه موسیقی پاپ ایران در نسل سوم معرفی کردند. گروهی که تم اصلی قطعاتشان در آلبوم اول امید و شادی بود. مجموعه ای متفاوت که این بار هم در ترکیب‌بندی سازها، هم در القای حس ایرانی با استفاده از موسیقی الکترونیک و سازهای غربی و هم در چگونگی استفاده از صدای خانم ها نوآوری داشت و اینها به نظر من می تواند بخشی از مولفه هایی باشند که شما به آن اشاره کردید که البته اگر بخواهیم این فضا را در نسل های امروزی موسیقی پاپ ارائه کنیم کار بسیار دشواری پیش رو داریم چرا که شرایط موسیقی دهه 70 کجا و شرایط دهه 90 کجا؟

امروز هر گروه جوانی که بخواهد در موسیقی پاپ ایران خود را معرفی کند کار بسیار سختی دارد حتی ممکن است صدای او در کوچکترین فضاها نیز شنیده نشود چرا که لوازم ضبط، تولید، پخش و توزیع آثار موسیقایی به قدری زیاد و دسترس همه شده که کار انتخاب را برای مخاطب سخت کرده ضمن اینکه در این بین سلیقه مخاطب امروزی با مخاطبان دهه 70 را نیز نباید در یک ردیف قرار داد.

فرنژاد: اصولا یکی از خصوصیت های گروه ما این بود که با هر گروه سنی ارتباط برقرار می کرد یعنی در کنسرت ما می توانستید نوه را کنار مادربزرگ و پدربزرگ ببینید و اتفاقا همین موضوع یکی از برگ های برنده ما در طول چندین سال فعالیت ماست. کما اینکه خیلی مخاطبان ما وقتی موسیقی ما را گوش می کردند به کار ما موسیقی مهدکودکی نسبت داده بودند اما وقتی وارد سالن کنسرت می شدند فضای متفاوتی را تجربه می کردند که نظر آنها را کاملا برمی‌گرداند.

پس تکلیف تهیه کننده در این فضای خوبی که اشاره کردید چه می شود؟ به هر حال او هم در این بین سهمی در جهت معرفی کردن شما چه بخواهید چه نخواهید داشته و دارد.

صالحی: این موضوع تهیه کننده که شما به آن اشاره می کنید به این نکته هم وابسته است که اصلا آن موقع این طوری نبود که شما بتوانید خیلی راحت درخواست مجوز کنید و همه چیز شفاف باشد. اصلا تکلیف موسیقی پاپ مشخص نبود به همین دلیل ما در کنسرت هایمان مشکلات زیادی را تجربه کردیم که آخرین آن به کنسرت اصفهان باز می گردد زمانی که اصلا نمی دانستیم تکلیفمان چیست.

ما تا آنجا که قوانین اجازه می داد حرکت می کردیم و اتفاقا در همین جاست که موضوع تهیه کننده می تواند نقش بسیار مهمی را ایفا کند که در آن زمان واقعا و انصافا این کار را انجام داد به همین جهت ما نمی توانیم بگوییم محسن رجب پور و شرکت ترانه شرقی کاری برای ما انجام نداد.

گفتن این نکته هم ضروری است که زمانی در موسیقی حضور پیدا کردیم که تجربه لازم را نداشتیم و با مافیایی به نام مافیای لاله‌زاری مواجه بودیم که مانند حالا تهیه کننده های فراوانی در دسترسمان قرار نداشت. ما در زمانی فعالیت کردیم که مانند نسل اول فوتبال زحمت کشید، کار کرد، حرف گوش داد و دستمزدی را دریافت کرد که اصلا در شانش نبود. ما در دوران فعالیت هایمان اصلا متوجه نشدیم که مخاطب ما چگونه بود. ما در کنسرت هایمان اجازه هیچ گونه ارتباطی با تماشاگران نداشتیم و در نهایت همین قضیه بود که باعث ایجاد نقطه ضعف و شکافی میان ما و تهیه کننده شد.

اما با تمام این احوال این قضیه نمی تواند منکر زحمات تهیه کننده در آن برهه زمانی باشد. البته که جزییات قرارداد و بی تجربگی ما در طول زمان باعث شد که اعضای گروه نتوانند آن طور که می خواهند از نام آریان بهره برداری معنوی و مادی داشته باشند چرا که در طول این مدت ما کارمندان ساده ای بودیم که دستمزدهای ناچیزی می گرفتیم  و هر روز هم از انگیزه ما کاسته می شد. اتفاقاتی که فعالیتهای یک گروه منسجم را در حالت تعلیق قرار داد و باعث شد که ما از سه سال گذشته تاکنون هیچ فعالیتی نداشته باشیم.

اما من اینجا برای چندمین بار تکرار می کنم ما سه نفر به عنوان بازمانده های گروه آریان هنوز زنده ایم، هنوز کار می کنیم و اگر خدا بخواهد نسل جدیدی از آریان را بازسازی می کنیم. در آن زمان مدام بر سر ما می زدند که ما بچه های مهدکودکی هستیم اما همه دیدند که همان بچه های مهدکودکی تبدیل به گروه بزرگ آریان شدند. حالا هم برخی می گویند که شما سه نفر دیگر آریان نیستید در حالیکه ما و تعدادی دیگر از دوستانمان هسته اصلی آریان هستیم که می خواهیم زنده بمانیم حالا حاشیه ها هرچه هم باشد ما کار خود را می کنیم و زمان ثابت می کند که با کار کردن مداوم می توان خیلی چیزها را ثابت کرد.

دوست دارم این پاسخ شما را به شرایط این روزهای موسیقی پاپ کشورمان نیز ارتباط دهم. شرایطی که به شدت بحرانی است و خوانندگان دوست داشتنی من و شما به سمت و سوی ارائه یک فضای تکراری می روند که شایسته موسیقی و مخاطب ایرانی نیست و به نظر من نوعی سوء استفاده از موقعیت های کوتاهی است که به دست آمده است. به نظر شما که سابقه 16 ساله ای در حوزه موسیقی پاپ دارید و البته تجربه های تلخ و شیرینی را هم در حوزه مخاطب پشت سر گذاشته اید، چرا نتوانستیم در عرصه هایی بین المللی و برون رفت از این بحران کاری کنیم؟ یا اصولا می توان برای ایجاد یک فضای جدید از مولفه های درست و باپشتوانه ای نام برد؟
صالحی: برای برون رفت از بحران موسیقی پاپ کشورمان که رفته رفته غیر از تجربه هایی بسیار نادر به سمت تکرار رفته است راهکارهای زیادی پیش روی ماست که من ترجیح می دهم کارشناسان درباره آن نظر خود را اعلام کنند اما بدانیم که در این سالها رسانه های زیادی پدید آمدند که می توانند نقش زیادی در حل مساله داشته باشند. البته این فضای گسترده به قدری حجم زیادی دارند که باعث عرضه انواع و اقسام موسیقی در گونه های مختلف شده است که مردم حتی وقت یک بار گوش دادن آن را هم ندارند و می روند سراغ گوش دادن آهنگ هنرمندی که از قبل او را می شناسند.

بنابراین وقتی خون تازه از یک قشر تازه و خاص وارد این جریان می‌شود، ناخودآگاه وارد یک حلقه‌ای می شود که اغلب مافیایی است یعنی هنرمندی که حرف تازه دارد نمی تواند رسانه ای را پیدا کند که بتواند حرف تازه خود را بگوید، اما در تمام دنیا برای برون رفت از این جریان که موسیقی پاپ کشورمان را تحت تاثیر قرارداده است، ایجاد فضاهایی مناسب و گسترده در حوزه استعدادیابی است؛ فضاهایی که در تمام دنیا اغلب در رسانه های عمومی قرار می گیرند نه رسانه های خاص. رسانه هایی مانند تلویزیون که اگر شما برنامه های مختص به آن در چارچوب قوانین هر کشوری را داشته باشید می توانید هر هفته 20 نفر را به عنوان هنرمند نوازنده و خواننده انتخاب کنید و بعد در نهایت مسابقه ای را برگزار کنید و سپس از مرحله نهایی شاهد افرادی باشید که هم جدید هستند و هم توانمندی هایی دارند که تا به حال نمونه های آن را ندیده ایم.

دقیقا در همین شرایط است که شما می توانید با استمرار شاهد جدایی موسیقی پاپ از بحران باشید و این یعنی همان مقدمه حضور بین المللی. وقتی یک هنرمند مستعد جایی حتی برای دیده شدن درست و اصولی تصویر خود ندارد پس چطور می توان منتظر برون رفت از بحران و تکرار بود. در حال حاضر اتفاقات نادری در حوزه خلق آثار موسیقایی می افتد ولی باور کنید تعداد اینها به قدری کم است که آنها تا بیایند زنده بمانند به مرز معرفی نمی رسند و سرخورده می شوند و وقتی هم هنرمند سرخورده شود دیگر خلاقیت و نوآوری باقی نمی ماند.  البته ما در آریان به سهم خود تلاش هایی را برای حضور ایران در سطوح بین المللی انجام دادیم اما این حضور هم به دلیل بسیاری از مشکلات ناتمام ماند.

این پروژه بین المللی همان حضور در کنار کریس دی برگ بود؟

صالحی : بله. ما به غیر از تولید قطعه «دوست دارم» که با همراهی این هنرمند صورت گرفت تصمیم داشتیم کنسرت های 15 هزارنفری را در قالب یک پروژه بین المللی پیاده کنیم تا در تمام دنیا ایران و ایرانی به بهترین شکل ممکن معرفی شوند اما هیچ نهاد و موسسه ای جز انتشار چند خبر کوتاه پیرامون موفقیت های ما در عرصه بین الملل، به ما اهمیت نداد. ما حتی تصمیم داشتیم با کریس دی برگ تورهای بین المللی داشته باشیم که این هم باز کنسل شد. البته ما چقدر رویمان زیاد بود که با تمام این مشکلات بازهم ایستادیم.

فرنژاد: آقای کریس دی برگ در مقاطعی از ما رسما دعوت کرد که در کنسرت آلمانش به عنوان گروه مهمان روی صحنه برویم و من نمی دانم اگر این اتفاق ارزشمند می افتاد چه سرنوشت خوبی در انتظار ما بود. اما در این جریان هم کسی دنبال ماجرا را نگرفت و ما هم نتوانستیم کاری را پیش ببریم.

 فکر نمی کنم ماجرا به همین سادگی باشد بالاخره پشت پرده اتفاقاتی افتاد که یکباره با آن همه هیاهوی رسانه ای همه چیز منتفی شد.

صالحی: ببینید پدر ما یعنی همان آقای تهیه کننده به ما توضیح کاملی نمی داد که چرا نتوانستیم به این هدف بزرگ دست پیدا کنیم چرا که از نظر ایشان ما بچه‌هایی بودیم که به سن قانونی نرسیده بودیم بنابراین توضیحی هم لازم نبود.

و شما چه تلاشی در این حلقه مافیایی و کارزار موسیقی پاپ با توجه به اعلام تعلیق فعالیتهای گروه آریان کرده اید؟

صالحی: ما سه سال است که هیچ فعالیتی نداشته و همه به دنبال کارهای شخصی بودیم اما حالا می خواهیم زنده بمانیم. البته که در این سالها کارهایی به صورت انفرادی انجام دادیم اما برای ما دلنشین و رضایت بخش نبود. ما در زمانی کار می کردیم که اجازه ارتباط با هیچ تهیه کننده ای را نداشتیم. ما ارتباطی با خبرگزاری ها و رسانه ها نداشتیم که بتوانیم با آنها حرف بزنیم. اصولا به همین خاطر خیلی ها ما را به خاطر همین جریانی که توسط برخی ها پدید آمده بود حساب نمی کردند، اما حالا بازهم می خواهیم در کنار هم جمع شویم و کارهایی را انجام دهیم که می تواند مقدمه اتفاقات خوب برای ما باشد. ما کار را با دوستان خوبی که به نظر من از بهترین های حوزه خود هستند، آغاز کردیم اما می دانیم بعد از سه سال تعلیق چه مشکلاتی پیش روی ماست. می دانیم برای برگشتن کار بسیار سختی داریم، ما می دانیم موقعیت هایی داشتیم که از بین رفت...
bato-adv
مجله خواندنی ها
bato-adv
bato-adv
bato-adv
bato-adv
پرطرفدارترین عناوین