آيتا... سيدمحمد موسوي بجنوردي از ياران حضرت امام(ره) است كه در هيچ
وهلهاي سكوت اختيار نكرده و هر زمان نياز بود به ابراز عقيده پرداخته است.
ايشان در طي سالهاي دولت قبل فعالتر از گذشته بود چرا كه شايد تصور
ميكرد انديشههاي بنيانگذار انقلاب اسلامي در آن سالها مغفول مانده است و
وظيفه او و ياران ديگر امام است كه با يادآوري آرمانهاي انقلاب اسلامي
نگذارند خلأیی ميان اين انديشهها با افكار عمومي پديد آيد.
آيتا... بجنوردي در گفتوگويي كه با آرمان داشت،گلايههايي از افرادي داشت كه مواضع خود را به نام امام(ره) در جامعه ترويج ميدهند و آن را جنايت ميداند. او از آيتا... سيدحسن خميني هم گفت كه چراغ روشني براي كل جامعه است و از نحوه ازدواج دختر خود با يادگار امام(ره) خاطراتي تعريف كرد. متن كامل گفتوگوي آيتا... موسوي بجنوردي با آرمان در ادامه ميآيد:
برخي راي مردم را مقبوليت ميدانند نه مشروعيت. نظر امام (ره) در اين زمينه چه بود؟
من يك مطلبي را از درس امام (ره) ميگويم. زماني كه حكومت اسلامي را شروع كردند، نظرشان اين بود كه فقيهي كه جامع الشرايط باشد،باید فقه را كامل بداند و عادل باشد، جزو متمم ولايتش مقبوليت در نزد مردم است. پس بنابراين همانطور كه در خلافت نگاه ميكنيم، مردم بعد از كشته شدن عثمان آمدند نزد اميرالمومنين بيعت كردند، حضرت علی (ع) در خطبهاش ميگويد وقتي مردم آمدند، من قدرت را در دست گرفتم و تصريح ميكند وقتي مردم آمدند با من بيعت كردند، حجت بر من تمام شد و قدرت را به دست گرفتم. پس اميرالمومنين، امام بود اما خليفه نبود. چه زماني خليفه شد؟ آن زمان كه با او بيعت كردند. بيعت است كه او را خليفه مسلمين ميكند.
بعد از قتل عثمان، مردم براي بيعت ريختند كه حضرت علي(ع) در خطبهاي ميگويد چنان جمعيت زیادی به طرف من آمد. وقتي آستينهايم پاره شد، دستهايم خراش برداشت و حسن و حسين اذیت شدند و اينطور مردم براي بيعت ريختند، حجت براي من تمام شد و قدرت را به دست گرفتم. پس مساله خلافت اميرالمومنين به بعد از بيعت مردم بازميگردد. ايشان امام بود و روز غدير از طرف خدا تعيين شد. پيامبر خطبه مفصلي خواند و گفت منْ كُنْتُ موْلاهُ، فهذا علِىٌّ موْلاهُ (هر كس من مولاي او هستم پس علي مولاي اوست) بعد چادر زدند و اميرالمومنين در چادر نشست و همه بدون استثنا با او بيعت كردند از جمله خليفه دوم يعني عمر كه آمد و با او بيعت كرد؛ در كتابهاي اهل تسنن هم به اين موضوع اشاره شده است. مردم با علي(ع) بيعت كردند و ايشان رسما پس از پيامبر خليفه مسلمين شد اما متاسفانه كودتا كردند. مساله سقیفه، كودتا بود؛ كودتايي در سقیفه انجام دادند كه شرح آن به وقت زيادي نياز دارد.
احتمال دارد اين مشروعيت مشمول مرور زمان شود؟
بله!
چطور ميشود تدوام نداشتن مقبوليت را نشان داد؟
جوامع ميبينند ديگر. ما ميبينيم مردم با خليفه سوم يعني
عثمان كه البته او را مردم انتخاب نكردند و عمر با شورايي كه تشكيل داد او
را انتخاب كرد، چه كردند؟ او را كشتند. پس مقبوليت بايد هميشه براي ولي
امر باشد و ما ميبينيم كه جز متمم ولايت ولي، مقبوليت عامه جامعه اسلامي
است. اين معنا را در اميرالمومنين ديديم كه در آمدنش تا زمان شهادت، اين
مساله بود و بعد از آن با امام حسن(ع) بيعت كردند. 6 ماه امام حسن(ع) خليفه
مسلمين بودند و بعد ماجراي معاويه و صلحي كه كردند و قراردادي كه بستند
اين بود كه فعلا معاويه باشد و بعد از معاويه، امام حسن(ع) باشد و بعد از
ايشان امام حسين(ع) است.
معاويه از آن پيمان تخلف كرد و يكي از مواد پيمان
اين بود كه معاويه حق ندارد يزيد را تعيين كند. امام حسين(ع) وقتي مطلع شد
كه يزيد، خليفه شده است، ديگر نشستن را جايز نديد. يزيد از نظر من مسلم
نبود و مسيحي بود، فاسق، قمارباز، دائمالخمر و... بود و اين فرد خليفه
مسلمين شده است. امام حسين ديد اگر يزيد بخواهد باقي باشد ديگر اسمي از
اسلام نميماند. لذا به امام حسين(ع) هر چه ميگفتند نرو چون ميكشند و
پرسيدند كه چرا زن و بچه را ميبري؟ اين شد كه همگان ديدند همين زن و بچه
متمم انقلاب امام حسين(ع) شدند يعني اگر حضرت زينب(س) نبود اسلام ابتر
ميماند.
آنكه انقلاب امام حسين(ع)را زنده كرد، حضرت سجاد(ع) و حضرت زينب(س) بودند. چه كسي ميتوانست با ابنزياد حرف بزند؟ ميخواست دل حضرت زينب(س) را بسوزاند، پس گفت ديدي كه دو تا از بچهها و 7 برادرت كشته شدند؟ زينب پاسخ داد جز زيبايي چيزي نديدم. شاخ ابن زياد را در آنجا شكست و همين كار را در شام با يزيد كرد. او در مقابل يزيد ايستاد و گفت تمام مصيبتها از اول تا الان به يك طرف اما مصيبت بزرگتر اين است كه بايد با تو صحبت كنم. كار من به اينجا بكشد كه بايد با تو صحبت كنم و آنجا شاخ يزید را شكست. ببينيد حضرت زينب(س) متمم انقلاب امام حسين(ع) بود. يك زن چه كار كرد. او در جهان اسلام چه انقلاب بزرگي به راه انداخت. او مانند مادرش است كه حيثيت آنها را برد. حضرت زينب(س) بزرگترين انقلاب را عليه مستبدين، ديكتاتورها و غاصبين خلافت كرد. آبروي آنها را برد.
پس برخی رای مردم را فقط مقبولیت میدانند؟
رای مردم تعیینکننده است و بدون رای مردم و پشتوانه مردمی نمیتوان مشروعیتی کسب کرد.
پس چرا سعي در ترويج تفكر خود دارند؟
نمي دانم. بنده 42 سال پيش از 3 مرجع بزرگ نجف يعني پدرم حضرت آيتا... العظمی بجنوردي، حضرت امام(ره) و حضرت آيتا... العظمي خويي به من اجازه اجتهاد دادند و آنها از اساتيد من بودند. پس بنده فردي هستم كه 42 سال پيش مجتهد بودم و اكنون عرض ميكنم كه برخي حكومت اسلامي را در عصر غيبت قبول ندارند و ميگويند بايد امام زمان (عج) بيايد كه شامل تفكر حجتيه و آن دسته ميشود كه ما آنها را قبول نداريم؛ ما قائل هستيم در عصر غيبت بايد تلاش كنيم و حكومت اسلامي به وجود بياوريم كه در راس نظام حكومت اسلامي بايد يك مجتهد فقيه جامعالشرايط، عادل، شجاع، مدير، مدبر و آگاه به امور زمان باشد، مردم بايد با او بيعت كنند.
براي نخستينبار در تاريخ تشيع در امام (ره) ديديم كه فردي با اين ويژگي پديد آمد و همه ملت ايران با ايشان بيعت كردند؛ بيعت با چه بود؟ در دهاتها هم كه ميرفتيد، ميگفتند حزب فقط حزبالله، رهبر فقط روحالله. ايشان ولي فقيه شد، ولايت پيدا كرد و به حق، ولايت امر داشت. بايد بدانيم مقبوليت نزد ملت همانطور كه در حدوث ولايت تاثير دارد در بقاي آن هم موثر است يعني اين مقبوليت هم حدوثا شرط ولايت و هم بقائا شرط است.
يكي از مسائلی كه در سالهاي اخير مطرح شده نظارت استصوابي است. نظر شما چيست؟
من مقاله مفصلي نوشته و تاكيد كردم نظارت شوراي نگهبان استطلاعي است و نه استصوابي. استطلاعي يعني اينكه مطلع شوند نه اينكه استصوابي باشد كه بگويند درست است يا نه. استصوابي اين است كه در تمام كارهاي متولي صحه بگذارد اما استطلاعي به معناي اين است مطلع باشد كه خداي ناكرده از نظر واقف منحرف نشود. اگر منحرف شد ميتواند اعلام كند.
به كجا بايد اعلام كند؟
اين موضوع را زماني راجع به مجلس و يك زماني درباره رئيسجمهور ميگوييم و... .درباره امام (ره) مجلس خبرگان نظري نداد و خود مردم انتخاب كردند. درباره حضرت آیت ا... خامنهاي، مجلس خبرگان ايشان را تعيين كردند كه نماينده مردم بودند پس دقت كنيد كه باز هم راي مردم در اينجا داراي اهميت است. مساله شوراي نگهبان را مفصل نوشتم كه نظارت استطلاعي دارد نه استصوابي است.
نظر امام در مورد نظارت استصوابی چه بود؟ امام مخالف نظارت استصوابي بود؟
بنده 14 سال در درس امام در نجف بودم. به عقیده من امام مخالف بود.
چرا برخي تمايل دارند نظر خود را نظر امام معرفي كنند؟
اين جنايت است. ما بايد در نقل قول امين باشيم.
اكنون افرادي هستند كه در انقلاب نقشي نداشتند و بعضا مخالف اندیشه امام بودند، اين روزها از قول امام صحبت ميكنند و نظرات خود را جاي نظرات امام ميگذارند و كسي هم پاسخگو نيست. در برابر اين افراد چه بايد كرد؟
خوب دروغ ميگويند ديگر. يك فردی گفت امام اعتقادي به
جمهوريت نداشت. بايد بگوييم آدم حسابي؛ من در پاريس نشسته بودم، مدير مسئول
روزنامه فيگارو آمد و از امام سوال كرد كه سيستم حكومتي شما چيست و امام
جواب داد جمهوري اسلامي. سوال كرد رئيسجمهور را مردم بايد انتخاب كند يا
پارلمان؟امام گفت كه مثل خودتان در فرانسه است و مردم بايد انتخاب بكنند.
من آنجا نشسته بودم. چطور حرفي را گردن امام ميگذاريد و ميگوييد ايشان
جمهوری را قبول نداشت. والله اينها حرام است. خداوند از اين حرفها
نميگذرد. چطور نسبت ميدهيد به امام و ميگوييد نظر او اين نبود؟
بنده
آنجا در يك متري امام بودم كه به مديرمسئول فيگارو همين را گفت و عقيده
امام اين بود كه قدرت بايد در مجلس باشد چون منتخب ملت هستند. اگر بر اصول
فقاهت هم بخواهيم بحث كنيم، همين است. امام سليقهاي صحبت نميكرد و
فرمايشات امام براساس فقه و اسلام بود. اگر بخواهيم فقاهتي و بر اساس فقه
شيعه صحبت كنيم، راي مردم جزو متمم ولايت ولي است. ممكن است كسي مثل ائمه
ما امام بودند اما چون مردم با آنها بيعت نكردند خليفه نبودند.
ولايت اين افراد تكويني است. دو نوع ولايت داريم كه ولايت تكويني را خدا ميدهد و يك ولايت ديگر تشريعي است كه مربوط به مردم است يعني مردم بايد بنده را انتخاب كنند كه ولايت تشريعي داشته باشم. امام معصوم ولايت تكويني دارد اما وقتي انتخابش نكنند ولايت تشريعي دارد يعني نميتواند امر و نهي كند و...
امام در تمام دوره حيات بر اين نظر پايبند بود؟
بله. نظر فقهي است. 14 سال پاي درس امام در نجف بودم كه
ايشان ولايت فقيه را فارسي ميگفت و من عربي ترجمه كردم. اين متن را
درسفرهايي به شهرهاي مختلف ميرفتيم، پخش ميكرديم البته بعثيها مخالفت
زيادي داشتند و از اين تفكر ميترسيدند؛ با اين وجود حالت تحرك در جوانان
عراقي پيدا شد كه از اين تحرك سیدمحمدباقر صدر استفاده كرد. امام بود كه به
جوانها نيروي انقلابي داد و يك تحرك اسلامي داد و وقتي او به ايران
بازگشت، سود آن راسید محمدباقر صدر برد و اين مساله را به دست گرفت كه
شهيدش كردند.
بيشترين كلمه كه امام در سخنرانيها و اطلاعيههايش داشت دو كلمه بود، خدا و مردم. اينها واقعيتهايي است كه ما نبايد آنها را تحريف كنيم؛ تحريف معصيت بزرگي است. بايد در آراي امام امين باشيم و اين مرد بزرگ، خدمت بزرگي به جهان اسلام كرد. به اسلام تجديد حيات داد كه نبايد اينها را كوچك بگيريم. من 6 ماه در ونكوور بودم،به شهر لسآنجلس رفتم كه امام جمعه آنجا از اهل تسنن بود. در خطبه جمعه گفت امام خميني حيات تازه به اسلام داد. يعني اهل تسنن هم همين عقيده را درباره امام داشتند كه امام فردي مجدد براي جهان اسلامي است و بيداري اسلامي آورد. بعد از آن، اين پس لرزههايي كه ميبينيد ايادي فاسد مثل القاعده درست كردند و آنها را منحرف كردند. آنكه تحرك اسلامي در جهان اسلام پديد آورد، امام و افكار امام بود. رژیم صهیونیستی در تمام مدتش يك حرف راست گفت؛ آنها پس از پيروزي انقلاب اسلامي گفتند كه در منطقه زلزله شده است.
تصور ميشود كه برخي درصدد القاي اين هستند كه فرمايشات امام داراي تاريخ مصرف است.
انسان بايد زمانش را ببيند. برخي اوقات مصلحت اسلام اين
است و برخي اوقات مصلحت به نحو ديگري است. بايد طبق مصالح عمل كنيم و
نميشود در تمام زمانها يك شكل عمل شود. زماني مصلحت اين است كه بايد گفت
مرگ بر انگليس و اينها را ميگفتيم؛ يك وقت هم نبايد بگوييم مرگ. اساس حفظ
كيان اسلام است و ما بايد اين كيان را حفظ كنيم. بايد پاسدار اسلام باشيم و
ببينيم مصلحت اسلام چيست. حالا چه كسي خوشش ميآيد چه كسي بدش ميآيد مهم
نيست چون ما پاسدار اسلام هستيم و عظمت و علو اسلام را ميخواهيم كه اكنون
الگويش جمهوری اسلامي است.
من بدون تعارف بگويم كه الگوي جهان اسلام، جمهوري اسلامي است و ما بايد كاري كنيم كه اين جمهوريت را با چنگ و دندان حفظ كنيم. بر همه واجب است. البته اين را هم بگويم كه اساسا با مرگ مخالف هستم. بايد منطق داشته باشيم و جواب بدهيم. فحش قبيح است. آدم وقتي سلاح ندارد فحش ميدهد. بايد بجاي فحش با منطق پاسخ دهيم،ما منطق داريم. چرا بايد به جامعه فحش دادن را ياد بدهيم؟جامعه را با منطق آشنا كنيم. فحش براي افراد بيمنطق است كه پاسخي ندارند. اسلام منطق دارد و ابزار منطقي داريم كه ميتوانيم با آن به دنيا جواب دهيم.
ديدگاه امام (ره) نسبت به برخورد با مخالفان يعني آنهايي كه ديدگاه مخالف داشتند، چگونه بود و چطور با آنها برخورد ميكرد؟
اصلا برخورد نميكرد. مگر آنكه آنها توطئه عليه نظام ميكردند. با اين منافقان در اول انقلاب كسي كاري نداشت. آنها بودند، در خيابانها روزنامه ميفروختند و جلسات خود را داشتند اما از 30 خرداد 60 اعلام جنگ مسلحانه كردند كه در آن مقطع بنده عضو شوراي قضايي بودم. آنها چند نفر را كشتند كه يكي از شهدا آقاي موسوي بود كه او را با چاقو كشتند. وقتي اين شرارتها را كردند، طبيعي است كه با آنها برخورد شد و الا ما با منافقين كاري نداشتيم، آزاد بودند و جلسات برگزار و روزنامه فروختند. خودشان اعلام جنگ مسلحانه كردند.
در برخي موارد از امام نقل ميشود با برخي مراجع كه در قم که خلاف نظر ایشان را داشتند امام دستوراتي داده براي محدوديت آنها از جمله درمان و...
اصلا اين طور نبود. من جواب آن فردی که این حرفها را زد دادم. من در شوراي عالي قضايي بودم امام مرتب سفارش ميكرد كه كسي تعرضي به آیت ا... شريعتمداری نكند، از پزشك قم دكتر باهر سوال كنيد كه امام او را خواست و گفت مرتب به نزد آقاي شريعتمداری برو و هر چه ميخواهد برايش تهيه كنيد. اصلا اين شايعات صحيح نيست.
چرا اينطور از امام چهره ديگري نشان ميدهند؟
چون با امام(ره) بد هستند. مساله با امام دارند، كساني كه به حاج سیدحسن آقا و بيت امام تهمت میزنند، با آنها بد نيستند بلكه با امام خوب نيستند.
اينها چه كساني هستند؟
همانهايي هستند كه خودتان ميدانيد.
درآستانه سالگرد رحلت حاج احمد آقا هستيم، ايشان نقش بزرگي در پيروزي انقلاب و بعد از آن داشتند. درخصوص شخصیت ایشان برایمان بگویید؟
حاج احمد آقا حق بزرگي در انقلاب، پیروزي و سرعت انقلاب
دارد. حاج احمدآقا تئوريسين بودند اما تندرو نبود و خيلي با آرامش کار
میکرد. حاج آقا مصطفي كه رحلت كرد زمام بيت امام را حاج احمدآقا به دست
گرفت. از وقتي كه حاج احمد آقا آمد، سخنرانيهاي امام شروع شد. اين را هم
بگويم رحلت حاج آقا مصطفي كه طلايهدار انقلاب بود، يعني عطش انقلاب را او
شروع كرد. همين آقاي حسن روحاني كه الان رئيسجمهور است در مسجدارك منبر
رفت و نخستين كسي كه گفت امام خميني او بود و خودش تعريف ميكرد كه بعد از
پايين آمدن از منبر عبا و عمامه را درآورده و آقاي ناطق نوري ماشين پيكان
داشت به او گفت من بيرون منتظر هستم و يك هفته در منزل آقاي ناطق نوري مخفي
شده بود.
اينها دستهجمعي كار كردند. نميتوانيم بگوييم يك نفر يا يك گروه
بودند بلكه هر كس در حد خودش براي انقلاب كار كرده است. كار حاج شيخ حسن
روحاني در آن روز كم نبود و منبر خوبي رفت و گفت امام خميني. حاج آقامصطفی
به مرجعيت امام بيش از رهبري اهميت ميداد و نقطه مقابل او حاج احمدآقا بود
كه اهميت را به رهبري انقلاب ميداد. بعد از فوت حاج آقامصطفی تحركي شد و
امام سخنراني اول را شروع شد و اينها به منزل بنده ميآمدند و براي آقاي
دکتر بهشتي اطلاعيههاي امام را ميخواند و آقاي بهشتي تكثير ميكرد. آقاي
اشراقي(داماد امام) براي چهلم، خود را به نجف رساند و دو ماه بود و با حاج
احمد آقا خيلي فعاليت ميكردند. حاج احمد آقا پايش را روي گاز گذشت و امام
هم آمادگي داشت و وارد شد و سخنراني مفصلي كرد و براي نخستينبار گفت رضا
خان قلدر.
از آنجا شروع شد و فتح باب شد تا اينكه صدام با شاه در الجزاير قرار بستند كه صدام جلوي سخنرانيهاي امام را بگيرد و صحبت اين شد براي اذيت كردن امام، حاج احمدآقا را بگيرند. امام مساله را كاملا درك كرد و گفت من هم سخنراني ميكنم، هم نوار پر ميكنم و ميفرستم و هم اطلاعيه ميدهم. اينها گفتند نميشود. امام يك هفته به دليل اينكه محاصره بود از خانه بيرون نيامد. قرار شد امام را به كويت ببرند. وارد كويت هم شد. قرار بود چتربازها بيايند و امام را ببرند. ما مانديم از جمله اينكه چه شد اينها موفق نشدند. حتما يك دست غيبي بودكه نتوانستند اين كار را بكنند. شب به بغداد برگشتند و دكتر ابراهیم يزدي ايشان را به پاريس بردند و يك شب در پاريس بود و بعد رفتند نوفل لوشاتو. دكتر يزدي، دكتر حسن حبيبي و... خيلي زحمت كشيدند.
چراغ بيت امام را حاج سیدحسن آقا روشن نگه داشته است...
حاج سیدحسن آقا چراغ ايران است. ایشان آينده درخشاني دارد. او اصول تدريس ميكند و 300 طلبه خارج در قم دارد. 41 سال سن دارد.
به هر حال احساس ميشود كه بزرگاني مانند شما بايد در اين مقطع همراه با حاج سیدحسن آقا باشند.
هر كجا برود من هم ميروم. همين جمعه رفتيم اسلامشهر و با خانواده شهيد ديدار كرديم. همه جا با او هستيم. ما آيتا... هستيم اما به دنبال او ميرويم و با او نماز ميخوانيم. او را ترويج ميكنم چون ميدانم ترويج او، ترويج امام است. خودش هم آدم بسیارقابلي است.
در جايي از شما نقل شده بود كه سياست را كنار ميگذاريد. ماجرا چه بود و آيا واقعا قصد كنار گذاشتن سياست را داريد؟
من زماني كه افراد ديگر بر سر كار بودند عصباني شدم واين جمله را گفتم. يعني چه سياست را كنار بگذاريم.
منظور از سياستی كه اشاره كرديد چيست؟ يعني بازيگر نيستيد؟
بله. من اصلا بازيگر نيستم.
نگرش امام در برخورد با تندروها چطور بود؟
تندروهاي امروز بعد ازامام سر درآوردند چون جرات نداشتند در مقابل او تندروي كنند.
مجمع روحانيون مبارز يك تشكل سياسي است
بله. در وزارت كشور ثبت شده است.
پس چرا اين تشكل براي مسائل مختلف جامعه موضع نميگيرد. مثلا موضع مجمع روحانيون در قبال سوريه چيست؟
ببنيد ما نميتوانيم نظر بدهيم. ما در ماجراي سوريه گير كردهايم. القاعده و... اين طرف هستند و رسما با شيعه بد هستند. الان عربستان و قطر پول بيحساب ميدهند. برادر عبدالله آدم كثيفي است، خود عبدالله با ما به ويژه با آقاي هاشمي و خاتمي خيلي خوب است.
مجمع روحانيون چرا كنگره برگزار نميكند؟
شرایط برایمان فراهم نبود و مشکلاتی هم بود.
شايد دليلش حضور آقاي خاتمي در اين تشكل باشد.
در راهپيمايي 22 بهمن بنر زشتي كه درباره آقاي خاتمي بود را نديديد؟ خاتمي محبوب است و باید از سرمایه های نظام خوب استفاده کنیم. تندروها به فكر خودشان هستند. اگر دنبال نظام بودند چرا با ما بد هستند. بچههاي حقيقي انقلاب ما هستيم. بنده از 48 سال پيش كه امام به نجف آمد تا زمان رحلتش با او بودم.
اينها چه هدفي را از هجمه به ياران انقلاب دنبال ميكنند؟
اينها از جاي ديگر هم تحت تاثیر قرارمی گیرند. برخي ميخواهند همه قدرت در دست خودشان باشدوتندروی میکنند ویاران امام را مورد هجمه قرار میدهند.
یعنی براي رسيدن به قدرت مخالف ياران انقلاب هستند؟
بله همينطور است.
دولت یازدهم اميد را به جامعه بازگردانده است و ميخواهد مشكلات داخلي و خارجي را حل كند و در بخش خارجي كارهايي كرده است. مخالفان توافق ژنو هم خود را از ياران انقلاب ميدانند. چه كسي بايد آنها را جمع كند؟
برخي از تحريمها استفاده ميكردند، نفت ميفروختند و كارها ميكردند و الان دلشان دارد، ميگيرد.
انتخابات خبرگان رادر پیش داریم. مجمع روحانيون براي اين انتخابات برنامهاي دارد؟
كانديداهاي مجلس خبرگان را بايد شوراي نگهبان تاييد كند.
شما فكر ميكنيد كه دور بعدي اصلاحطلبان از روحاني حمايت كنند؟
اگر ايشان بر وعده های خود پایبند بماند وآنها را عملیاتی کند اصلاحطلبان در كنار ايشان خواهندماند. بايد دولت دلسوزان را حفظ كند.. نبايد آدمها مغروردردولت نفوذ کنند. به نظر من احمدينژاد رفتار مثبتی که داشت این بودکه با تیم نزدیکش هماهنگ بودوتا آخر به آنها ارادت داشت البته به درست یا نادرستی آن کاری ندارم.
نقش آیت ا... هاشمي در عرصه سیاسی ایران چيست؟
آقاي هاشمي یک سياستمدار برجسته است و اهل عجله نيست. او صبور است. انقلابي واقعي هاشمي است و پوست و استخوان هاشمي، امام است و امام هم او را دوست داشت و او را ميخواست.
خاطرهای از زمانی که قرار شد سید حسن آقا داماد شما شود ،بگوئید.
سيد حسن آقا بعداز فوت مرحوم حاج احمد آقا به درس من
ميآمد دراين بين فاطمه خانم مادر حسن آقا به همراه آقا صادق (برادرش) به
نزد من آمدند. 6 ماه قبل ازفوت حاج احمدآقا زنگ خانه ما را در ساعت 12 شب
زدند، ديدم حاج احمدآقا با پيكان و تنها آمده است. گفتم چرا تنها آمده ايد؟
گفت ميخواهم تنها بنشينم و با شما گعده كنم. سه ربع نشست و رفت. فاطمه
خانم روزي آمد براي خواستگاري دختر من براي حسن آقا و گفت كه من خيلي مايلم
دختر شما را براي حسن آقا بگيرم لذا هنوز سال حاج احمد آقا نشده بود كه
فاطمه خانم با آقا صادق آمد خواستگاري دختر من.
گفتم حسن آقا را من مثل تخم چشمم دوست دارم اما من فرد آزاد اندیشی هستم و نظرم را به فرزندم تحمیل نمیکنم لذا دخترم بايد قبول كند. اگر قبول كرد من حرفي ندارم چون حسن آقا را خيلي دوست دارم. فردا شب سیدحسن آقا را بردم نزد دخترم با هم صحبت كنند. 45 دقيقه بعد آمد پايين،گفتم چي شد و گفت ما با هم كنار آمديم. دو روز بعد از سالگرد فوت حاج احمد آقا در حرم امام(ره) عقد كردند. افراد زيادي آن شب گريه كردند چون حاج احمد آقا نبود از جمله آقاي خاتمي و محسن رضايي كه گريههاي بلندي كرد. من و آقاي سلطاني عقد را خوانديم
يك سري صحبتهايي كه درباره علت فوت حاج آقا مصطفی هست، . چقدر صحت دارد؟
پزشك آقا مصطفي به من گفته بود ايشان مسموم شده بود و گفت حاضر است ايشان را كالبد شكافي كنند. آقا مصطفي مردمي بود. ممكن بود در غذايش يا در چای او چيزي بريزند. در فلسفه و عرفان و... آدم فوقالعادهاي بود. شجاعت مثال زدني داشت.
اگر روحاني توافقات هستهاي را به سرانجام برساند و در اقتصاد هم سر و ساماني به وجود بياورد، همچنان ميتواند به راي مردم اميدوار باشد؟
بايد منتظر ماند و ديد كه آيا ميتواند اين برنامهها را به سرانجام برساند.البته اين تصميمات در راس نظام گرفته ميشود.
اصلاحطلبان براي تقويت خود چه بايد بكنند؟
خاتمي را رها نكنند. انسجام و تشكيلات خود را حفظ كنند.
در پايان خاطرهاي از همراهي با حاج آقا مصطفي و حاج احمد آقا داريد ؟
با حاجآقا مصطفي آمديم سوريه كه از آنجا براي حج عمره
برويم. حاج احمد آقا هم با آقاي سلطاني طباطبایی پدر خانمش آمده بود بيروت و
پيش امام موسي صدر اقامت داشتند. امام موسي صدر ما را دعوت كرد. اول رفتيم
بلبعك. سه نفري نشسته بوديم كنار قهوهخانه. در اين بين يك مردي حدود 48
ساله آمد و نشست و از حاج آقا مصطفي پرسيد اسم مادرت چيست؟ بعد پشت گردن
حاجآقا مصطفي را نگاه كرد. بعد به ايشان گفت شما آن آرزويي را كه داريد
نميبينيد و همين امسال فوت ميكنيد. بعد رفت سراغ حاج احمد آقا، به او گفت
شما آرزويي كه اين آقا داشت را خواهيد ديد و به مقامات بالايي هم خواهيد
رسيد. بعد آمد سمت من. خيلي ترسيدم. فكر كردم ميخواهد بگويد همين امشب فوت
ميكني!
خيلي ميترسيدم. به قدري حالم گرفته بود. ديدم به من گفت «دريا پايان دارد، علم تو پايان ندارد. » ترسم گرفته بود كه بگويد يك ماه ديگر ميميريد. آن زمان پول پيش من بود. من مادر خرج بودم. گفتيم يك پولي به اين بدهيم اما هر چه گشتيم ايشان را نديديم. تا اينكه حاجآقا مصطفي بعد از دو ماه فوت كرد. آن شبي كه حاج احمد آقا به منزل ما آمده بود به من نگفت. اما آن آقا رفته بود پيش حاج احمد آقا و گفته بود تو امسال عيد نيستي. اين را همسرحاج سیداحمدآقا به من گفته بود.
کمی واقع -بینانه تربه مساییل بنگرند.