bato-adv
کد خبر: ۱۹۰۳۶۱
مدیر دانشنامه فارس خبرداد:

حافظیه با 80 هزار تومان ساخته شد

تاریخ انتشار: ۱۱:۴۴ - ۲۶ ارديبهشت ۱۳۹۳
کوروش کمالی سروستانی با مروری تاریخی بر ساخت آرامگاه حافظ و به استناد گزارش مدیر وقت اداره فرهنگ فارس گفت: بنای آرامگاه حافظیه طی سه سال و با هزینه 80 هزار تومان ساخته شد.

مدیر دانشنامه فارس در نشست «حافظ و حافظیه» که موضوع نوزدهمین برنامه از مجموعه درس‌گفتارهایی درباره حافظ بود با اشاره به شرایط سیاسی و اجتماعی قرن هشتم در شیراز به ارتباط حافظ با حاکمان وقت پرداخت.

به گزارش ایسنا، کمالی سروستانی در ابتدای این نشست که به همت معاونت فرهنگی شهر کتاب تهران برگزار ‌شد با اشاره به تاریخچه شهر شیراز گفت: شیراز از کهن‌ترین شهرهای ایران است که تاریخ‌نویسان مسلمان آغاز بنای این شهر را به محمد ابن یوسقف ثقفی، برادر سردار معروف عرب، حجاج ابن یوسف ثقفی نسبت می‌دهند. برخی هم بر اساس لوحه‌های گلی یافت‌شده در تخت جمشید که متکی بر تحقیقات پرفسور جرج.جی .کامرون آمریکایی است تاریخ آن را به دوره هخامنشی می‌رسانند.

او تاکید کرد: هنوز نمی‌توان یافته‌های تاریخی را تایید کرد اما آنچه مسلم است اینکه کهن‌ترین بنای تاریخی شیراز، مسجد جامع عتیق است که در سال 281 هجری قمری به فرمان عمرولیث صفاری بنا شده است.

کمالی سروستانی سپس با معرفی سلسله‌های حکومت‌گر فارس پس از صفاریان گفت: هیچ‌کدام از حاکمان این خطه، از سال 74 که ساخت شیراز است تا قرن هشتم، فارسی نبوده‌اند.

زمانه سعدی و حاکم باتدبیر

مدیر دانشنامه فارس ادامه داد: برای درک وضعیت سیاسی و فرهنگی، اجتماعی و ادبی زمانه حافظ باید نگاهی به قرن هفتم یعنی قرن سعدی داشته باشیم. روزگار سعدی با حمله مغول و ظهور چنگیز آغاز می‌شود. در روزگاری که مغولان در خراسان و شمال ایران به قتل عام و ویرانی مشغول بودند، اتابک ابوبکربن سعد زنگی که نزدیک به 34 سال بر شیراز حکومت می‌کرد توانست با حسن تدبیر شیراز را از گزند مغولان مصون نگه دارد. وی محیط امنی را در شیراز روزگار سعدی به وجود آورد و حاکم شیراز در آن روزگار نشان داد که تنها دلیری و گستاخی دلیل پیروزی ملت‌ها نیست و تدبیر و کشورداری لشکر شکست‌ناپذیر خود را دارد.

او افزود: این تدبیر بود که شیراز را مامن بسیاری از بزرگان روزگار خود کرد و فرصتی برای هجرت بسیاری از بزرگان ادب و اندیشه و حکمت و فلسفه به این شهر شد. پس از مرگ اتابک عمر ابن سعد، شیراز دچار آشفتگی شد و این شهر در مدت چهار سال، چهار اتابک به خود دید و در نهایت سکه حکومت به نام آبش خاتون دختر سعد ابن ابوبکر خورد؛ حکومت مستقل او تنها یک سال دوام می‌آورد و با ازدواج او با فرزند هلاکو شیراز به دست مغولان می‌افتد. در نهایت با مرگ ایلخان ابوسعید بهادر، تسلط مغولان بر فارس پایان می‌یابد و فرصتی برای برآمدن خاندان ایجنو فراهم می‌شود.

حافظ چقدر بگوید منم شیراز!

کمالی سروستانی اضافه کرد: از سال 691 هجری قمری که سعدی درگذشت تا سال 725 که تولد حافظ است روزگاری است که ما از آن کمتر مطلعیم؛ روزگار سعدی با چنگیز آغاز می‌شود که تیره‌ترین دوران است و روزگار حافظ با تیمور پایان می‌یابد. این دو قرن شیراز روزگار پرتلاطمی را گذراند؛ جنگ، خونریزی پیاپی، محاصره‌های طولانی و قحطی، زلزله‌های ویرانگر و بیماری‌های مرگبار مردم شهر را نشانه گرفته بود.

مدیر دانشنامه فارس گفت: شاید برای یک شهر، شاعری مثل سعدی کافی بود تا برای همیشه آن را در ادب فارسی ایران و جهان نامبردار کند، اما تقدیر و روزگار و شرایط بر آن بود که شیرازه مکتب سعدی با حافظ بسته شود .تقدیر بود که حافظی بیاید و خود را حافظ شیراز بنامد؛ هر چند تذکره‌نویسان به دنبال نسب‌نامه‌ای در کناره‌های سی و سه پل اصفهان و خانواده‌های کازرونی بگردند اما شاعر چقدر بگوید: منم حافظ؛ منم شیراز!

او ادامه داد: اگر دوران سعدی دوران اتابک بود و سعد ابن زنگی این افتخار را یافت که گلستان به نامش شود، دوران حافظ دوران اینجوهاست و چه افتخار بزرگی که شاه ابواسحاق ممدوح حافظ شود و ماندگار در تاریخ شیراز. جمال‌الدین شاه شیخ ابواسحاق بن محمود اینجو، آخرین فرزند بازمانده از محمودشاه اینجو، فرمانروای فارس و کرانه‌های خلیج فارس و اصفهان می‌شود.

ابواسحاق حریم فرهنگوران را حفظ کرد

کمالی سروستانی شیراز دوران ابواسحاق را شیرازی «دلنشین»، «پرکرشمه» و «پرناز» خواند و گفت: شیراز این دوران پر از تعصب و تساهل است. شهری که زاهدان، عالمان، بزرگان و البته کلوها یا همان کلانتران ،عاشقان و مطربان و خراباتیان در یک همزیستی پایدار، شیراز را شهری ماندگار می‌کنند. در این دوران عبید از شمال، خواجو از کرمان می‌آیند و حداقل می‌دانیم که این دو در کنار حافظ در محفل ادبی شاه ابواسحاق و شاه شجاع ماندگار بودند. به این‌ها سلمان ساوجی را اضافه کنید که هوای خطه شیراز می‌کند و همام و دیگران . آن وقت می‌بینید که تدبیر یک پادشاه که البته از عیب هم بری نبوده و در 40 سالگی توبه می‌کند و ظلم او هم در تاریخ گزارش شده، کارساز است. او حریم فرهنگوران را نگه می‌دارد و با تدبیر امنیت شهر را حفظ می‌کند.

مدیر دانشنامه فارس در ادامه افزود: دولت اسحاق دولت مستعجل بود و پس از او امیر مبارزالدین حاکم شیراز می‌شود؛ او تعصبی کور داشت و قشری‌نگر بود و در امور فردی و روابط اجتماعی دخالت می‌کرد. او خود را فقیه و قاضی و معیار شریعت می‌دانست. در این روزگار دیگر حافظ جایی نداشت. مبارزالدین این‌بار نه از برون که از درون سرنگون شد؛ قشری‌گری او با خاندان سلطنت موجب شد تا شاه شجاع فرزند امیر مبارزالدین حکومت را به دست گیرد و او را به زندان افکند. دوران اول شاه شجاع یادآور دوران ابواسحاق است. او با شاعران همنشین است و به مردمان احترام می‌کند و کوشش دارد که فضا را آرام کند. پنج سال که می‌گذرد درگیری آغاز می‌شود. پس از دوره سه‌ساله، شاه شجاع دوباره به حکومت برمی‌گردد. شاهی که شاعر است و شاعران را دوست دارد به یک‌باره و تحت تاثیر کمال‌الدین دیگر حافظ را برنمی‌تابد. حافظ هم دیگر فراتر رفته، نقادی می‌کند و به شاه پاسخ می‌دهد. محضر شاه حاضر نمی‌شود و در دوره دوم اوست که حافظ می‌سراید: «سخندانی نمی‌وزرند در شیراز». فاصله مرگ شاه شجاع تا وفات حافظ دوران شاه زین العابدین، شاه منصور و شاه یحیی است.

حافظ روح قرآن را یافت

او همچنین در بخشی از صحبت‌هایش خاطرنشان کرد: حافظ، حافظ قرآن بود، نامش را از همین گرفته و ذهنش پر از قرآن و آثارش مملو از تاثیر قرآن بود اما حافظ قرآن بودن، حافظ را نساخت. شاید اگر حافظ اندیشمند و بی‌پروا و آزاداندیش نبود قرآن‌خوان دربار یا نگارنده قرآنی تازه می‌شد. او ما فراتر رفت و روح قرآن را یافت. چهارده روایت را نه برای زینت که برای ادراک بررسی کرده بود.

کمالی سروستانی درخصوص درگذشت حافظ گفت: حافظ از مرگ با عنوان روز واقعه و به عنوان نماد مرگ از تربت یاد می‌کند.

مرگ حافظ برای ادب جهان، ایران و شیراز اتفاق بزرگی است. حافظ در مورد شیوه مرگ، آینده پس از مرگ و حتا شیوه دفن خودش سخن گفته است. او مرگ را هم به جشن می‌نشیند؛ مرگ برای او روشن است و شیوه مرگ او با آداب مردگان آن زمان و برخی قشری‌گری‌ها رابطه‌ای ندارد. سرانجام هم او را در کوهپایه‌های کوه رحمت و مابین جعفرآباد و مصلای شیراز در یکی از باصفاترین محله‌های شیراز که خود از آن یاد کرده بود دفن می‌کنند.

سنگ قبر حافظ مربوط به دوران زندیه است

مدیر دانشنامه فارس در ادامه با مروری تاریخی بر آرامگاه حافظ گفت: 65 سال بعد از وفات و برای اولین‌بار شمس الدین محمد معمایی وزیر میرزا ابوالقاسم بابر گورکانی، عمارتی گنبدی شکل بر فراز مقبره حافظ بنا کرد. این بنا یک بار در اویل قرن یازدهم هجری و در زمان حکومت شاه عباس و دیگر بار 350 سال بعد پس از وفات حافظ به دستور نادر شاه مرمت شد. کریم‌خان هم بر مقبره حافظ بارگاهی به سبک بناهای خود ساخت و بر تربت او هم سنگی مرمرین گذاشت که تا امروز هم باقی است. اشعار روی این سنگ به خط حاجی آقاسی بیگ افشار آذربایجانی است.

او ادامه داد: مرمت بنا توسط طهماسب میرزا مویدالدوله و ساخت معجری چوبی توسط معتمد الدوله فرهادمیرزا، حکمرانان فارس از دیگر اتفاقاتی است که در ادامه برای بنای آرامگاه می‌افتد. در سال 1317 هجری زردشتی یزدی بارگاه را مرمت می‌کند هر چند این مرمت ویران می‌شود. شعاع السطنه هم معجری آهنین بر فراز آرامگاه حافظ ساخت و کتیبه‌ای بر آن قرار داد. در سال 1310 دبیر اعظم بهرامی، استاندار فارس بر دیوار جنوبی حافظیه سردر بزرگی نصب می‌کند.

حافظ به راحتی در دسترس نیست

کمالی سروستانی درخصوص ساخت بنای فعلی آرامگاه توضیح داد: در سال 1314 سرهنگ علی ریاضی، با همیاری علی‌اصغر حکمت و نظارت علی سامی، با طراحی آندره گدار فرانسوی و با الهام‌گیری از عناصر معماری عهد کریم‌خان زند، به بازسازی بنای حافظیه اقدام کرد. بنا به گزارش ریاضی ساخت این بنا که تا سال 1316 به طول انجامید 80 هزار تومان هزینه دربرداشته است. 10 هزار تومان هم از سوی شهرداری برای درختکاری و گلکاری‌های دور آرمگاه هزینه می‌شود.

مدیر دانشنامه فارس با بی‌نظیر خواندن آرامگاه حافظیه، به همخوانی معاری با محتوای شعر و شاعر اشاره کرد: ورودی حافظیه این محوطه را از خیابان اصلی جدا می‌کند و از همان اول مقبره برای بازدیدکننده در دسترس نیست. تازه با بالارفتن از پله‌های تالار بیست‌ستونه، حافظ کم کم آشکار می‌شود. پس از این سعی دوباره باید از پله‌ها پایین آمد و خضوعی کرد. برای رسیدن به سنگ قبر هم باید دوباره پنج پله را پیمود. ستون‌های دور سنگ اشاره به قرن هشتم یا دروازه‌های بهشت دارد. گنبد مسی روی بارگاه هم به شکل کلاه دراویش است.

او در پایان طرح جامع توسعه آرامگاه حافظ را تشریح کرد.
bato-adv
مجله خواندنی ها