فيصل القاسم در القدس العربی نوشت:
برای بعضی از اعراب کاری نمانده جز این که از نفوذ ایران در منطقه شکایت کنند، به ویژه بعد از آن که اخیرا نزدیکی ای در روابط امریکا و ایران بعد از توافق بر سر برنامه هسته ای اش به وجود آمده است. نمی دانیم چه شد عده ای ناگهان متوجه خطر ایران شدند در حالی که می دانستند ایران مدت ها است در حال ایجاد هم پیمانانی برای خود در منطقه است و ده ها سال است درصدد نفوذ در منطقه است. آیا فراموش کرده اند که نفوذ ایران در لبنان از دهه شست آغاز شد و در دهه هشتاد بود که به سمت ایجاد حزب الله که اکنون به بزرگ ترین شاخه قدرتمند ایران تبدیل شده است، متمایل شد؟
آیا مگر هم پیمانی سوری – ایرانی از زمان حافظ اسد، رئیس جمهوری راحل سوریه در برابر چشمان همه اعراب به رغم آن که از آن استقبال نمی کردند، وجود نداشت؟ آیا رئیس جمهور اسد همان قدر روابط حسنه و عالی با اعراب ایجاد نکرد که دهه ها در همان سطح رابطه با ایران داشت؟ چرا در آن موقع کسی از هم پیمانی ایرانی – سوریه شکایت نداشت؟ آیا حکومت رئیس جمهور حافظ اسد به مثابه گوهر نایابی در روابط ایرانی – عربی محسوب نمی شد؟
آیا نفوذ ایران در داخل عراق بعد از جنگ عراق علیه کویت یعنی در ابتدای دهه نود قرن گذشته آغاز نشد؟ آیا همه آن روزها را فراموش کرده اند؟ آیا نباید به این نکته توجه کنیم که همه اعراب میلیاردها دلار برای سرنگونی این یا آن حکومت عربی می پردازند و ایرانی ها از فرصت ها استفاده می کنند و آن کشوری که حکومت در آن سقوط کرده مثل طبق طلایی تسلیم ایران می شود؟ آیا اعراب مبالغ کلان برای سرنگونی حکومت صدام حسین صرف نکردند بدون آن که بتوانند کوچک ترین گامی در عراق بردارند در حالی که اکنون ایران بر عراق مستولی شده است و تلاش می کند این کشور را به منطقه حیاتی برای نفوذ خود در منطقه تبدیل کند؟
آیا نفوذ ایران در یمن از اذهان اعراب پاک شده است یا این که ناچارند نفوذ ایران را در برابر چشمان خود در این کشور ببینند بدون این که استراتژی مطلوبی برای رویارویی با آن داشته باشند؟
کسی نباید ایران را ملامت کند، ایران طرح و استراتژی خودش را دارد، چه ما بخواهیم چه نخواهیم. طرح ایران طراحی شده بر حمایت های استراتژیک قدرتمند است و تنها فقط برای گسترش مرحله ای نیست. هم زمانی که ایران به فکر ساخت طرح خود بود به سمت ایجاد توانایی نظامی قدرتمند و توانایی هسته ای که همه دنیا به آن احترام بگذارند نیز بود. دنیا سال ها و سال ها بر سر برنامه هسته ای اش مذاکره کرد. و در زمینه نظامی نیز ایران به هیچ وجه بر سلاح های غربی یا شرقی حساب نکرد، بلکه تصمیم گرفت خود بر اساس توانایی ها و خبرگی نیروهای ایرانی سامانه نظامی خود را بسازد. و این به هیچ وجه جای نکوهش ندارد بلکه بر عکس بسیار هم احترام برانگیز است، حتی اگر بعضی از سیاستمداران با آن مخالف باشند. در حالی که اعراب بر حمایت در حال کاهش امریکا اعتماد کرده اند، ایرانی ها به نیروی خودکفای خود در ساخت جامعه و نیروی نظامی اعتماد می کنند، مساله ای که باعث شده است تا دنیا با آنها با چشم یک رقیب نه وابسته تعامل کند.
چرا باید ایران را ملامت کنیم در حالی که باید خودمان هم همان استراتژی مبتنی بر قدرت خودکفا و طرح ریزی داخلی را دنبال کنیم؟ ببینید چه فرقی میان سرمایه گذاری عربی و ایرانی در لبنان وجود دارد، در حالی که اعراب در ساخت هتل و کافه پول های خود را خرج کرده اند ایران بر روی ساخت شاخه نظامی استراتژیک پرابهتی در داخل لبنان سرمایه گذاری کرد به گونه ای که اکنون تبدیل به شاخه عملی حاکم بر لبنان شده است که چه در گذشته و چه در حال و چه در آینده هیچ حزب و جریانی نمی تواند جای آن را در روابط محلی و بین المللی بگیرد. بعضی ها حق دارند بگویند که نمی توان نفوذ عربی را با نفوذ ایرانی در لبنان مقایسه کرد. یکی از آنها یک روز گفت اگر روزی میان طرفداران طرح عربی با طرفداران طرح ایرانی درگیری شود، طرفداران طرح عربی با بطری و شیشه می جنگند در حالی که طرفداران طرح ایران پیشرفته ترین سلاح ها را دارند و آموزش های نظامی واقعا بالایی دیده اند.
به هیچ وجه نه راه حل و نه استراتژیک است که بعضی ها بخواهند برای رویارویی با ایران گروه های مبارزی را در این جا و آن جا اجاره کنند، این نیرنگ افراد ناتوان است که به چنین کارهایی دست می زنند. تنها راه حل ممکن ساخت طرحی زیربنایی حقیقی بر اساس چارچوب های علمی و صنعتی و تکنولوژیک همان طور که ایران از زمان پیروزی انقلاب در سال 1979 تا کنون انجام داده است.
فرق میان اعراب و ایران همانند تفاوت دو فردی است که اولی خانه ای را اجاره کرده و هر سال به مالک آن خانه (در این جا امریکا) برای سال ها و سال ها اجاره بها می دهد و در آخر پولش را از دست می دهد در حالی که دومی پولی را قرض کرده و خانه ای خریده و حالا بعد از چند سال صاحب خانه و ملکش شده است.
ببینید ایران چگونه از ثروت ها و درآمدهای درونی خود برای ساخت قدرتی خودکفا در طول سال های طولانی استفاده کرد به گونه ای که اکنون به قدرتی تبدیل شده که هر کسی باید محاسبات آن را نیز حساب کند، ایران خودش از خودش حمایت می کند به جای آن که همانند مستاجر بخواهد به دنبال حامی ای باشد. در حالی که اعراب به فکر سرمایه گذاری طولانی مدت برای ساخت قدرت خودکفای خود نیستند، پول صرف قدرت های خارجی کردند تا از آنها حمایت کنند، و الآن هم تب کرده اند برای این که فکر نمی کنند و همانند ایران سرمایه گذاری طولانی مدت انجام نمی دهند.
آن چه ما اعراب نیاز داریم همان چیزی است که ایران در سرمایه گذاری و ساخت و برنامه ریزی و صبر و استقامت دارد. استراتژی ایران دقیقا حکایت همان فرش باف ایرانی است که شهرت جهانی دارد، فرش باف ایرانی سال ها می گذراند و وقت می گذارد تا یک فرش ایرانی با آن جزئیات بدیع و حیرت آورش که همه دنیا را با همه ملت هایش انگشت به دهان می گذارد، ببافد در حالی که سیاستمداران عرب واقعا انسان های عجولی هستند، به سرعت کلافه می شوند و نه در کاری که آغاز کرده اند ادامه می دهند و نه استقامت می کنند تا طرحشان به دستاورد مطلوب برسد. برای همین به طرف خارجی در هر چیز اعتماد کرده اند، از جمله در حمایت کشورهایشان از هشدارهای خارجی، بدون این که آن قدرت ها واقعا از کشورهایشان در برابر هشدارهای خارجی مراقبت کنند، بدون این که بدانند که آن کشوری که مورد حمایت خارجی ایالات متحده است در طول زمان قدرتمند باقی نمی ماند، بلکه بر عکس روز به روز ضعیف تر هم می شود و روزی می رسد که آن کشور را در حالی که ترسیده است، تنها رها می کند، همان وضعیتی که اکنون به وجود آمده است، بعد از آن که واشنگتن دست از حمایت خود از هم پیمانان عربش برداشت اکنون به سمتی می رود تا با دشمن آنان یعنی ایرانی ها به تفاهم برسد.
آیا ایران پنجاه سال پیش تصور می کرد روزی برسد که بر بسیاری از کشورهای عربی مثل عراق و سوریه و لبنان و به زودی یمن و کویت و دیگر کشورها تسلط یابد؟ از نظر بسیاری چنین چیزی غیر ممکن بود اما اکنون تحقیق یافته است، حقیقتی که چشمان را به خود خیره می کند برای این که ایران بر روی طرحش سال های طولانی کار کرده است، و این بی شک بسیاری از اعراب را کلافه می کند و باعث می شود که از ایران کینه به دل بگیرند و نتوانند نفوذ منطقه ای اش را ببینند. اما به جای آن که ایران را ملامت کنید و ارتش های عربی را علیه آن بر اساس اصول مذهبی بسیج کنید، چرا طرح عربی ویژه ای که بر اساس آن بتوانید با ایران و ترکیه و قدرت های در حال صعود دیگر به رویارویی برخیزید، بنا نمی کنید؟ ایران غنی سازی اورانیوم خود را انجام می دهد و ما اعراب تنها عسل شیشه هایمان را غلیظ می کنیم!