فرارو- ريموند كارور- "اگر خوش اقبال باشيم، نه تنها مي توانيم گذشته را جبران کنيم بلکه خود قبلي مان را از نو بسازيم. من بیشتر از پنج دقیقه در هر ماه را صرف یادآوری گذشته نمیکنم. حقیقتاً، گذشته شبیه به یک کشور بیگانه و ناشناخته است و همه چیز در آنجا به طرز متفاوتی اداره میشود. اتفاقها تنها در زمان حال میافتند."
به گزارش فرارو؛ ريموند کارور را نميشود با آب روان، هواي کوهستان و آسمان آبي شناخت. او نويسنده اي شهري است. او ملک الشعراي «شهر نوميدي» است.
در 25 مه سال 1938 در ایالت اورگن آمریکا به دنیا آمد. در شهر یاکیما در ایالت واشنیگتن بزرگ شد. پدرش، کارگر کارخانهٔ چوب بری و الکلی بود. مادرش گاهی به عنوان پیشخدمت و فروشنده کار میکرد.
ریموند در مدرسهای محلی در یاکیما آغاز به تحصیل کرد. در سال ۱۹۵۶ وقتی که هجده سال داشت، با دوستش، «ماریان بورک»، که شانزده ساله بود، ازدواج کرد. ماریان تازه از یک مدرسهٔ اُسقفی خصوصی فارغ التحصیل شده بود. زمانی که فرزند دوم آنها بدنیا آمد، کارور بیست ساله بود!
تا اين زمان آنها با كمك هاي رسيده از دوستان زندگي ميكردند. كارور شغلي نداشت. حرفهاي كه بتوانند مانند يك شهروند عادي، كسب درآمد كنند كه بتوانند، پولي براي گذران آسان زندگي داشته باشند. جدال روياهاي او با واقعيت جامعه بعد ها در اغلب داستان او بازتاب يافت. زندگي پرتلاطم شهري و تكنولوژي كه در تضاد با خواسته هاي او بودند، هميشه آزارش مي داد. زندگي پر مشغله او با وجود دو فرزند كه هر دو قبل از بيست سالگي كارور به دنيا آمده بودند، سخت مي گذشت. برخي شيوه كوتاه نويسي و پرهيز از نوشتن رمان را متاثر از زندگي پرمشغله و شلوغ او مي داند.
زندگي اي پرفرسايش و واژگوني مسئوليتهايي كه به مقصد نميرسيدند، گيج و منگي دايمي، الكل، اعتياد، كار در رختشويخانه حتي در روزهاي تعطيل، بي هدفي محض، اين بود زندگي كارور و همسرش.
در طی سالهای زندگی مشترکشان، ماریان نیز شغلهایی چون پیشخدمتی، فروشندگی، مُنشیگری و معلمی داشت. کارور به همراه خانوادهاش به کالیفرنیا رفت، چرا که والدین همسرش در شهر پارادایز در آن ایالت، خانهای داشتند.
در آنجا در دورههای آموزشی نوشتن خلاقانه که توسط رمان نویسی به نام "جان گاردنر" تدریس میشد، شرکت کرد. گاردنر بر زندگی و پیشهٔ کارور به عنوان یک نویسنده تأثیر عمدهای برجای گذاشت. کارور در ابتدا تحصیلاتش را در دانشگاه ایالتی چیکو و سپس در کالج ایالتی هامبولت در کالیفرنیا ادامه داد و در سال ۱۹۶۳ مدرک کارشناسی خود را دریافت نمود.
در میانهٔ دههٔ ۱۹۶۰ کارور و خانوادهاش در شهر ساکرامنتوی کالیفرنیا زندگی میکردند. وی در یکی از بیمارستانهای این شهر به عنوان نگهبان شب شغلی داشت.
شركت در كلاس هاي شعر و رفت و آمد با محافل ادبي در كنار زندگي متلاطم او در سال 1967 براي او نقطه اي روشن را به ارمغان آورد. در این سال اثری از او در مجموعهٔ مشهور «فولی» چاپ شد، پدرش درگذشت و مقدمات چاپ اولین اثر او، «نزدیک کلامَث»، در حال فراهم شدن بود.
همچنین در این سال بود که به همراه خانوادهاش به پالوآلتو انتقال یافتند تا او بتواند به عنوان ویراستار کتابهای درسی استخدام شود. فعالیت در این شغل تا سال 1970 ادامه داشت. در این سال از آن سازمان اخراج شد. در سالهای دههٔ 1970 و 1980 در حالی که پیشهاش به عنوان نویسنده در حال اوجگیری بود، چند سالی در دانشگاههای آمریکا تدریس کرد. از 1980 تا 1983 استاد ادبیات انگلیسی در دانشگاه سراکیوز بود.
كارور همسر اولش را رها كرده بود و از 1979 با زن شاعری به نام "تس گالاگر"، زندگی میکرد. در نهایت در سال 1982 از همسر اولش، طلاق گرفت و در سال ۱۹۸۸ در شهر رنو در ایالت نوادا با گالاگر ازدواج کرد. كارور دو ماه بعد از اين ازدواج درگذشت!
كارور به كوتاه نويسي معتاد بود. از نوشتن رمان پرهيز ميكرد. مي گفت: «داستان کوتاه و شعر را میتوان در یک نشست نوشت و خواند». موضوعات و ایدههای آثارش که عموماً بر تجربههای کارگری تمرکز دارند به وضوح انعکاسی از زندگی خودش هستند. همین مساله را میتوان در مورد بُنمایههای مکرر اعتیاد به الکل و بازپروری که در آثارش موجود است، مطرح کرد.
سبک نوشتار کارور و بنمایههای آثارش معمولاً مانند عناصر سازندهٔ آثار ارنست همینگوی، آنتوان چخوف و فرانتس کافکا است. با وجود این، به نظر میرسد بیشترین تأثیرپذیری از جانب چخوف باشد.
"در نهایت، تنها دار و ندار ما کلمات هستند. بهتر است که آنها درست انتخاب شوند."