bato-adv
کد خبر: ۱۹۴۵۹۳
تریتا پارسی سیاست گذاری آمریکا در منطقه را تحلیل کرد

سیاست «چرخش به سمت ایران»

ممکن است که واشنگتن نخواهد اعتراف کند اما ایران باثبات ترین کشور حال حاضر خاورمیانه است.
تاریخ انتشار: ۱۴:۲۴ - ۲۷ خرداد ۱۳۹۳
فرارو-  تریتا پارسی، رییس شورای ملی ایرانیان آمریکا در یادداشتی به بررسی احتمال همکاری ایران و آمریکا به خاطر اوضاح نابسامان خاورمیانه پرداخته است. او در این یادداشت نوشته است: ممکن است که واشنگتن نخواهد اعتراف کند اما ایران باثبات ترین کشور حال حاضر خاورمیانه است.

به گزارش سرویس بین الملل فرارو به نقل از فارن پالسی، در سال نوی 1997 بود که جیمی کارتر با شاه ایران در کاخ سعدآباد در تهران دیدار کرد و معترف شد: «ایران... جزیره ثبات در یکی از مناطق مشکل دارتر جهان است.» کمتر از دو سال بعد ایران در آشوب بود و موج انقلاب این کشور را فراگرفته و پادشاهی ایران سرنگون شد.

کارتر از آن جهت که پیش بینی درستی نداشت مورد تمسخر قرار گرفت اما وی اشتباه نکرده بود. وی تنها چند دهه جلوتر از زمان خود بود.

عراق رو به تجزیه است. سوریه در آتش می سوزد. پاکستان در آستانه تبدیل شدن به یک کشور شکست خورده است. طالبان در حال بازگشت به افغانستان است. لیبی رو به فروپاشی است. آل سعود از بحران بالقوه جانشینی متشنج شده است. در چنین منطقه ای ایران شبیه به جزیره ای از ثبات است.

ضمن اینکه دشمنی ژئوپلتیکی که بیش از سه دهه بر روابط ایران و آمریکا غالب بوده، حال تحت تاثیر اتفاقات عراق و دیگر نقاط قرار گرفته است. آمریکا به دنبال کاهش حضور خود  در خاورمیانه است و در عوض می خواهد انرژی ژئوپلتیک خود را بر شرق آسیا متمرکز کند. و متحدان سنتی واشنگتن در خلیج فارس ضد شیعی هستند و جهادی های سنی را تامین مالی می کنند. در این شرایط، رقابت ایران- آمریکا را نمی توان به حال خود رها کرد.

روز دوشنبه بود که اخباری در مورد احتمال همکاری نظامی تهران و واشنگتن برای متوقف کردن داعش از پیشروی بیشتر در عراق – همسایه ایران، جایی که آمریکا سال ها و میلیاردها دلار و هزاران زندگی را صرفش کرد- به گوش رسید. دولت شیعی عراق از نگاه برخی یکی از نمایندگان ایران در منطقه است که اغلب در مقابل واشنگتن از تهران حمایت می کند. اما منافع مشترک ایران و آمریکا صرفا تاکتیکی و موقت است: با توجه به شرایط آشفته منطقه، این واقعیت که ایران و آمریکا ممکن است در نهایت در یک جبهه قرار بگیرند اصلا عجیب نیست.

در حالیکه واشنگتن ممکن است در کشمکش با ایده چرخش به سمت ایران باشد، به نظر نمی رسد تهران ایده تقویت جایگاه منطقه ای خود به واسطه موضع گیری ضدآمریکایی را کنار بگذارد. مقامات ایران به من گفته اند که حتی اگر مسائل هسته ای حل شود، روابط ایران و آمریکا همچنان رقابتی خواهد ماند و به مشارکت نخواهد رسید. اما زمانیکه جنگجویان افراطی داعش از مرز سوریه وارد عراق شدند و تنها در عرض چند روز توانستند چندین شهر اصلی عراق را تصرف کنند، واقعیت کاملا آشکار شد: ایران و آمریکا بیش از هر زمان دیگری به یکدیگر نیاز دارند. هیچ یک نمی توانند بدون حضور دیگری، ثبات را به عراق و افغانستان باز گردانند.

چندین دهه است که ایران با سرمایه گذاری در گروه های سیاسی مخالف عرب و حمایت از جنبش های اسلامی مانند حزب الله و حماس سعی کرده هژمونی آمریکا در منطقه را به چالش بکشد. اما در جهان عرب سنی این مسئله برای تهران به جایی نرسیده است. سیاست ایران در قبال جهان عرب از انقلاب 1979 بر پایه این پیش بینی دقیق که حکومت های استبدادی طرفدار غرب بادوام نخواهند بود و اینکه امنیت دراز مدت تهران با سرمایه گذاری روی جنبش های اسلام گرا به بهترین شکل تامین می شود.

این روزها مقامات ایرانی به طور خصوصی تصدیق می کنند که دولت شان در آمریکای لاتین محبوبیت بیشتری دارد تا خاورمیانه. دولت ایران احتمالا بیش از آنچه انتظار دارد، شریک بهتری در دولت فعلی در واشنگتن خواهد یافت. آمریکا هر چقدر هم از برچسب ملی گرایی شیعی سرکوب کننده ایران منزجر باشد، با این حال باراک اوباما به خوبی می داند که تهدید واقعی نسبت به آمریکا این برچسب اسلام سرچشمه گرفته از دشمنی اسمی ایران نیست بلکه اسلامی است که توسط متحد رسمی آمریکا یعنی عربستان تامین مالی و حمایت می شود- به خصوص اگر ایران و آمریکا موفق شوند که طی چند هفته یا چند ماه آینده مسئله هسته ای ایران را حل کنند.

ایران به طور قابل درکی نسبت به نزدیکی به آمریکا تردید دارد. مقامات ایران در گذشته نتیجه مطلوبی از تلاش های خود برای پیگیری همکاری های استراتژیک و تاکتیکی با آمریکا نگرفته است. ایران در سال 2001 با شرکت در کمپین سرنگونی طالبان، حمایت سیاسی و اطلاعاتی و نظامی گسترده ای از ارتش آمریکا انجام داد. براساس گفته های جیمز دوبینز، فرستاده ویژه جورج بوش به افغانستان، کمک ایران قاطعانه بود. اما زمانیکه به نظر رسید دیگر کمک های ایران ضروری نیست، بوش از تهران در سخنرانی ننگین محور شرارت نام برد.

آمریکا از آن زمان تاکنون تاوان اشتباه خود را پرداخته است. هر دو آشوب افغانستان و عراق را می شد با به رسمیت شناختن نقش ثبات بخشی که ایران می تواند در منطقه ایفا کند، از سر باز کرد. در سال 2003 ایران پیشنهاد تثبیت شرایط در عراق و کسب اطمینان از غیرفرقه ای بودن دولت در این کشور را ارائه کرد اما دولت بوش تصمیم گرفت که پاسخی به این پیشنهاد ندهد.

البته اگر ایران هم بخواهد به درک قدیمی خود از چشم انداز استراتژیک منطقه ای و جهانی اکتفا کند، مجبور به پرداخت تاوان خواهد شد.

bato-adv
ناشناس
UNITED STATES
۱۴:۳۲ - ۱۳۹۳/۰۳/۲۷
سردبیر محترم

به شدت باید نگران بود،امروز خبری خواندم در مورد اظهارات آقای ظریف در مورد امکان قانون کردن فتوای منع استفاده از ساخت ابزار باز دارنده اتمی‌ در مجلس در پاسخ به انتظار دادن تضمین کتبی‌ و رسمی‌ از طرف ایران به طرف غربی(و البته روسیه و چین!) در مذاکرات هسته‌ای که با نهیات تاسف میتواند ایران را به همان جایی‌ برساند که آلمان و ژاپن بعد از جنگ جهانی‌ دوم را رساند و تا همین الان آنها نمیتوانند این قوانین را که حاصل شکست در جنگ و تحمیل آن از سوی دول پیروز بوده تغییر دهند اما با دو تفاوت اساسی‌، اول اینکه اگر ژاپن و آلمان این قوانین را تصویب کردند به دلیل آغاز گری جنگ توسط آنها و عقوبت اشغالگری آنها بوده، ولی‌ ایران در قیاس با آنها چه عمل خلافی انجام داده غیر از اینکه به دلیل وابستگی به درآمد نفتی‌ و تحریم باید این قوانین را تصویب کنه، دوم اینکه اگر ژاپن و آلمان قوانین ضدّ تولید سلاح هسته‌ای را تصویب کردند در ازای آن از حمایت تمام و کامل هسته‌ای، اقتصادی و تکنولوژیک آمریکا ٔبر خوردار شدن، ایران در برابر تصویب این قوانین چه چیزی آیدش خواهد شد؟! تقریبا هیچ به جز اینکه آقای ظریف و کادر خارجه بگویند ما ایران را از تحریم بیشتر نجات دادیم و حالا همچنان درآمد نفتی‌ برای خرید کالای خارجی‌ به سوی ایران ٔبر خواهد گشت! حکایت آقای ظریف ، حکایت آقای کرباسچی است که در زمان شهرداری خود برای حل بودجه روز سازمان شهرداری ،قوانین شهرسازی تهران را عوض کرد و هر چند بودجه خود را تامین کرد ولی‌ تا آباد سیما و معماری شهری ایران را تغییر داد و مشکلات آن تصمیم برای شعر تهران و متعاقباً معماری ایران و محیط زیست ملت ایران برای نسلها و حتی همیشه باقی‌ خواهد ماند، حال نیز آقای ظریف و تحلیلگرن همراه او در وزارت خارج و سیاست خارجی‌ کشور برای رسیدن به توافق و حل مساله بودجه دولت مذاکرات را دارد به همان روش آقای کرباسچی و یا آقای بهزاد نبوی در توافق الجزیر پیش میبرد که ممکن است برای این چند سال مشکل حل شود و یا تخفیف پیدا کند ولی‌ برای دهها سال و نسلها ایران را دچار مشکلات عظیم سیاسی و استراتژیکی می‌کند بدون آنکه سود انچننانی از آن برده باشیم.

تا دیر نشده باید این راه را متوقف کرد، اما منظور این نیست که مذاکرات را متوقف کرد، منظور این است این روش را باید متوقف کرد. اگر ایران تمام غنی سازی را در ایران به صورت داوطلبانه متوقف کند بسیار بهتر از آن است که هر گونه سند رسمی‌ را چه در خارج و چه در داخل امضا و تصویب کند که حق ایران را در مورد تولید ابزار باز دارنده اتمی‌ و یا میزان و حجم غنی سازی و چگونگی‌ آن محدود کند بدون آنکه حتی مانند ژاپن یا آلمان یا حتی ترکیه به ازای آن کشور تضمین امنیتی و یا حمایت اتمی‌ و اقتصادی و سیاسی گرفته باشد

به هر حال انتظار ندارم این یادشت فرصت انتشار بیابد چون حتما نگران بودن در این یادشت برای آینده کشور توسط دوستانی که فقط بازیهای سیاسی را می‌بینند به دلواپس بودن ترجمه خواهد شد و حتما نویسنده متهم به همکاری با کاسبین تحریم، ولی‌ به هر حال اگر محتویات این یادداشت را مطابق مصلحت دیدید ، هر تور که صلاح دانستید به انعکاس آن اقدام بفرمایید. زمان بدی است که هر سخنی یا باید در طرفداری از خط مشی‌ دولتهای ۸ سال گذشته تعبیر شود و یا در طرفداری از دولت کنونی!

با تشکر
مجله خواندنی ها
انتشار یافته: ۱