فرارو- فضلالله خاموشي (روانشناس) در نشست سوگ و سوگواري از منظر روانشناسي به اين مساله پرداخت و گفت: ما در بحث سوگواري يك كاركرد رفتاري و يك كاركرد عاطفي داريم.
وي افزود: يكي از نظريهپردازان مهم در موضوع سوگ و سوگواري «اليزابت راس» بود كه سوگ و سوگواري را وصف كرد و گفت: سوگواري داراي چه مراحلي براي فرد است چرا كه سوگواري يك بعد فردي و يك بعد اجتماعي دارد.
وي خاطر نشان كرد: منظور از اجتماع در اين بحث حلقههاي وابسته يك فرد محتضر هستند سوگواري يا فرآيند «مردن» براي فرد از ديدگاه اليزابت راس مقولاتي دارد و از لحاظ اجتماعي بستگان درجه يك فرد محتضر هستند كه در مرحله اول درگير اين موضوع ميشوند.
خاموشي با اشاره به ديدگاه راس گفت: وقتي فردي ميفهمد كه قرار است بميرد اولين قدم انكار است يعني با اين رويكرد به قضيه نگاه ميكند كه درتشخيص اشتباهي رخ داده و اصولاً از روشهاي درماني گريزان ميشود.
خاموشي به مقوله دوم كه عصبانيت است اشاره كرد و يادآور شد: فرد از مرحله انكار كه گذشت به مرحله عصبانيت ميرسد يعني اين فرد ديگران را مقصر مرگ خود ميداند و معتقد است آنها در اين امر كوتاهي كرده و نتيجه كوتاهي آنها مرگ اين فرد است.
خاموشي مرحله سوم را چانهزني ميداند: يعني به افرادي كه به وي كمك ميكند ميگويد: اگر مرا از مرگ نجات دهيد خودم را وقف ميكنم و سپس بر سر پذيرفتن اصل مرگ چانه ميزند.
وي با اشاره به مرحله بعد يعني افسردگي گفت: پيامد اين مرحله نااميدي، تهديد به نيستي و كنار آمدن و تسليم در برابر مرگ است.در نهايت فرد ميپذيرد كه تمام تلاشهاي او به جايي نرسيده و مرگ را ميپذيرد.
خاموشي به مرحله دوم به اثرات اجتماعي اشاره نمود و تأكيد كرد: اين مرحله اثرات اجتماعي را شامل ميشود يعني وقتي كه فرد از دنيا ميرود چه اثراتي را بر حلقه اول وابستگي دارد وابستگي عاطفي كه بين اين فرد با اولين حلقه وابستگي او يعني خانواده وجود دارد.
وي با اشاره به روانشناسي اجتماعي گفت: در اين موضوع به «ضربه رواني» ميپردازند كه پس از يك واقعه تراماتيك مثل سيل، زلزله، جنگ ... رخ ميدهد پس بنابراين هدفگيري باز هم مرگ عزيزان است.
ادامه در بهنا